تله؛ یکی از بدترین فیلمهای امسال
فیلم تله Trap 2024 محصول آمریکا به کارگردانی ام نایت شامالان از فیلمهای روز سال جاری است. با توجه به اینکه شیامالان با ساخت آثاری همچون «حس ششم»، «نشانهها» و «دهکدهها»، استاد تعلیق در سینمای مدرن محسوب میشود، مخاطبان زیادی را برای تماشا راهی سالنهای سینما کرده است؛
فرزانه متین: فیلم تله Trap 2024 محصول آمریکا به کارگردانی ام نایت شامالان از فیلمهای روز سال جاری است. با توجه به اینکه شیامالان با ساخت آثاری همچون «حس ششم»، «نشانهها» و «دهکدهها»، استاد تعلیق در سینمای مدرن محسوب میشود، مخاطبان زیادی را برای تماشا راهی سالنهای سینما کرده است؛ اما متأسفانه بینندگان با یکی از بدترین فیلمهای او روبهرو شدهاند. در «تله» که در ژانر هیجانانگیز، ترسناک، جنایی و دلهرهآور قرار دارد، بازیگرانی مانند جاش هارتنت، آریل داناهو و سالکا شیامالان (دختر کارگردان) به ایفای نقش پرداختهاند. داستان از جایی شروع میشود که پدری همراه دخترش وارد یک سالن بزرگ کنسرت میشوند و از همان ابتدا حضور پرتعداد نیروهای امنیتی و ماشینهای پلیس چندان طبیعی به نظر نمیرسد. این در حالی است که با آغاز کنسرت، به تعداد مأموران اضافه میشود و نیروهای ضربت هم به تیم افبیآی حاضر در سالن و نیروهای دیگر اضافه میشوند. پدر دست به کنجکاوی میزند تا بفهمد قضیه از چه قرار است. او از زیر زبان یکی از کارمندان بیرون میکشد که کل این کنسرت تلهای است که برای یک قاتل سریالی با نام مستعار قصاب پهن شده است. ۲۰ دقیقه بعد از این ماجرا، پدر دختر به نام کوپر کمکم تغییر حالت میدهد و رفتار و حرکاتش عجیب و غریب میشود و در حالت اضطراب به سر میبرد و با بهانههای واهی جایگاه خود را در کنسرت ترک میکند و خیلی راحت مخاطب متوجه میشود قصاب همان کوپر است. او دائما با وجود این همه مأمور افبیآی که لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده میشود، در حال چارهای برای فرار است. از آنجا که یک ساعت فیلم در صحنه کنسرت است، بهشدت مخاطب را کسل میکند و نماها حوصلهبر است. گویی کارگردان به دلیل بازی دخترش در نقش خواننده میخواسته به تبلیغ او بپردازد. هرچقدر فیلم جلوتر میرود، بیننده دستکم گرفته و به شعور او توهین میشود. قاببندیهای ساده، فیلمبرداری ضعیف، فیلمنامه بیدروپیکر و بازیهای ضعیف از شاهکارهای این فیلم است. شاید روایت داستان قاتل زنجیرهای تکراری است، اما اثر «تله» میتوانست بدیع باشد. فیلم در زمره هیچ ژانری نمیگنجد؛ نه جنایی است، نه دلهرهآور و نه ترسناک. فقط سازنده کمی چاشنی هیجان به آن افزوده است.
بعد از پایان کنسرت و به گروگان گرفتن خواننده و فرار از دست آنهمه مأمور، کمی از روند کند داستان فاصله گرفته میشود و تمرکز بیشتر بر روی قصاب میرود و نوید آن را میدهد که نیمه دوم و انتهایی فیلم جذاب و خاص است؛ اما این نیمه هم بهشدت ضعیف است. در فیلم «تله»، ما با یکسری سؤالات اساسی روبهرو میشویم که هیچ پاسخی برای آن در طول فیلم دریافت نمیکنیم:
1- کوپر، مقتولهای خود را بر اساس چه متغیری انتخاب میکرده؛ سن، جنس، هویت شغلی یا خانوادگی و…؟ 2- انگیزه اصلی قصاب از تکهتکهکردن مقتول چیست؟ 3- دلیل اصلی کوپر برای اینکه افراد را به صورت سریالی میکشته، چه بوده است؟ 4- در فیلم اشارههایی به کودکی آسیبپذیر او میشود، اما کارگردان حتی نمیخواهد دلیل آن را برای ما بیان کند، این آسیب برای چه بوده است؟ 5- اگر او از کودکی مریض بوده، چرا در میانسالی قاتل شده است؟ 6- این همه تشکیلات برای دستگیری قاتل بدون آنکه حتی تصویر و شکل و شمایلی از آن داشته باشند، فقط اینکه مرد است و در صحنه جرم بلیت کنسرت پیدا کرده، بدون آنکه از نامش اطلاع داشته باشند، بر چه اساسی میخواهند او را دستگیر کنند؟ 7- با وجود این همه مأمور، او چطور میتواند از دست آنها فرار کند بدون آنکه کسی متوجه شود و سر از جاهایی درآورد که کاملا در محاصره افبیآی است و دوباره به خانه خودش بازگردد و دهها سؤال دیگر که در طول فیلم به آن پاسخ داده نمیشود. ام نایت شیامالان، هیچ ایده جدیدی برای ساخت فیلم جدیدش نداشته و باید «تله» را پایان کارگردانی او بدانیم.