|

واکاوی پیامدهای تلخ بی‌توجهی به خشک‌سالی و هنجارهای ملی درباره آب در گفت و گو با سخنگوی صنعت آب کشور

هشدار برای انتقام طبیعت

مسئله ناترازی آب در ایران قصه‌ای پر از آب چشم است. دولت‌ها می‌آیند و می‌روند و کمتر کسی می‌تواند حتی ناترازی آب را در حد و حدود ارقامی که تحویل گرفته، حفظ کند. امیدداشتن به بهبود وضعیت که کار بیهوده‌ای است. این روزها و در آستانه تشکیل دولت چهاردهم بار دیگر بحث‌هایی برای اولویت‌های آبی کشور با توجه به رویکردهای دولت در انتخاب وزیر نیرو درگرفته است. از آنجایی که یکی از چالش‌های وزارت نیرو حل مسئله ناترازی آب است، به سراغ یکی از کارشناسان آبی کشور رفتیم تا اولویت‌های آبی وزیر آینده نیرو را بررسی کنیم.

هشدار برای انتقام طبیعت
سامان موحدی‌راد دبیر آنلاین شرق

سامان موحدی‌راد: مسئله ناترازی آب در ایران قصه‌ای پر از آب چشم است. دولت‌ها می‌آیند و می‌روند و کمتر کسی می‌تواند حتی ناترازی آب را در حد و حدود ارقامی که تحویل گرفته، حفظ کند. امیدداشتن به بهبود وضعیت که کار بیهوده‌ای است. این روزها و در آستانه تشکیل دولت چهاردهم بار دیگر بحث‌هایی برای اولویت‌های آبی کشور با توجه به رویکردهای دولت در انتخاب وزیر نیرو درگرفته است. از آنجایی که یکی از چالش‌های وزارت نیرو حل مسئله ناترازی آب است، به سراغ یکی از کارشناسان آبی کشور رفتیم تا اولویت‌های آبی وزیر آینده نیرو را بررسی کنیم.

  مسئله ناترازی آب احتمالا چه در‌حال‌حاضر و چه در دولت بعد بزرگ‌ترین چالش مدیران کشور خواهد بود. اعداد و ارقام از یک‌ سو و گذشت زمان و از دست رفتن فرصت‌ها از سوی دیگر به ما می‌گوید که این مسئله راهکاری فراتر از ایده‌های سازه‌ای برای حل‌شدن می‌خواهد و یک راهکار مدیریتی و تغییر فرهنگی در عرصه مدیریت آب کشور می‌خواهد. نظری در این زمینه دارید؟

اگر یک کفه ترازوی آب را کفه تأمین آب بگیرید و کفه دیگرش را کفه مصرف آب، می‌بینید که کفه تأمین آب شامل آب‌های متعارف (آب‌‌های متعارف شامل آب‌های سطحی و آب‌های زیرزمینی) و آب‌های نامتعارف معمولا آب دریا و پساب می‌شود. البته آب‌های جوی و شبنم یا مه را هم جزء آب‌های نامتعارف می‌دانند اما فعلا آن را کنار می‌گذاریم چون نقش‌آفرینی برجسته‌ای ندارند. حالا اگر هر نبود توازنی بین یک مؤلفه یا مجموع مؤلفه‌های تأمین آب با مؤلفه‌های مصرف که شامل آب شرب و بهداشت، کشاورزی، خدمات، صنعت و نیز نیازهای محیط‌زیستی است، به وجود بیاید، ما به‌عنوان ناترازی آب می‌شناسیم.

هدف ما در برطرف‌کردن ناترازی آب این است که یا کفه تأمین را سنگین‌تر کنیم که مثلا یک راهش استفاده از آب‌های نامتعارف است یا مجبوریم برای حل مسئله ناترازی آب کفه مصرف را سبک‌تر کنیم. این مهم از طریق چند ایده کلی افزایش بهره‌وری و راندمان و همچنین مدیریت مصرف و تقاضا به نتیجه خواهد رسید. در صورت رخ‌دادن این اتفاقات می‌توانیم بگوییم که تلاش کردیم تا ناترازی آب برطرف شود.

