|

تضاد همه با هیچ

رئیس سازمان نظام پزشکی اخیرا فرموده‌اند تضاد طب با «طب سنتی» تضادی کاذب است و دانش «طب گوارش» ریشه در کتاب قانون ابن‌سینا دارد.

تضاد همه با هیچ

 رئیس سازمان نظام پزشکی اخیرا فرموده‌اند تضاد طب با «طب سنتی» تضادی کاذب است و دانش «طب گوارش» ریشه در کتاب قانون ابن‌سینا دارد.

تردیدی نیست که چیزی به نام طب سنتی اساسا محلی از اعراب در سیستم سلامت دانش‌بنیان کشور ندارد و متأسفانه این تضاد مثل تضاد «همه با هیچ» کاملا واقعی است و بخشی از توان سیستم سلامت کشور صرف «طب سنتی»ای می‌شود که به‌طور فعال در سلامت مردم مداخله کرده و از اهمیت دانش طب و لزوم سرمایه‌گذاری کافی برای آن در اذهان مردم و مسئولین می‌کاهد.

 «طب سنتی» نه در سنت‌ها، بلکه در قوانین ضد‌علمی ریشه دارد و رواج آن و حتی تأسیس دانشگاه‌های «طب سنتی» در سال‌های اخیر و اعتباربخشی دولتی به این نوع شبه‌علم جای سؤال دارد.

آشکار است که مفاهیم پایه طب جدید، من‌جمله گوارش، اساسا بر یافته‌های علمی استوار هستند و یافته‌های علمی مربوط به حال و آینده هستند، نه گذشته! یوتوپیای دانش در فرداست نه دیروز!

 اهمیت «ابن‌سینا» هم در فلسفه و هم در نوعی نگاه طبقه‌بندی‌شده به تن آدمی است که برای اروپای اسیر در سیاهی قرون وسطی که علم‌الابدان در برابر علم‌الادیان به‌شدت در آن رنگ باخته بود جلوه داشت.

 گرنه آنچه در مجلدات متعدد کتاب «قانون» از جاهای مختلف به عنوان درمان بیماری‌ها و نوع نگاه به بیماری‌ها گردآوری شده کوچک‌ترین ارزش علمی ندارد و انتشار عمومی آن با مجلدات نفیس توسط وزارت بهداشت حاوی این خطر هم هست که کسی با اعتماد به این‌گونه اظهارات از بالاترین مراجع پزشکی، خدای‌ناکرده برخی از این دستورالعمل‌ها را اجرا کند که بسیار خطرناک خواهد بود.

جای قانون با همان دست‌خط قدیمی در موزه است، نه کتابفروشی!

 اساسا معلوم نیست پزشکی و نظام پزشکی حیطه تأمین سلامت برای مردم است یا تولید افتخار از طریق گذشته؟

 آقای رئیس گویا مطلع نیستند که این‌گونه افتخارآفرینی از طریق ارجاع به گذشته‌ واکنشی مختص به جوامعی است که از عقب‌ماندگی رنج می‌برند. جامعه پزشکی ایران شامل پزشکانی است که آموزش پزشکی خود را در ایران شروع کردند و اکنون در اقصی‌نقاط دنیا پراکنده‌اند و از پیشروترین جوامع هستند و نیازی به تولید افتخار از طریق گذشته‌ ندارند و با شرکت در پروژه‌های متعدد تحقیقاتی-بین‌المللی که نتیجه آنها در آینده معلوم خواهد شد، نقش بزرگی در دانش طب بازی می‌کنند.

 اگر «ابن‌سینا» هم امروز زنده بود، چاره‌ای جز مهاجرت برای ادامه تحصیل شیوه دانش‌بنیان زندگی‌اش پیدا نمی‌کرد!

اینها همه بدیهی است اما عجیب‌ترین نکته خود جناب رئیس است که در جایگاهی که زمانی بسیاری بزرگان چون دکتر حفیظی و دکتر فاضل نشسته بودند تکیه زده‌اند، اما تفاوت بین اندیشه‌های خود و مسئولیت‌های این جایگاه را نمی‌شناسند.

 این درست است که بسیاری از پزشکان در انتخابات سازمان نظام پزشکی شرکت نمی‌کنند و جایگاه ایشان برآمده از انتخاب اکثریت پزشکان نیست؛ اما گویا خود ایشان هم خود را سخنگوی جامعه پزشکی نمی‌دانند.

 جامعه‌ای که بنابر تحصیلات مدرن خود با این نظریات به‌شدت مخالف است و اساسا این‌گونه نظرات ریشه بزرگ‌ترین مشکلات زندگی او و عامل بیزاری و مهاجرت او هستند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها