|

توصیه‌هایی به وزیر آینده فرهنگ و ارشاد اسلامی

توافق‌سازی و میانجیگری

وقتی جواد ظریف، معاون فعلی راهبردی مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، شیوه انتخاب وزرای کابینه را توضیح داد و از انجمن‌ها و نهادها و احزاب خواست که نامزدهای مورد نظر خود را برای وزارتخانه‌های مرتبط اعلام و ارسال کنند، یکی‌ دو نام بیش از نام‌های دیگر در میان پیشنهادها تکرار شده بود.

توافق‌سازی و میانجیگری

سیدابوالفضل بهارمست- وقتی جواد ظریف، معاون فعلی راهبردی مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، شیوه انتخاب وزرای کابینه را توضیح داد و از انجمن‌ها و نهادها و احزاب خواست که نامزدهای مورد نظر خود را برای وزارتخانه‌های مرتبط اعلام و ارسال کنند، یکی‌ دو نام بیش از نام‌های دیگر در میان پیشنهادها تکرار شده بود.

تکرار این نام‌ها در‌حالی بود که در رسانه‌ها و سخنان سیاست‌مداران بر انتخاب وزرای جوان و وزرای زن تأکید می‌شد. یکی از اعضای کمیته فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشته بود که در فهرست‌های ارسالی به دفتر رئیس‌جمهور به ترتیب احمد مسجدجامعی, سیدعباس صالحی و محمدمهدی عسگرپور بیشتر از دیگر نامزدها تکرار شده بود.

محمدمهدی عسگرپور به دلیل اینکه در سال‌های اخیر مدیرعامل خانه هنرمندان و رئیس هیئت‌مدیره خانه سینما بوده و در رفع‌و‌رجوع پرونده‌های هنرمندان نقش داشت، چنین حمایتی از او طبیعی است. سیدعباس صالحی هم به این دلیل که تا سه سال پیش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و بسیاری از اهل فرهنگ و هنر خاطره خوبی از او داشتند، طبیعی بود؛ اما چرا مسجدجامعی که سال‌هاست در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست، با چنین اقبالی روبه‌رو شده و در صدر اغلب فهرست‌هاست؟

این فهرست‌ها معمولا از سوی هیئت‌مدیره‌ها و شوراهای مرکزی تهیه می‌شود، اما نکته جالب‌تر اینجاست که نام او در نظرسنجی‌های صفحه‌های داخلی برخی از انجمن‌ها نیز که اعضا حضور دارند، با فاصله بسیار زیاد جلوتر از بقیه است. این اتفاق درحالی رخ داده است که گروه‌هایی منسجم به‌نفع برخی از نامزدها از اولین روز انتخاب مسعود پزشکیان شکل گرفته است و هم‌زمان با تبلیغ یکی از گزینه‌ها به طور هماهنگ احمد مسجدجامعی را مورد حمله قرار می‌دادند. این گروه‌های منسجم چندی است که نوک حمله خود را متوجه گزینه‌های دیگر کرده‌اند. شاید فکر کرده‌اند که موفق شده‌اند او را از میدان به در کنند. مسجدجامعی که تقریبا هر هفته یادداشتی در مطبوعات منتشر می‌کرد، در این مدت نه‌تنها پاسخی به این حمله‌ها نداده، بلکه سکوت کرده و حتی یادداشتی هم ننوشته است و در پاسخ به خبرنگار «شرق» برای گفت‌وگو هم، آن را موکول به زمانی دیگر کرد.

با‌این‌حال این پرسش به جای خود باقی است که چرا به‌رغم شعارهای سیاسیون و به‌رغم حملات گروهی و منسجم علیه او، چنین اقبالی نصیبش شده است؟

پاسخ این پرسش در دل خود، توصیه‌هایی برای وزیر آینده فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد. کسی که هنوز نیامده تیغ بر روی رقیبانش کشیده باشد و حامیانش با پرونده‌سازی برای دیگران او را تبلیغ کنند، به‌رغم کارآمدی قطعا برای این دوره وزیر موفقی نخواهد بود. درست است که از وزارت احمد مسجدجامعی سال‌های زیادی گذشته است، اما او و سید محمد خاتمی تنها وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی در جمهوری اسلامی ایران هستند که پس از وزارت هم کماکان رابطه‌شان را با اهل فرهنگ و هنر و نهادهای مرتبط حفظ کرده‌اند. او چه به عنوان رئیس شورای شهر و چه به عنوان عضو شورای شهر و چه پس از آن، کماکان به عنوان شخصیتی فرهنگی شناخته می‌شود که به دیدن اصحاب فرهنگ و هنر می‌رود، به کتابفروشی‌ها سر می‌زند، فیلم می‌بیند، نمایش می‌بیند، به گالری‌ها می‌رود و در شادی و غم هنرمندان شریک است. او تقریبا همیشه در ستایش فرهنگ و هنر ایران می‌نویسد. اصحاب فرهنگ و هنر را فراموش نمی‌کند و در هر یادداشتش به کسی یا کسانی اشاره می‌کند و در رویدادهای فرهنگی و هنری حاضر است.

از سوی دیگر، رابطه او با روحانیون و چهره‌های مذهبی هم رابطه‌ای دائمی و فارغ از شغل و پست است. او در خانواده‌ای ریشه‌دار و مذهبی به دنیا آمده و رشد کرده و این رابطه، رابطه‌ای ساختگی نبوده است که با تغییر جایگاه سیاسی‌اش از دست برود.

مسجدجامعی هم‌زمان که روابطش را با اصحاب فکر و فرهنگ حفظ کرده است، از چارچوب‌های اعتدال و میانه‌روی خارج نشده است و در حاکمیت نیز چهره‌ای شناخته‌شده، موجه و قابل اعتماد است که منافع ملی برای او بر هر چیزی اولویت دارد.

شاید از همین روست که به گمان اصحاب فکر و فرهنگ برای وضعیت امروز ایران و دولت مسعود پزشکیان او مناسب‌ترین فرد است. زیرا دامنه روابطش شگفت‌انگیز است و توانایی‌اش در توافق‌سازی و میانجی‌گری و رفع کدورت‌ها بی‌نظیر است و می‌تواند بخشی از کاستی‌های دولت پزشکیان را مثل روابط با علما و اصحاب فکر و فرهنگ که چهره‌های مؤثر اطراف پزشکیان در آن ضعف دارند، جبران کند.