|

زخم کاری همچنان بر مسیر تکرار

شاید کلیدواژه نقد سریال «زخم کاری» که فصل سوم آن در نمایش خانگی در حال پخش است، در همین تیتری باشد که بنده انتخاب کردم؛ زخم تکراری بازگشت تا از زخم کاری انتقام بگیرد که فقط در فصل اول حرف تازه‌ای برای جامعه داشت.

زخم کاری همچنان بر مسیر تکرار

مسعود نصیری: شاید کلیدواژه نقد سریال «زخم کاری» که فصل سوم آن در نمایش خانگی در حال پخش است، در همین تیتری باشد که بنده انتخاب کردم؛ زخم تکراری بازگشت تا از زخم کاری انتقام بگیرد که فقط در فصل اول حرف تازه‌ای برای جامعه داشت. پس بهتر است نقد را از همین تیتر شروع کنیم. همه افراد و همه اتفاق‌ها‌ در این مجموعه نمایشی بر مدار تکرار می‌چرخد؛ از شخصیت‌ها گرفته تا لحظه‌هایی که این شخصیت‌ها خلق می‌کنند. برای مثال، منصوره با بازی هانیه توسلی، جایش را به پانته‌آ با بازی مهراوه شریفی‌نیا داد؛ همان دختری که در پایان فصل دوم این سریال از خارج به ایران آمد و وارث حاج‌عمو بود؛ همان‌طور که منصوره در فصل اول زخم کاری با همین بهانه وارث‌بودن به سریال اضافه شد. شاید کارگردان از حذف شتاب‌زده شخصیت‌های سریال پشیمان است که حتی معشوق میثم با بازی مرتضی امینی‌تبار را یک بار مائده و در سری دوم شیدا به مخاطب معرفی می‌کند و سؤال اینجاست وقتی فرم و روش بیان قصه در فصل دوم ‌مانند فصل اول قرار است در همان چارچوب باشد، دیگر چه احتیاجی است که فقط برای بیان قصه بازیگران سریال عوض شوند؟ درواقع فرم بیان همان فصل اول است و تکنیک بیان از بازی منصوره به بازی پانته‌آ تغییر می‌کند و چون فرم بیان قصه تغییر نمی‌کند، محتوای سریال تکراری می‌شود‌ که بیننده می‌گوید همین اتفاقات را در فصل قبل دیده‌ایم.

محمدحسین مهدویان، کارگردان این سریال که شاید در فصل اول خیلی تند و شتاب‌زده تمام فرم خویش که حذف شخصیت‌هاست را به بیننده لو داده و دیگر ترفندی برای روایت قصه ندارد با نام سریال بازی می‌کند که یک روز آن را بازگشت زخم کاری می‌نامد و روز دیگر انتقام زخم کاری.

حتی واهمه دارد که نام «زخم کاری» را به‌طور کامل از پسوند و پیشوند این سریال حذف کند؛ زیرا می‌خواهد مخاطب را به فصل اول این سریال که جذابیت و تازگی برای بیننده داشته است، ارجاع بدهد به همین دلیل هنوز هم از اتفاقات فصل اول به فصل دوم و حتی سوم تزریق می‌کند و بیننده شاهد همان روابط عاطفی، همان قتل‌ها و همان آمدن‌ها و رفتن‌های فصل اول در دو فصل بعدی بوده است.

در شخصیت‌های سریال «زخم کاری»، در فصل دوم سریال یا همان بازگشت زخم کاری فقط شاهد رابطه مسعود طلوعی با هلدینگ ریزآبادی و شخصیت‌های فصل دوم بودیم که کارگردان می‌توانست این رابطه را بسیار راحت و رقیق‌تر با تعریف دو سکانس که مسعود طلوعی دستور قتل شخصیتی از فیلم را می‌دهد، در فصل اول نشان دهد و اگر کارگردان قصد ساخت فصل دوم و سوم را داشت، فقط کافی بود در فصل اول شخصیت‌های کمتری را حذف کند تا این شطرنج قدرت بدون بازیگران جدید با همان بازیگران فصل اول و بدون مشقت تعریف‌کردن شخصیت‌ها ادامه پیدا کند. کارگردان وقت تعریف شخصیت را ندارد و به‌عنوان مثال برای طرح دشمنی سماوات با مسعود طلوعی ‌یکباره به یک ایده بسیار سطحی متوسل می‌شود که پسر سماوات (عبدی) را در راه رسیدن پرونده‌های فساد مسعود طلوعی به ایران به کام مرگ می‌کشاند، درصورتی‌که مهدویان در فیلم سینمایی لاتاری شخصیت دستمالچی را طوری طراحی می‌کند که تسلط کامل به نفوذ در کشورهای حاشیه خلیج فارس دارد و اصلا نیاز نیست برای رسیدن به مدارک مهم فساد یک هلدینگ به پسربچه‌ای تکیه کند تا برایش آن مدارک را به شکل دستی و غیرالکترونیک به داخل کشور منتقل کند و توسط معاندینش (طلوعی) کشته شود. اما چون کارگردان فرصت ندارد در چند سکانس شخصیت ضد طلوعی از سماوات بسازد ‌یکباره در راحت‌ترین راه ممکن با به قتل رساندن فرزند سماوات یک ضد طلوعی از او می‌سازد که بیننده هم آن را باور نمی‌کند؛ همان راه تکراری که با کشته‌شدن میثم، هانیه، شیدا، شهریار، فرنهاد از مالک و سمیرا و سیما و پسر فرنهاد شخصیتی ضد طلوعی ساخته است.