|

اسب زین‌شده و نام‌گذاری‌های متعدد

اخیرا معاون وزیر نفت در امور گاز طی اظهاراتی پرده از وضعیت واقعی کشور در حوزه تحت مدیریتش برداشت و طی مدت کوتاهی پس از انتصابش اظهار داشت: «دیگر ناترازی مطرح نیست و اکنون کمبود گاز داریم». این اظهارت شاید جزء صریح‌ترین و جدی‌ترین «اعلان خطرهایی» است که از قول یک مقام مسئول طی سه‌ چهار سال اخیر در بخش انرژی مطرح شده است.

محمد ابراهیمی

 

اخیرا معاون وزیر نفت در امور گاز طی اظهاراتی پرده از وضعیت واقعی کشور در حوزه تحت مدیریتش برداشت و طی مدت کوتاهی پس از انتصابش اظهار داشت: «دیگر ناترازی مطرح نیست و اکنون کمبود گاز داریم». این اظهارت شاید جزء صریح‌ترین و جدی‌ترین «اعلان خطرهایی» است که از قول یک مقام مسئول طی سه‌ چهار سال اخیر در بخش انرژی مطرح شده است. اگرچه موضوع «کمبود» در طرف تولید می‌تواند ریشه بخشی از «ناترازی» فعلی در بخش‌های مختلف کشور باشد، اما پیش از این‌ اغلب مسئولین بسیار علاقه‌مند بودند از واژه «ناترازی» در‌این‌باره استفاده کنند. اما دلیل تغییر عناوین و نام‌ها‌ بین کارگزاران دولتی چیست و این تغییرات با چه هدفی  انجام می‌شود؟

این اظهارات را می‌توان ذیل مفهوم «نام‌باوری» نیز بررسی کرد. در کشور ما مطالعه‌ای در این حوزه از سوی «نظام بهرامی کمیل» و در کتاب «نام‌باوری؛ باور به قدرت جادویی نام‌ها» انجام شده که طی آن به تفضیل ریشه و انگیزه و تبعات تغییر نام‌ها مورد بررسی قرار گرفته است.

از نظر او، نبرد و کشمکش درباره نام‌ها یکی از پدیده‌های اجتماعی است که به‌ویژه در سال‌های اخیر بسیار مسئله‌ساز بوده است. انتخاب نام افراد، شرکت‌ها و محصولات آنها و به‌ویژه نام خیابان‌ها و اماکن عمومی یکی از دغدغه‌های مسئولین و قانون‌گذاران کشور است.

این اندازه از تأکید را می‌توان ذیل عنوان «نام‌باوری» مسئولین کشور درک کرد. به همین دلیل است که مسئولین دولت سیزدهم که معمولا تلاش داشتند اوضاع کشور را مطلوب یا نزدیک به مطلوب جلوه داده و موفقیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... را قریب‌الوقوع نشان دهند، عمدتا در گزینش واژگان و نام‌گذاری‌ها حساسیت به خرج می‌دادند.

موارد متعددی بین مسئولین وجود دارد که عامدانه یا غیرعمد با تغییر نام‌ها درصدد بهره‌برداری مطلوب خویش بوده‌اند. این موارد صرفا محدود به امور سیاسی و اجتماعی نیست و اخیرا در سایر حوزه‌ها هم عمیقا رسوخ کرده است. یکی از این عرصه‌ها، حوزه اقتصاد است.

به عنوان نمونه، دولت قبل با از دست دادن کنترل بر بازار‌ مرغ و تخم‌مرغ، به یک‌باره نهادی با هدف ساماندهی وضعیت قیمت این حوزه تأسیس کرد و برای ایجاد حس تأثیرگذاری در نزد مردم از آن با عنوان «قرارگاه» نام برده شد که تعبیری کاملا نظامی است. گویی با نام‌نهادن «قرارگاه» حتما نظم، انضباط، سلسله‌مراتب، جدیت، پاسخ‌گویی، تنبیه و نظایر آن نیز محقق خواهد شد!

