|

در استقبال از دولت روادار

‌فرهنگ ایرانی اسلامی ما، چه پیش از اسلام و چه پس از آن، نشان درخشانی از آموزه‌های روادارانه بر تارک خود دارد؛ تا جایی که می‌توان مدعی شد رمز ماندگاری این مردم، آن فرهنگ رواداری‌خواهی و مداراجویی بوده که چه بسیار مهاجمان را نیز تغییر داده است.

در  استقبال از  دولت  روادار

‌بهنام  دارابی

 

‌فرهنگ ایرانی اسلامی ما، چه پیش از اسلام و چه پس از آن، نشان درخشانی از آموزه‌های روادارانه بر تارک خود دارد؛ تا جایی که می‌توان مدعی شد رمز ماندگاری این مردم، آن فرهنگ رواداری‌خواهی و مداراجویی بوده که چه بسیار مهاجمان را نیز تغییر داده است. در نقش‌های باستانی ایران کمتر کتیبه‌ای یافت می‌شود که حامل پیامی خشونت‌بار باشد. جنگی هم اگر در‌می‌گرفته، نه به‌عنوان ارزش که به‌عنوان شری اجتناب‌ناپذیر از آن یاد شده است. در سنگ‌نوشته‌های بازمانده از دوران باستان که به تعبیر خانم هایدماری کخ‌ به معجزه می‌ماند، بر همسان‌بودن همه شهروندان در این کشور پهناور تأکید شده است (بنگرید به نقش‌برجسته‌های تخت جمشید، نقش رستم و بیستون که همه اقوام را دوشادوش هم نام برده و به تصویر کشیده‌اند).

ایران در چهارراه تمدن‌ها و محل گذر و گذار ادیان شرقی و ابراهیمی‌ و ایرانیان، دیرآشنا با بسیاری از آنان بوده‌ و هستند و در تکوین و گسترش آنها نقش داشته‌اند (بنگرید به «بودا در ایران» نوشته پروفسور سید‌حسن امین و «اصحاب ایرانی رسول‌الله» نوشته مولوی عبدالرشید تریز). همچنین عدم رواداری‌ زشت به شمار می‌رفته و مورد اعتراض قرار می‌گرفته است (بنگرید به «نامه تنسر به گشنسب» به تصحیح مجتبی مینوی). پس از اسلام نیز این شیوه نه‌تنها ترک نشد بلکه پایه‌های استواری از سوی دیانت اسلام یافت. حضرت محمد مصطفی‌(ص) فرموده است: «عَلَیَّ بمداراه النّاس کما یَجب علیّ إقامهُ الفرائض» (همان‌گونه که اقامه واجبات بر من لازم گردیده است، مدارای با مردم نیز بر من امر شده‌). سیره گزارش‌شده از اهل بیت ایشان نیز چیزی جز این نیست (بنگرید به گفت‌وگوهای امام رضا‌(ع) با رهبران ادیان در «الاحتجاج» طبرسی).

تجربه قرن‌ها همزیستی پیروان ادیان و مذاهب در ایران با حفظ دیانت، زبان و فرهنگ خود، شاهد دیگری بر رواداری ایرانیان است (برای نمونه بنگرید به فرمان‌هایی به نفع ارامنه ایران، موجود در گنجینه موزه کلیسای وانک و ‌کتاب «شازده حمام؛ خاطرات محمدحسین پاپلی‌یزدی»). نمی‌گوییم این کشور شاهد صحنه‌هایی خلاف این فرهنگ نبوده است، اما هرچه بوده، هیچ‌گاه از آن به‌عنوان ارزش یاد نشده، بلکه به دیده عبرت به آن صحنه‌های سیاه نگریسته شده است (بنگرید به اشعار کمال اسماعیل در نفی نزاع شافعی و حنفی در اصفهان).

زبان فارسی نیز به‌عنوان زبان مادری نخست یا دوم ایرانیان و زبان میانجی همه آنان در گستره تاریخی و جغرافیایی، زبانی روادار به شمار می‌رود که عدم تفاوت ضمیرهای زنانه و مردانه در آن شاهدی بر این مدعا‌ست. در محتوای آن نیز رواداری در میراث زبان و ادبیات فارسی می‌درخشد؛ استوانه‌های ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی چنین گفته و سروده‌اند: «مدارا خِرد را برادر بود/ خرد بر سر جان چو افسر بود» (فردوسی طوسی)، «با عامه که جان را خدای گوید/ ای پیر چه روی است جز مدارا؟» (ناصرخسرو قبادیانی)، «درونی که مهر آشکارا کند/ مدارا فزون از مدارا کند» (نظامی گنجوی)، «مدارا کن تو با پیران مسکین/ ببخشا بر جوانان بدآیین» (عطار نیشابوری)، «وقتی به لطف گوی و مدارا و مردمی/ باشد که در کمند قبول آوری دلی» (سعدی شیرازی)، «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا» (حافظ شیرازی) و بسیاری دیگر.

به زبان ساده، مقصود از رواداری آن است که کفه پرقدرت‌تر جامعه (خواه به دلیل داشتن اکثریت نسبی یا قدرت سیاسی و اقتصادی)، در‌صدد تغییر کفه کم‌قدرت‌تر جامعه بر‌نیاید و حقوق شهروندی آنان را محترم شمارد. نقطه مقابل این رواداری و همزیستی، نقض حقوق شهروندان در عرصه حکمرانی و گسترش‌یافتن سخنان و رفتارهای خشن، نفرت‌جویانه و چه‌بسا ارتکاب «جرائم ناشی از نفرت» (Hate Crimes) در عرصه اجتماعی است. هر کشوری که دچار این بلای خانمان‌سوز و تمدن‌سوز شود، راهی به سوی پیشرفت و آسایش نخواهد داشت (بنگرید به مقاله «جرائم ناشی از نفرت مذهبی» از نگارنده). از همه مهم‌تر در ساحت حکمرانی بنا بر آنچه تاریخ گواهی می‌دهد، طول عمر سلسله‌های فرمانروایی با میزان رواداری آنان رابطه معناداری داشته که خود به خوبی گواه ضرورت توجه به این اصل اصیل در مشی مدیریتی است.

کشور ما در روزهای گذشته شاهد انتخاباتی بود که در آن، بیشتر مشارکت‌کنندگان به یکی از نامزدها اقبال نشان دادند که بیش و پیش از هر شعاری، به این آموزه ضروری پرداخت و کوشید آن را سرلوحه قرار دهد؛ تأکید بر شایسته‌سالاری از میان همه ایرانیان دارنده ادیان، مذاهب و اقوام مختلف از زن و مرد؛ همان رواداری است. یکی از مهم‌ترین راه‌های نیل به این ارزش نیز ایجاد «تبعیض مثبت» است؛ به این معنا که در صورت داشتن شایستگی یکسان بین چند نفر، فرصت را در اختیار آن کسی قرار داد که در گذشته از امتیازات و فرصت‌های کمتری برخوردار بوده است. در این روزها برای نخستین بار در شیوه انتخاب اعضای کابینه نیز شاهدیم چنین رویکردی اعلام شده است که درست و به‌جا به نظر می‌رسد و امید می‌رود‌ با حاکم‌شدن این رویکرد بر اداره کشور، خون تازه‌ای در رگ‌های کشور عزیزمان جاری شود و مسیر رسیدن به توسعه پایدار، رونق اقتصادی، گردشگری، مراودات علمی و فرهنگی و شکوفایی همه‌جانبه‌ بیش از پیش هموار شود.