حالا چطور این مسائل به ایده‌های سازه‌ای گره می‌خورد؟ ناترازی آب آنجایی که به تأمین ربط دارد، یعنی افزایش کفه تأمین که این به معنی طرح‌های توسعه و اقدامات سازه‌ای است. شما فلان سد را می‌سازید یا فلان طرح انتقال آب از دریا را اجرا می‌کنید یا فلان شبکه جمع‌آوری فاضلاب و ارسال به تصفیه‌خانه و تبدیل آن به پساب را پیش‌ می‌برید. همه‌ این کارهای سازه‌ای در راستای تأمین و عرضه بیشتر آب است.

اما هر آنچه در بخش مدیریت مصرف معمولا انجام می‌شود، از جنس اقدامات غیرسازه‌ای است. ممکن است این کارها کمی سازه و سخت‌افزار هم بخواهد مانند اصلاحاتی در اتصالات و شیرآلات یا بهبود راندمان مصرف آب کشاورزی، اما نوعا آنها از جنس رویه‌گذاری و مدیریت در راستای کاهش مصرف و تقاضا هستند. در مجموع هر کاری که شما انجام می‌دهید که تحت‌ تأثیر آن کار راندمان افزایش پیدا کند، به آن مدیریت مصرف می‌گویند و هر کاری انجام ‌دهید که فقط معطوف به افزایش راندمان نباشد، مدیریت تقاضا انجام شده است؛ یعنی مثلا فرض کنید فرزند ما به جای اینکه کشاورز شود که 21 هزار مترمکعب آب برای یک شغل نیاز دارد، صنعتگر شود که کمتر از 500 مترمکعب آب نیاز دارد یا کار خدماتی داشته باشد که به مراتب از کشاورزی آب کمتری مصرف می‌کند، مشمول مدیریت تقاضا می‌شود. واقعا با مصرف صد مترمکعب در سال می‌توانید یک شغل خدماتی را اداره کنید و طبیعتا سوق‌دادن مردم و مشاغل به این سمت می‌تواند ما را در حل بسیاری از چالش‌های‌مان موفق کند. مقایسه بفرمایید شغل خدماتی با صد مترمکعب آب مصرفی را با یک شغل صنعتی با 500 مترمکعب آب مصرفی و شغل کشاورزی 21 هزار مترمکعب مصرفی در سال که چقدر می‌تواند در مدیریت منابع آبی ایران مؤثر باشد. طبیعی است که شما اگر تصمیم بگیرید نسل آینده ایران به جای اینکه کشاورز باشند، تکنیسین یا تاجر باشند، نیاز آبی‌تان را کاهش می‌دهید. با این کار دارید مدیریت تقاضا انجام می‌دهید. اصولا برای زندگی در این کشور وابستگی به آب‌تان را کاهش می‌دهید که ما به این کار مدیریت تقاضا می‌گوییم.

حالا برای کاری که مدیریت تقاضا شده، ممکن است آبی را که به دست یک مصرف‌کننده می‌رسانید، با راندمان خوب یا راندمان بد مصرف کند. هنگامی که با راندمان خوب مصرف می‌کنیم، به آن مدیریت مصرف می‌گوییم؛ یعنی مدیریت مصرف با مدیریت تقاضا فرق دارد. مدیریت تقاضا از جنس معیشت جایگزین است؛ یعنی شغل و معیشت افراد را ما به الگوهای کم‌آب‌بر تغییر می‌دهیم. مدیریت مصرف یعنی در محدوده آن شغل و زندگی که در حریم خانه یا در شرایط حرفه‌ای دارید، کاری ‌کنیم که هدررفت آب کم باشد. خوب هر دوِ این کارها واقعا احتیاج است. این کاری است که از دست‌مان برمی‌آید. این کارها با کارهای غیرسازه‌ای و سازوکاری اساسا اتفاق می‌افتد. این کارها از جنس تغییر رفتار است و در این نوع مسائل تجربیات در دنیا هم نشان می‌دهد که ما باید سراغ خود شهروندان و ذی‌نفعان آب برویم؛ نهاد حاکمیت به‌تنهایی چندان کاره‌ای نیست.

 چطور می‌گویید نهاد حاکمیت کاره‌ای نیست، در‌حالی‌که به نظر می‌رسد همه‌کاره این بازی است.

