|

روایت‌های انتقادی درون جبهه همسو

هرچند هنوز سریر قدرت زیر پای دولت چهاردهم قرار نگرفته و فرمان هدایت مدیریت کشور در دستان مردان نوظهور حاکمیت واقع نشده است، شاید ارزیابی عملکرد مقداری دور از انتظار و ذهن و خیال باشد، اما حاکم‌شدن نوعی خودسانسوری در میان جامعه مطبوعاتی، رسانه‌ای، احزاب سیاسی و... آینده خوشی را برای دولت‌های به اصطلاح فراموش‌کار و گرفتار مسائل روزمره فراهم می‌کند.

روایت‌های انتقادی درون جبهه همسو

کیکاوس پورایوبی: هرچند هنوز سریر قدرت زیر پای دولت چهاردهم قرار نگرفته و فرمان هدایت مدیریت کشور در دستان مردان نوظهور حاکمیت واقع نشده است، شاید ارزیابی عملکرد مقداری دور از انتظار و ذهن و خیال باشد، اما حاکم‌شدن نوعی خودسانسوری در میان جامعه مطبوعاتی، رسانه‌ای، احزاب سیاسی و... آینده خوشی را برای دولت‌های به اصطلاح فراموش‌کار و گرفتار مسائل روزمره فراهم می‌کند. حرف رسانه، مطبوعات و احزاب سیاسی و صنفی فقط تعریف و تمجید نیست، یادآوری مسیر درست و برآورده‌ساختن وعده‌ها و تحقق آرمان‌ها و خواسته‌هایی است که از همان ابتدا باید مدنظر باشد. امروزه صحبت‌ها و حرف‌های زیادی از وفاق و اعتماد ملی لقلقه زبان کلیه دولتمردان شده است، البته اصولی است اساسی و حیاتی که لازمه سیاست داخلی و خارجی کشور است. برافراشتن پرچم اعتماد عمومی و برگرداندن اطمینان به کسانی که بی‌تفاوت هستند و امیدی به آینده ندارند، هنری است که مدیران اجرائی و سیاسی باید به نحو مؤثری انجام دهند، حضور محذوفین و غایبان که دارای آمار بالایی هستند، با خود همراه‌کردن اراده و عزمی جدی می‌خواهد. آنان هم‌اکنون نیز معتقد هستند که هیچ گشایشی در وضع موجود به وجود نخواهد آمد و تمام اینان سرگرمی‌هایی است تا اذهان مردم را مشغول کنند. اعتماد در سیاست خارجی اولویت در لغو تحریم‌هاست، اینکه اروپا و آمریکا محور مذاکره ما نیست، این تحریم‌های ظالمانه چگونه باید شکسته شود؟ پول‌های بلوکه‌شده و به‌یغمارفته در بانک‌های مختلف جهانی که هر روز از میزان آن کاسته می‌شود و آب می‌رود چگونه باید به کشور برگردانده شود؟ چرخه‌های اقتصادی که به شدت مشکلات ارزی و پولی دارند، از کجا باید تأمین شود؟ بدون پیوستن به سیستم پولی و ارزی جهانی، مبادلات پولی ما چگونه حل می‌شود؟ هنر دیپلماسی در چانه‌زنی و برطرف‌کردن تحریم‌هاست که سال‌های متوالی چون بختکی وحشتناک بر تاروپود این کشور سایه انداخته و خواب راحت را از چشم‌های همگان ربوده است. اصلا بگذاریم یک مسئله را حل کنیم، مردم ما که عاشق آمریکا و اروپا نیستند، برقراری روابط سیاسی به کنار، تحریم‌ها را از سر ملت بردارید. همان اندازه که حمایت از نهضت آزادی‌بخش فلسطین و منطقه مهم و اساسی است که باید نیز چنین باشد، چون ما در یک دنیای اخلاق‌مدار انسانی و دینی زیست می‌کنیم، همان اندازه مشکلات و رنج‌های مردم خودمان برایمان مسئولیت‌بار و ملامت‌آور است. نسل زد ما درخواست‌های امروزی از حکمرانی دارد، این نسل‌ها جهانی‌اند، ابزار و حمایت‌های لازم برای کار خود می‌خواهند و دنیای امروزی‌مان نباید از خواسته‌های اینان عقب باشد. درست است که ما کشور ثروتمند بالقوه‌ای هستیم، نفت، گاز و انرژی از نمونه‌های مختلف آن هستند اما فراموش نکنیم برای انسان آگاه و خردمند امروزی مدیریت منابع و به‌کارگیری دانش اولین سرمایه است که تولید ثروت می‌کند. اکنون که مقداری از اعتماد و وفاق ملی پس از انتخابات ۱۵ تیر ماه به وجود آمده و سیاست‌های بالادستی نیز به کمک سیاست‌های پایین‌دستی شتافته و یاری رسانده، پس نباید درنگ کرد و سناریوهای مختلفی را باید ترسیم و میزهای مختلف کار را تقویت کرد. از ارکان سیاست خارجه، تقویت میزهای مذاکره و چانه‌زنی با اتحادیه اروپا و آمریکاست، همان جایی که مرتب از آن گزیده می‌شویم و رنج می‌بریم، اتخاذ تصمیمی راهبردی بخشی از سیاست کلان خارجی ماست که باید با درایت از نو تعریف و پیگیری شود.