گزارشی از نمایشگاه قصههای دیگران
زنان نامرئی
قصههای دیگران داستان زنان مهاجری است که تمام عمر را با رنج و سختی طی کردهاند. صداها و چهرههایی که غم آنها را هیچکس جز خودشان نفهمید. حالا نمایشگاه قصههای دیگران سعی کرده بخشی از این رنج را به نمایش بگذارد.
قصههای دیگران داستان زنان مهاجری است که تمام عمر را با رنج و سختی طی کردهاند. صداها و چهرههایی که غم آنها را هیچکس جز خودشان نفهمید. حالا نمایشگاه قصههای دیگران سعی کرده بخشی از این رنج را به نمایش بگذارد. این نمایشگاه جمعه در خانه هنرمندان برگزار شد. حیدری شاهبیدک، عکاس و ایدهپرداز گروه عکاسان محله گلشهر، متولد افغانستان است اما در ایران بزرگ شده. او در سال ۲۰۱۸ به افغانستان بازگشت و در آنجا به پروژه عکاسی و مصاحبه با زنان افغانستان مشغول شد.
در مدت یک سال موفق شد از 50 زن با حرفههای متفاوت در محل کار یا سکونتشان عکس بگیرد، با آنها گپ بزند و درباره فعالیتها و رؤیاهایشان برای افغانستان و از احتمال بازگشت طالبان سؤال کند. تصاویر و روایتهای این کارنما، قصههای زنانی را شهادت میدهند که با وجود تفاوتهای نگرش و فعالیتشان، امروز تنها به جرم زنبودن نامرئی شدهاند.
ایرانیها ما را نمیپذیرند
خدیجه پورکاظمی از فعالان مؤسسه مهر و ماه در بخشی از این برنامه گفت: من در ایران به دنیا آمدهام و همچنان یک مهاجر هستم. در زندگی با ناملایمات بسیاری روبهرو بودهام. هرگز به مدرسه نرفتم و نتوانستم کنار دانشآموزان روی یک نیمکت بنشینم، چراکه کارت آمایش من از کرج صادر شده بود و میگفتند باید در کرج درس بخوانم. دوران ابتدایی را در نهضت سوادآموزی گذراندم و سه سال راهنمایی را در طرح جامع. دبیرستان را به دلیل مشکلات متعدد ناتمام رها کردم. با این حال، توانستم خودم را بهعنوان یک زن افغان توانمند کنم و با کمک مؤسسه مهر و ماه مسیر جدیدی را آغاز کردم. از سال ۹۵ که با یک ایرانی ازدواج کردم و تابعیت ایرانی گرفتم، زندگیام
تغییر کرد.
من همان خدیجه قبلی هستم با همان توانمندیها، اما اکنون احترام بیشتری از دیگران دریافت میکنم. مثلا میتوانم حساب بانکی به نام خودم باز کنم، تنها به خاطر داشتن یک کد 10 رقمی. این تغییرات باعث شد درهای زیادی به رویم باز شود. اما همچنان با چالشی مواجه هستم؛ هموطنان افغان ما را «ایرانی» خطاب میکنند و ایرانیها ما را به طور کامل نمیپذیرند.
زنان افغانستان آرزوی رفت و آمد آزاد در خیابان را دارند
بتول اکبری از خانه کابل در تهران هم در بخش دیگری از برنامه این نمایشگاه اشاره کرد: «من در ایران متولد شدم و در رشته گرافیک تحصیل کردهام. در دوران جمهوریت افغانستان، هر زمان که به این کشور سفر میکردم، در انستیتوهای هنری به دختران مینیاتور آموزش میدادم. خانوادهای که در آن بزرگ شدم به مسائل افغانستان آگاهی داشتند و شرایط آنجا را از نزدیک میشناختم.
اما باید گفت که شرایط هیچ کشوری را نمیتوان با فلسطین مقایسه کرد، همانطور که شرایط ایران با افغانستان قابل مقایسه نیست. زنان افغان اکنون آرزو دارند بتوانند در کوچهها و خیابانهای کشورشان آزادانه رفتوآمد کنند، اما در حال حاضر، آنها بدون همراهی یک مرد حتی اجازه خروج از خانه را ندارند. آنها آرزو دارند بتوانند در کنار رودخانهای بنشینند یا روی نیمکتی در پارک استراحت کنند، اما طالبان این حقوق ساده را هم از آنها سلب
کرده است».
دیگرانی با نام مهاجر
چیدمان این نمایشگاه کمی متفاوت از نمایشگاههای دیگر بود. تصاویر روی زمین و صدای روایتها برای گوشدادن روی دیوار بود که هلیا همدانی، برگزارکننده نمایشگاه «قصههای دیگران»، در پاسخ به انتقاداتی درباره اینکه چرا عکسها روی زمین چیده شدهاند و چرا از عنوان «دیگران» برای نمایشگاه استفاده شده است، گفت: «برخلاف اغلب نمایشگاهها، این نمایشگاه نگاهی به زمین دارد و هدف آن نشاندادن مفهوم «دیگری»بودن است.
وقتی یک فرد افغان نمیتواند به مدرسه برود یا در برخی محلهها و شهرها زندگی کند، او به نوعی «دیگری» محسوب میشود. من خواستم چالشی ایجاد کنم که نشان دهد ما اغلب «دیگری» را نمیبینیم. انتخاب این شیوه چیدمان عمدی بوده، هرچند ممکن است دافعه ایجاد کرده باشد، حتی برای مهاجران و هم مخاطبان نمایشگاه.
این کار برای این است که به ما یادآوری کند هرکدام از ما مهاجران را بهعنوان «دیگری» میبینیم. ظلمی که بر زنان افغان وارد میشود، بسیار پیچیدهتر و سختتر از آن چیزی است که به چشم
میآید».