ببینید، مجموعه تصمیمات در زمینه آب و به طور کلی توسعه از طریق چند نهاد، نهاد حاکمیت و نهاد بازار و نهاد اجتماع گرفته می‌شود. نهاد حاکمیت در این سال‌های طولانی 40، 50 سال گذشته جای دو نهاد دیگر یعنی نهاد بازار و اجتماع را کم و تنگ کرده است. اولین کار این است که نهاد حاکمیت باید جای خودش را کوچک‌تر کند و برای نهاد بازار و اجتماع فرصتی فراهم کند. در طول این سال‌ها شما دیدید که حاکمیت در هر کشوری خواسته نهاد بازار را کنترل کند، ناتوان بوده. مثل ثابت نگه‌داشتن قیمت ارز. اگر واقعا اجازه ندهید نهاد بازار که روی اصل عرضه و تقاضا کار می‌کند، کارکرد خودش را داشته باشد، هر چهار، پنج سال خودش را به جای اول برمی‌گرداند. هر چهار، پنج سال ما نظم و حساب بازار را از بین می‌بریم و اجازه نمی‌دهیم که این سیستم و اقتصاد آب خودگردان باشد تا بتواند کاری انجام دهد. منظور از خودگردانی فشار به اقشار آسیب‌پذیر یا مستضعف نیست، هزینه کل آب باید برگردد. شما می‌توانید پلکانی کاری کنید که به هیچ‌کدام از اقشار فشار وارد نشود. اما کسی که در لواسان استخرش را پر می‌کند یا کسی که صد هکتار زمین کشاورزی را زیر کشت می‌برد، برای چه باید آب را با قیمت ناچیز بخرد؟ ما منظورمان خرده‌کشاورزها و کشاورزان معیشتی نیست، منظور ما اقشار آسیب‌پذیر نیست، بلکه منظور مشاغلی هستند که درآمدهای خوبی دارند، چه در بخش خدماتی و چه در بخش صنعتی و از آب ارزان بهره‌مند هستند.

  اگر بخواهید در لایه مدیریتی برای تصمیم‌گیری در دولت آینده پیشنهاد بدهید، چه می‌گویید؟ بالاخره این حرف‌ها همیشه زده می‌شود. اما چیزی که ما می‌بینیم، عمدتا این است که در تصمیم‌گیری‌ها بیشتر علاقه دارند که به سمت تصمیمات سازه‌ای بروند تا تصمیمات تغییر رفتاری یا تغییر فرهنگی. چون در اقدامات سازه‌ای غیر از مسئله گردش مالی یک خروجی ملموس و کوتاه‌مدتی به چشم می‌آید اما کارهای دیگر چون از جنس فرهنگی هستند، زمان بیشتری برای به نتیجه رسیدن نیاز دارند و خروجی ملموس کوتاه‌مدت ندارد. اگر بخواهید راهکار پیشنهادی بدهید، چون الان دولت جدید در راه است و همه دوست دارند که اولویت‌هایش را تعیین کند، اگر در زمینه مدیریت و آگاهی پیشنهادی بدهید در این عرصه، چه می‌گویید؟

صددرصد حرف شما را قبول دارم. تغییر رفتار سخت است. سند ملی امنیت غذایی می‌گوید کشاورزی ایران دیگر رشد افقی نداشته باشد و باید رشد عمودی داشته باشد. یعنی از فربگی و بدمصرفی باید فاصله بگیرید. این یعنی 20، 30 میلیارد آب به نفع محیط‌ زیست از محل کاهش برداشت از آبخوان‌ها آزاد می‌شود. یعنی کنترل فرونشست و ریزگرد و تأمین حقابه‌های پیکره‌‌‌های آبی و محیط‌زیستی کشور که موضوعی مهم است. اما رسیدن به اهداف این‌چنینی کار سختی است. تغییر رفتار واقعا سخت است. شما به دریاچه ارومیه نگاه کنید. ما همه کارهای سخت‌افزاری‌مان را انجام دادیم، در بخش فرهنگی و تغییر رفتار چه؟ سهمی از اهداف آن پروژه در این زمینه رسیدن به 40 درصد کاهش مصرف در بخش کشاورزی بود. نه‌تنها موفق نشدیم، بلکه در این 10، 15 سال که اتفاقا افزایش هم پیدا کرد.

اما برای تغییر رفتار چه کار کنیم؟ اول از همه باید زمینه‌های حقوقی و قانونی‌اش را ایجاد کنیم که این کار را در نقشه راه آب کشور که سال قبل در چهل‌وپنجمین جلسه شورای‌عالی آب، در حضور رئیس‌جمهوری فقید ارائه و تصویب شد و در مسیر تکامل خودش الان تبدیل به قانون می‌شود و ان‌شاء‌الله جلو خواهد رفت. بنابراین زمینه حقوقی‌اش را باید آماده کنیم.