تیم رسانه‌ای «دولت قبل» همچنین با تشبث به برخی تشابهات عبارت «سوآپ غیرهمنام» را جانشین «واردات بنزین» در ازای صادرات نفت کوره کرد. عبارتی رازآلود و نامفهوم برای «عموم» جامعه که هم‌زمان حساسیتی را هم برنمی‌انگیخت!

از نوع رفتار و مدل گفتار دولتمردان وقت در حوزه انرژی استنتاج می‌شد که «واردات فرآورده» در مانیفست آنها دارای مفهومی مذموم بوده و هر تلاشی برای استفاده از ادبیاتی غیر از آن جایز است.

نمونه بارز دیگر گفتار نام‌‌باورانه دولتمردان قبلی را می‌توان در اظهارات آنها راجع‌به امکان ایجاد شغل با یک‌میلیون تومان و یا ساخت سالیانه یک‌میلیون مسکن ملاحظه کرد.

این نقطه همان جایی است از منظر نام‌باوران مهم‌ترین اقدام برای تحقق خواسته‌ها، کنترل نام‌ها و تعیین تعریف جدید برای آنها‌ست.

در این مدل رفتاری نام‌گذاری‌هایی شبیه «‌طرح نور» و امثال آن برخی از اسم‌ها را در هاله‌ای از «تقدس» و «رازآلودگی» قرار می‌دهد و بر برخی نام‌ها خطوط قرمز می‌سازد. اما بدی ماجرا این است که حوزه‌های علمی کمتر در بلندمدت زیر بار دستورات و تغییر نام و اقدامات مشابه می‌روند و حتما آنچه در این عرصه‌ها تعیین‌کننده است، اقدام، عمل و تدبیر است. مثال‌های دیگری از اصرار در به‌کارگیری واژگان متناظر با بار معنایی خاص سیاست خارجی نیز دیده می‌شود.

فارغ از اینکه نام‌گذاری‌های تاریخی چه سرنوشتی داشته‌اند، عاقبت «نام‌باوری» در اغلب دولت‌ها و به‌ویژه دولت گذشته که اجزای اقتصاد کشور را با آن گره زد، منجر به انباشت معضلات در بسیاری از حوزه‌ها شد. از مثال بنزین، گاز و برق گرفته تا سایر بخش‌ها، علی‌رغم خروجی عملکرد مدیران قبل، همچنان اصرار بر این بود که از نتیجه اقدامات به عنوان «اسب‌ زین‌شده» یاد شود.

اما راه‌حل تخفیف این مشکلات چیست؟ آیا معضلات انباشته‌شده در کنار انبوه انتظارات جامعه را این‌ بار می‌توان با رویکرد مبتنی‌بر مفاهیم نام‌باورانه رفع‌ورجوع کرد؟ پاسخ حتما منفی است.

اینجا دیگر نام‌ها کار نمی‌کنند. اینجا معضلات قوی‌تر هستند. این مشکلات را چه «ناترازی» بخوانیم و چه «کمبود»، رفع نگرانی مردم نیازمند برنامه‌ریزی برای سرمایه‌گذاری در بلندمدت و ارائه راهکار به منظور مدیریت اوضاع در کوتاه‌مدت و میان‌مدت است.

به‌ طور مثال اگر راه‌حل کوتاه‌مدت جبران کمبود بنزین‌ «واردات» است، تأکید و تکرار در مورد هزینه واردات مشکلی را حل نمی‌کند. این مشکلات ساخته مردم نیست. متولیان، سیاست‌گذاران و مجریان مسئول بسیاری از نقصان‌ها هستند. همان‌طورکه معاون وزیر نفت در امور گاز در صحبت‌های اخیر با نگاهی واقع‌بینانه نسبت به معضلات حوزه کاری خود اشاره کرد، بحث کاهش مصرف گاز فقط به مصرف‌کنندگان بر‌نمی‌گردد و ما مسئولین نیز باید در حوزه «توسعه» و «سرمایه‌گذاری» اقدام کنیم.

به زبان ساده‌تر، بازی با کلمات و متهم‌کردن «مردم» به «مصرف زیاد» چاره کار نیست. باید نگاه توسعه‌محور داشت و بستر سرمایه‌گذاری را مهیا کرد و قطعا باید نام‌باوری را درحوزه‌های عملیاتی به کلی به ورطه فراموشی سپرد.