|

پایان المپیک با چشم‌انداز کمی تا قسمتی مثبت

اسیر کابوس شماره ۳

بازی‌های المپیک پاریس روز گذشته به طور رسمی پایان یافت و اعضای کاروان ایران بعد از قریب به سه هفته رقابت در این بازی‌های مهم با کسب 12 مدال رنگارنگ به کار خود پایان دادند. این عدد، یعنی عدد 12 به‌تنهایی موضوعی است که نباید به‌سادگی از کنارش عبور کرد.

اسیر کابوس شماره ۳

بازی‌های المپیک پاریس روز گذشته به طور رسمی پایان یافت و اعضای کاروان ایران بعد از قریب به سه هفته رقابت در این بازی‌های مهم با کسب 12 مدال رنگارنگ به کار خود پایان دادند. این عدد، یعنی عدد 12 به‌تنهایی موضوعی است که نباید به‌سادگی از کنارش عبور کرد. ایران در شرایطی توانست بعد از سال‌ها دوباره تعداد مدال‌هایش در المپیک را دو‌رقمی کند که در این دوره در مقایسه با دوره‌های قبلی در کسب سهمیه عملکرد خوبی نداشت و تنها با 40 ورزشکار پا به پاریس گذاشت. پس تا به همین‌جا اگر به طور میانگین هم درنظر گرفته شود، این 12 مدال برای خودش ارزشمند است. از سوی دیگر، ارزش این مدال‌ها وقتی به چشم می‌آید که مشخص شود در ادوار گوناگونی که کاروان ایران توانسته در بازی‌های مختلف المپیک به میدان برود، فقط یک بار آن هم در سال 2012 لندن، بیش از این دوره کسب مدال کرده است. در لندن کاروان ایران توانست 13 مدال کسب کند که بهترین نتیجه تاریخ ورزش ایران در ادوار مختلف المپیک است. به‌ویژه آنکه در آن دوره هفت مدال طلا هم کسب شد که برای خودش بهترین بود. هرچند باید این مورد هم برجسته شود که در آن برهه تعدادی مدال پس از مثبت‌شدن دوپینگ گسترده تعداد کثیری از ورزشکاران دیگر کشورها، چند سال با تأخیر به سبد ایران اضافه شد. پس تا همین‌جا اینکه کاروان ورزشی ایران در این دوره موفق شده 12 مدال کسب کند، به لحاظ کمّی، دومین دوره برتری است که ایران در المپیک‌ها داشته است. البته این موضوع با توجه به میزان پیشرفت علم و امکانات، خیلی هم نباید راضی‌کننده باشد، چراکه پس از سال‌ها، هنوز تیم‌های ورزشی ایران نتوانسته‌اند رکورد سال تقریبا بی‌نظیر لندن را بشکنند یا به لحاظ کسب مدال طلا به آن حتی نزدیک شوند. پس، از این زوایه، این مورد جای نقد و بررسی بیشتر دارد تا روشن شود چه بر سر ورزش ایران آمده که هنوز هم غالب مقایسه‌هایش باید با دهه گذشته و مشخصا المپیک لندن باشد. این موضوع وقتی بیشتر به چشم می‌آید که تعداد مدال‌های طلای ایران بررسی شود. دوباره پس از المپیک لندن، ایران در سه دوره دیگر از این بازی‌ها شرکت کرده که هرگز نتوانسته بیش از سه مدال طلا کسب کند. این یکی شبیه به بختکی گریبان کاروان ورزش ایران را گرفته و اجازه نمی‌دهد تعداد طلاهای کاروان ایران از این عدد عبور کند. ایران در المپیک ریو و المپیک توکیو هم سه مدال طلا گرفت و همین تعداد در این دوره هم تکرار شد. از آنجا که کسب مدال طلاست که جایگاه و رده‌بندی تیم‌ها را ارزش‌گذاری می‌کند، درجا زدن در این بخش، اجازه پیشروی چندانی در جدول نهایی رده‌بندی کشورهای حاضر در این بازی‌ها به ایران نداده است. در ریو، زمانی که وزنه‌برداری تبدیل به گل سرسبد کاروان ایران شده بود، کیانوش رستمی و سهراب مرادی مدال طلا گرفتند و در کشتی هم حسن یزدانی به این مهم رسید. در توکیو که اصلا شرایط به گونه پیچیده‌ای رقم خورد و دو طلای غیرمنتظره در رشته‌های غیرمنتظره‌تر به دست آمد. جواد فروغی در تیراندازی و سجاد گنج‌زاده در کاراته، در تنها دوره‌ای که این رشته ورزشی مجوز حضور در المپیک را گرفت، دو طلا برای کاروان ایران به دست آوردند که این دو طلا با تک طلای محمدرضا گرایی در کشتی فرنگی هم‌نشین شد تا دوباره کاروان ایران سه مدال طلا دشت کند. در این دوره هم شرایط مشابه بود. ایران با درخشش کشتی فرنگی از سوی سعید اسماعیلی و محمدهادی ساروی دو مدال طلا در این بخش به دست آورد و آرین سلیمی هم در شرایطی که انتظار چندانی برای طلایی‌شدن از او در تکواندو نمی‌رفت، اسمش را در تاریخ ورزش ایران ثبت کرد. به‌این‌ترتیب دوباره تعداد طلاهای کاروان ایران برای سومین دوره پی‌درپی روی عدد سه درجا زد تا نگرانی‌ها درباره این موضوع پررنگ‌تر شود. رسیدگی به این درجا زدن از آن سو اهمیت دارد که در مقایسه با دو دوره گذشته، این بار تعداد فینالیست‌های ایرانی بیشتر بود و می‌شد این طلسم یا کابوس شماره سه شکسته شود. ناکامی مطلق سه ستاره کشتی آزاد ایران در فینال، یعنی حسن یزدانی، امیرحسین زارع و رحمان عموزاد در این توقف تأثیر مستقیمی داشت. هرچه هست، ولی جز با کارشناسی فنی و دلسوازنه و نه‌فقط دهان‌پرکن، این نقایص برطرف نخواهد شد. ایران در مقایسه با دوره گذشته جهش درخورتوجه و رو به پیشرفتی داشته که ستودنی است، ولی همچنان برای رسیدن به شرایطی که در المپیک لندن رقم خورده، درجا می‌زند. حالا مقایسه ساده‌ترش این است که کاروان ایران در مقایسه با دو دوره اخیر پیشرفت کرده، ولی در مقایسه با لندن دوباره درجا زده‌ایم. اینجا دیگر نقش کارشناسی و مدیریت به میان می‌آید تا برای رفع مشکلات واقعی آستین بالا زده تا ایران در المپیک آمریکا دوباره حسرت اتفاقات بازی‌های المپیک لندن را نخورد.

بدیهی است که دراین‌بین نیاز به تأمین امکانات زیاد و ارتقای سطح مدیریتی است. پس اگر دلسوزی دراین‌بین وجود داشته باشد، نیاز است تا به دور از شلوغ‌کاری، مسیر درست را انتخاب کند و آینده را برای جوانان ایرانی طوری ترسیم کند که دیگر، دستاورد لندن تبدیل به حسرت نشود.