اما زمینه حقوقی کافی نیست. من فکر می‌کنم اصلی‌ترین کاری که باید انجام شود، گفتمان‌سازی است. یعنی همه از طریق رسانه‌های مختلف مثل رسانه محترم شما مطلع شویم که این کار باید انجام شود. اگر کسی پایداری زیست‌بوم ایران را می‌خواهد، اگر کسی دغدغه ایران‌زمین را دارد، اگر کسی دل در گرو آبادانی ایران بسته است، اگر کسی می‌خواهد فرزندانش آلودگی گرد‌و‌غبار نداشته باشند، اگر می‌خواهیم چشم‌اندازهای دماوند، جنگل، رودخانه، کویر، بیابان، کوهستان و کوهپایه را داشته باشیم، باید و باید این کار را انجام دهیم. این گفتمان‌سازی خیلی می‌تواند کمک کند. باور بفرمایید به‌عنوان یک شهروند عرض می‌کنم، آن‌قدر که خانواده و دختران من در درست رفتار‌کردن و هدایت مدیریتی به طرف آب کشور من را مدیریت می‌کنند، حتی قوانین این نفوذ را ندارند. هر چند وقت که یک خبر بد‌آبی می‌آید، من باید اول پاسخ‌گوی خانواده خودم باشم. پاسخ‌گوی دختر خودم باشم که در مدرسه یاد گرفته که محیط‌ زیست محترم است و باید به آن احترام گذاشت. این قوی‌ترین ترمز و مهار است که از خانواده شروع می‌شود و برای ما مسئولان هم کار می‌کند. برای همه کار می‌کند، چون سخت است که ما در پیش خانواده خودمان به‌عنوان یک مخرب محیط‌ زیست شناخته شویم و نزد آنها سرافکنده شویم. این گفتمان که راه بیفتد، خودش مهاری است برای مدیرانی که دنبال روش‌های آسان هستند تا این سه، چهار سال پست مدیریتی موقتی را که اینجا دارند، به‌ خوبی و خوشی طی کنند و پست بالاتر بگیرند.

 گفتمان‌سازی در این عرصه یعنی چه؟

گفتمان‌سازی یعنی اینکه به محترمانه‌ترین شکل و در چارچوب هنجارهای کشور و بدون آسیب و تخریب روانی و جسمی شما آن اصولی را که به آن اعتقاد دارید، پیش چشم همه بیاورید و به باور عمومی تبدیل کنید. این کار فرهنگ‌سازی است. من در دوره‌ای مجبور شدم این مطالبی را که از توسعه‌ مخرب محیط‌زیستی فهمیده بودیم، در قالب چند داستان کوتاه منتشر کنم. نتیجه شد انتشار کتابی با عنوان «استکاتو» و همچنین مجبور شدم دو نمایش‌نامه در این زمینه بنویسم. می‌خواهم بگویم واقعا آن اشاره‌ای که شما به فرهنگ‌سازی کردید، موضوع مهمی است. این را به‌عنوان یک کارشناس حرفه‌ای آب عرض می‌کنم. بالاخره من در سال‌های اخیر درگیر بزرگ‌ترین پروژه‌هایی که در این کشور ساخته شده، چه سازه‌ای و چه غیرسازه‌ای، چه مؤلف یا در جایگاه تأیید‌کننده، تصویب‌کننده، اصلاح‌کننده‌ یا حتی ردکننده‌ بسیاری از تصمیم‌ها و اقدامات بودم. با این نگاه می‌گویم که فرهنگ‌سازی و تغییر رفتار رمز موفقیت این کارهاست. حالا ممکن است کتاب‌ها را هم نخوانند اما نمایش‌نامه و فیلم که می‌بینند. باید حرف‌های‌مان را در این زمینه‌ها بزنیم. از آن مهم‌تر این مباحث را باید وارد کتاب‌های درسی کنیم. به هر حال احتمالا پسر یا دختر شما مهم‌ترین آدمی است که می‌تواند رفتار شما را کنترل کند. باید از طریقی در جریان این مسئله قرار بگیرند. خانواده، مادر و پدر ما آدم‌های مهمی هستند که می‌توانند رفتار ما را تنظیم کنند، با دو سؤال ساده که ما را تکان بدهد تا متنبه و آگاه شویم. این چیزی است که ما مدیران به آن احتیاج داریم. گفتمان کار مردم است که راه بیندازند، کار رسانه است و کار آدم‌های فرهنگی است.

  آقای بزرگ‌زاده، الان عدد ناترازی آب کشور چقدر است؟

ببینید، آمارها مختلف است. در گذشته حدود 20، 30 سال قبل آمار منابع آب تجدیدپذیر در اختیار حدود 130 میلیارد است و الان این عدد به نزدیک صد میلیارد رسیده است.

از طرفی مصرف آب بالای 90 میلیارد است. یعنی ما مصرف آبمان حدود 5/92 درصد است.

منابع آب تجدیدپذیر یعنی چه؟ یعنی بارشی که می‌آید حالا چه برف یا باران تبدیل به آب سطحی و زیرزمینی می‌شود. این آب سطحی و زیرزمینی سالانه تکرار می‌شود. خودش را تجدید می‌کند و ما به آن می‌گوییم منابع آب تجدیدپذیر. در معیارهای بین‌المللی شما باید حداکثر 40 درصد این منابع آب تجدیدپذیر را که اگر 100 میلیارد است باید 40 میلیارد مصرف کنید. الان ما 5/92 درصد را مصرف می‌کنیم یعنی بیش از دو برابر و این خیلی بد است. از 609 دشتمان الان 422 دشت ممنوعه و فوق‌ بحرانی است. 359 دشتمان در معرض تهدید فرونشست است. نمی‌توانیم ادامه دهیم و باید به کشاورزی پرمصرف و فربه در مصرف آب یادآوری کنیم که باید به سند ملی امنیت غذایی که یک سند دانش‌بنیان و فناورانه و هنجار ملی است و بالاخره بعد از یک ماراتن طولانی رئیس‌جمهور این کشور ابلاغ کرده، احترام بگذاریم. نمی‌توانیم به بهانه‌های مختلف که من بودجه می‌خواهم کار را متوقف کنیم. می‌گویند ما هزارو 50 همت بودجه می‌خواهیم که سند ملی دانش‌بنیان امنیت غذایی کشور را پیاده کنیم.

من سؤال می‌کنم کدام ایرانی است که کمی از بودجه‌ریزی و بودجه‌بندی کشور مطلع باشد و فکر کند در طول چند سال ما می‌توانیم هزارو 500 همت از پول مالیات یا نفت این کشور را برای سند امنیت غذایی بدهیم؟ خب نمی‌توانیم بدهیم. به شما به جای اینکه همه کار را حاکمیتی و دولتی کنید، جا خالی کنید، اقتصاد آب را درست کنید و از ظرفیت بخش‌ خصوصی و تعاونی استفاده کنید، کشاورزی در ایران در چهار، پنج هزار سال گذشته خصوصی بوده است. بخش‌ خصوصی و تعاونی فعالیتش توسط عرف، شرع و قانون اساسی پذیرفته شده چرا این همه اصرار دارید که همه این کارها باید توسط مدیر دولتی انجام شود؟ اینکه شما به این نتیجه برسید که مدیران بخش کشاورزی‌مان، کشاورزی را به طرف کشاورزی معیشتی پیش می‌برند، اینکه قانون تعاونی‌کردن تولید و قانون جلوگیری از خردشدن اراضی در این کشور هستند اما پیاده نمی‌شوند؛ باید بتوانند با این قانون مزارع خرد را سرهم کنند. کار سختی است و من می‌فهمم. ما نمی‌توانیم روی زمین‌های کوچک فناوری بیاوریم اما روی زمین‌های بزرگ می‌توانیم و وقتی شما فناوری وارد می‌کنید، راندمان تولید آب، بهره‌وری آب در بخش کشاورزی دو برابر خواهد شد. سود دو برابر خواهد گرفت و برای‌شان صرف می‌کند که آب را با قیمت واقعی بدهند.

کشاورزی در تمام دنیا حمایت دولت را دارد اما نه به شکلی که در ایران است. بدترین کاری که می‌توان کرد این است که شما به نهاده‌های کشاورزی یعنی آب، کود یا سم یارانه بدهید. وقتی شما به نهاده‌های کشاورزی یارانه بدهید یعنی معادل بدمصرفی. کشاورز برای یک مترمکعب آب زیرزمینی با این وضعیت فرونشست دشت‌ها رقمی بین 30 تا 70 تک‌تومانی در قانون بودجه 1403 آب‌بها پرداخت می‌کند. شاید فکر کنید 30 هزار تومان می‌گویم، نه 30 تک‌تومانی. بعد ما برای تأمین آب شرب سراغ کشاورز می‌رویم که آب چاهش را اجاره کنیم، می‌گوید من مترمکعبی 20 هزار تومان می‌فروشم. این چه نامعادله‌ای است که ما با دست خودمان درست کردیم؟‌ اگر کشاورزی می‌خواهد محصول استراتژیک گندم و... تولید کند که سند ملی دانش‌بنیان امنیت غذایی از آن پشتیبانی می‌کند، می‌توانیم به او یارانه آب بدهیم اما کشاورزی که کنجد، پیاز یا خیار و هندوانه تولید می‌کند برای چه باید آب مترمکعب 30 تومانی بدهیم و در عوض فرونشست را در شهر و خیابان خودمان داشته باشیم؟

اینها سؤالاتی است که واقعا وجود دارد و من فکر می‌کنم که دوستان ما در بخش کشاورزی باید فکری برای این کنند. ما در نقشه راه آب کشور به اینها پرداختیم.

  برویم سراغ نقشه راه آب کشور. در چند سال گذشته اسم شما با این پروژه گره خورده، به نظر شما نقشه راه آب کشور برای اجراشدن به چه چیزی نیاز دارد؟ چطور می‌توان سرمایه‌گذاری را برای آن ممکن کرد؟

نقشه راه حدود 40 ماده است که تمام ارکان را پوشش می‌دهد، از بازنگری بخشی از این طرح‌های اجرائی تا کاهش مصرف آب کشاورزی و تأمین امنیت غذایی، تا اجرای اقتصاد آب و پلکانی‌کردن تعرفه آب و دیپلماسی آب، توجه به کیفیت آب، ساختار آب کشور و... همه اینها را دربرمی‌گیرد.

واقعا من معتقد هستم وقتی شما دو برابر استانداردهای جهانی آب مصرف می‌کنید، ناچار به کاهش مصرف هستید. نباید فکر ‌کنیم که با ساده‌انگاری به جواب می‌رسیم. چرا این‌گونه فکر می‌کنیم؟ ما باید رفتاری را در قبال مدیرانی که همه‌چیز را بی‌جهت سهل و آسان نشان می‌دهند و در یک خماری مفرط به سر می‌برند، پیش بگیریم و به این مدیران زنهار بدهیم. فریادی سرشان بکشیم که واقعا چرا فکر می‌کنید فرونشست دشت‌های استان‌های فارس، اصفهان، خراسان و تهران یک روزی خود به خود حل می‌شود. به همه مدیرانی که در پی ساده‌اندیشی و راه‌حل‌های ساده هستند، به عنوان یک کارشناس آب اعلام می‌کنم که مسئله آب عمل جراحی باز قلب می‌خواهد. با آسپرین و ویتامین دی یا گل‌گاوزبان مشکل بخش آب حل نخواهد شد.

مدیران ما باید تلاش کنند. الان فرصتی در اختیار همکاران ما در وزارت جهاد کشاورزی با سند خوب و بی‌نظیر سند ملی دانش‌بنیان امنیت غذایی وجود دارد، چرا این سند را اجرا نمی‌کنید؟ سندی که خود وزارت جهاد کشاورزی تدوین کرده و دویده تا این سند با امضای آقای رئیس‌جمهور ابلاغ شد. الان وقت تبعیت است. اگر به این سند تن در ندهیم، در واقع به هنجارهای ملی تن نداده‌ایم. پنج سند هستند؛ اگر به این پنج سند توجه نکنیم توسعه کشور را به مسیر مخرب می‌بریم.

1) سند ملی آمایش سرزمینی. این سند با تمام عیب‌هایی که دارد ویژگی‌های مثبت فراوانی دارد.

2) الگوی کشت، باز هم با اشکالاتی که دارد اما ویژگی مثبت دارد.

3) سند ملی دانش‌بنیان امنیت غذایی.

4) نقشه راه آب کشور.

5) سند رفع ناترازی‌های انرژی.

همه کسانی که در دل گرو توسعه پایدار ایران دارند باید خواهان اجرا و کارکرد هم‌زمان این پنج سند با هم باشند تا کشور به پایداری زیست‌بوم برسد و کشور به سه رکن توسعه پایدار در رکن اقتصادی، اجتماعی و محیط‌زیستی دست یابد. اگر چنین نکنیم طبیعت انتقامش را از ما خواهد گرفت. همه کسانی که نگران شغل کشاورزی هستید، بالاخره کشاورز این مملکت چه کسی است؟‌ پدر و برادر و خواهر و مادر و فامیل ما هستند. مردم و شهروندان ما کشاورزان این مملکت می‌شوند. وقتی شما در فلان نقطه 450 متر چاه می‌زنید و آب بیرون می‌کشید و می‌ریزید پای هندوانه، تا کجا می‌توان این کشاورزی را ادامه داد؟ فرض کنید بتواند 50 متر دیگر چاهش را عمیق‌تر کند، بالاخره آب تمام و کشاورزی نابود می‌شود.

اگر می‌خواهید کشاورزی مملکت پایدار باشد، شغلش باقی بماند و درآمد داشته باشد و نگران زندگی‌شان هستید، باید متوجه‌اش کنید که برادر کشاورز من، پدر کشاورز من، مادر کشاورز من، خواهر من، شما باید از آب با راندمانی حداقل 5/2 برابر وضع فعلی استفاده کنید. اگر این کار را نکنید نمی‌شود. شغلتان را از دست خواهید داد، مملکت امنیت غذایی‌اش را از دست خواهد داد، شما هم درآمدتان را از دست خواهید داد و خدای نکرده از عزت به ذلت کشیده می‌شوید. این چیزی است که باید گفت.

  آقای بزرگ‌زاده درباره صنعت آب کشور اگر بخواهیم تخصصی صحبت کنیم، در وضعیت فعلی با روی کار آمدن دولت جدید، به نظر شما مهم‌ترین اولویت‌ها برای سرمایه‌گذاری در صنعت آب کشور چیست؟ چون بالاخره ما الان یک مشکلی در مسئله سرمایه‌گذاری، چه تأمین سرمایه داخلی و چه تأمین مصارف سرمایه‌گذاری خارجی داریم.

اگر بخش‌کشاورزی در دولت جدید تکانی بخورد و بپذیرد که باید در یک بخش‌هایی اقتصاد کشاورزی خودگردان شود، من توصیه می‌کنم در گام یک به سمت مدیریت مصرف و مدیریت تقاضا در بخش ‌کشاورزی برویم. در گام دوم، به‌هرحال به دلایل بهداشتی و نیز به دلایل آبی ما نیاز داریم که سامانه‌های جمع‌آوری فاضلاب و‌ تصفیه آنها را در شهرهای مختلف توسعه دهیم. این کار می‌تواند با مشارکت گسترده بخش‌ خصوصی انجام شود و بعد بخشی از این آبی را که تصفیه می‌شود باید به طبیعت داد برای اهداف محیط‌زیستی و کنترل فرونشست و بخش‌های دیگر را در اختیار سرمایه‌گذار قرار داد تا بتواند از منافع آن بازگشت سرمایه داشته باشد.

طرح‌هایی که روی آب‌های نامتعارف کار می‌کنند، چه پساب و چه دریا می‌تواند زمینه‌های خوبی برای سرمایه‌گذاری باشد و البته طرح‌های تأمین و انتقال آب به شهرها و روستاها. اما یک اصل اساسی دارد و آن اینکه نمی‌شود قیمت آب در اقتصاد ملی 50 هزار تومان دربیاید و شما بگویید این را باید برای کشاورز 30 یا 70 تک‌تومانی حساب کنید. برای صنعتگر 5 هزار تومان حساب کنید، برای خانواده 400 تومان حساب کنید. من قبول دارم، می‌شود تا یک جایی برای الگوی مصرف که خانواده روی الگوی مصرف انجام می‌دهد با اقتصاد خودش و متناسب با آن یک طوری او را از یارانه برخوردار کرد تا فشار زندگی به او نرسد؛ اما برای کسی که از آب بی‌محابا استفاده می‌کند، این کشور اصلا اقلیمش اجازه این کار را نمی‌دهد.

یک روش دیگر هم اصلاح قیمت است. با اصلاح قیمت امکان برگشت سرمایه وجود دارد و با امکان برگشت سرمایه، سرمایه‌گذاری بخش‌ خصوصی و دولتی و بین‌المللی می‌تواند به وجود بیاید. در آن صورت شما یک جهش اساسی خواهید داشت و حوزه عمل خودت را از مجموع بضاعت دولتی به بضاعت مردمی و تعاونی گسترش می‌دهید. بنابراین می‌توان کارهای بزرگی انجام داد. با بودجه دولتی کار خاصی نمی‌توان کرد.

  از آن طرف حاکمیت باید از چه حقوق خودش صرف‌نظر کند تا بخش‌ خصوصی بیاید در این حوزه سرمایه‌گذاری کند؟

حاکمیت لازم نیست از هیچ حق حاکمیتی صرف‌نظر کند. از کارهای تصدیگری‌اش باید صرف‌نظر کند. کارگزار دولت اصلا اجازه ندارد از حقوق حاکمیتی بگذرد، مثلا اینکه آب نباید آلوده شود و من باید نظارت کنم تا خدای نکرده آب سمی و آلوده نشود. حقوق محیط‌ زیست باید داده شود؛ آب همیشه باید در اختیار یک شهروند قرار بگیرد یا در اختیار یک زیست‌مند ایرانی قرار بگیرد. من نمی‌توانم از اینها بگذرم.

اما حالا آبخوانی در روستا یا شهر فلان وجود دارد، من دولت با چهار میلیون کشاورز تک به تک روبه‌رو هستم. چرا این کار را می‌کنم؟ یک آبخوان هزار کشاورز دارد و من یک تشکل تشکیل می‌دهم و با آن تشکل کاری می‌کنم که با کشاورزها کار کند. حتی می‌توان وظایف تصدیگری در حفظ آبخوان را به آن تشکل واگذار کرد. هیچ مشکلی هم نه با قانون اساسی و نه با اصول حاکمیتی ندارد. خب دولت کوچک شود. شما الان با چهار میلیون کشاورز کار می‌کنید، تعداد آبخوان‌ها بیش از هزار است، آبخوان‌های مهم‌تان حدود 600 است. شما بهتر نیست با 600 تشکل کار کنید تا چهار میلیون کشاورز؟ عملا در 50 سال گذشته نشان دادیم که ما نمی‌توانیم از عهده مدیریت 4، 5 میلیون کشاورز بربیاییم. در هیچ‌جای دنیا هم این‌طور نیست. در تمام دنیا کسانی که آب‌های زیرزمینی‌شان را حفظ کردند با تشکل روبه‌رو بودند و با آن تشکل که از جنس بهره‌برداران است و خودشان انتخابات برگزار می‌کنند و با بخش آب قرارداد می‌بندند. شما به شرط حفظ آبخوان سالانه می‌توانید این مقدار آب بردارید و بین مشترکان خودتان تقسیم کنید. نصب کنتور و نظارت با تشکل‌هاست . ما 10، 20 پیزومتر در این آبخوان می‌گذاریم و اگر پیزومتر از این مقدار کمتر نشان بدهد کل آب را می‌بندیم. خودشان می‌روند مدیریت می‌کنند. لازم نیست من مبصری کنم. این همه مبصری‌کردن بخش دولتی برای چیست؟ این سؤال اساسی است. ما کدام آورده را در 40، 50 سال گذشته داشتیم؟ الان دو سوم آبخوان‌های مهم‌ ما رو به بحران هستند و آن آبخوان‌هایی که این‌طور نشدند ضخامت و ظرفیت آبی‌شان کم است. خب ما دیگر چه می‌خواهیم؟ وقتی روشی را 40، 50 سال به کار گرفتیم و هرسال هم جواب غلط داده است، خب این روش غلط باید اصلاح شود. خوشبختانه این را در قانون برنامه هفتم و نقشه راه هم گذاشتیم. کافی است که دولت جدید این بستر حقوقی را عملیاتی کند. اما سخت است، اول باید وزارت نیرو و جهاد کشاورزی با بخشی از بدنه خودش اتمام حجت کند که من دیگر نمی‌خواهم این‌طور کار کنم. با روشی که شما 50، 60 سال است یاد گرفته‌اید نمی‌خواهم کار کنم. به هر حال بستر حقوقی‌اش فراهم است و امید داریم که در دولت چهاردهم با قدرت جلو برود.