|

افراطی‌گری در سرزمین موعود

ظهور آشور عهد عتیق در اسرائیل عصر مدرن

بشر دورانی پیش از تاریخ (قبل از ابداع خط) دارد که درباره آن معمولا به حدس و گمان صحبت می‌کنیم. ولی تاریخ یک عصر عتیق هم دارد که شناخته‌شده ولی عمدتا متروک است و میراث شرم‌آور آن را معمولا هیچ قوم و ملتی به دوش نمی‌کشید (مگر در سال‌های اخیر!). متناقض است که همان دوران تاریخی، بستر تمدن‌های پیشرفته‌ای بود (تمدن را بخوانید شهرنشینی) که تمدن‌های جانشین آنها گویا قرن‌ها حتی از درکش عاجز بوده‌اند. باغ‌های معلق بابل و اهرام مصر تا همین امروز عجایب تاریخ هستند و جراحی مغز در شهر سوخته برای ما بهت‌آور است.

فرشید  سامانپور- پژوهشگر: بشر دورانی پیش از تاریخ (قبل از ابداع خط) دارد که درباره آن معمولا به حدس و گمان صحبت می‌کنیم. ولی تاریخ یک عصر عتیق هم دارد که شناخته‌شده ولی عمدتا متروک است و میراث شرم‌آور آن را معمولا هیچ قوم و ملتی به دوش نمی‌کشید (مگر در سال‌های اخیر!). متناقض است که همان دوران تاریخی، بستر تمدن‌های پیشرفته‌ای بود (تمدن را بخوانید شهرنشینی) که تمدن‌های جانشین آنها گویا قرن‌ها حتی از درکش عاجز بوده‌اند. باغ‌های معلق بابل و اهرام مصر تا همین امروز عجایب تاریخ هستند و جراحی مغز در شهر سوخته برای ما بهت‌آور است.

آن دوران ظاهرا درخشان مهجور ماند و فراموش شد، چون گویا اخلاق مدنی نداشت. مدنیت را به صورت خلاصه توانایی انسان برای همکاری با هم‌نوعان غیرخویشاوند خود تعریف می‌کنیم. این رابطه بنا بر نظریه‌های جدید علمی، در میان جانداران تنها منحصر به انسان است و یک شاخص مهم پیشرفت دانسته می‌شود. جاندارانِ همنوعِ غیرخویشاوند، اگر دشمن هم نباشند در بهترین حالت معمولا به هم بی‌تفاوت هستند. کمبود مهم آن تمدن‌های پیشرفته هم در این بود که معمولا نمی‌توانستند فراتر از قوم و عشیره خود یا فراتر از دایره عقاید یک معبد خرافی، همکاری کنند. خیلی از آنها گویا به این مرحله از آدمیت نرسیده بودند. شاید همین ضعف اخلاقی باعث می‌شده که این تمدن‌ها معمولا دولتشهری بمانند و کمتر شکل حکومتی سرزمینی و فراقومیتی بگیرند. بخشی از این دوران اتفاقا مقارن با عصر آهن و ابداع جنگ‌افزارهای حکومتی هم هست؛ یعنی ظاهرا کمبود مهمی از نظر فناوری‌های نظامی وجود ندارد.

یک مورد استثنائی از این اقوام شهرنشین آشوری‌ها بودند که توانستند در مقطعی سرزمین نسبتا پهناوری را از مرز‌های ایران امروز تا مدیترانه تحت تصرف درآورند. ولی چه تصرفی! آشوریان فرهنگ‌دوست و علم‌پرور بودند. یکی از مهم‌ترین کتابخانه‌های تاریخ را در نینوا ایجاد کردند که حتی آثار تمدن‌های دیگر و تمدن‌های منسوخ‌شده را هم در خود نگاه می‌داشت و چشم‌روشنی باستان‌شناسان عصر ما شد. آنها اهل هنر بودند و توان ترسیم نقوش ظریف را داشتند و اتفاقا با زیبایی تلخی شیوه تصرف خود را نیز با مباهات تصویر کرده‌اند. جوهره تصرف خشونت‌بار آن عصر ظاهرا همین بوده است که «یذبحون ابناءکم و یستحیون نساءکم» (بقره: 49)؛ زنان را به کنیزی می‌بردند و مردانی را که توان جنگ داشتند، می‌کشتند و سایر مردان را پس از عقیم‌کردن به بردگی می‌کشیدند. بدین‌گونه قوم مغلوب از روی زمین برداشته می‌شود.

آثار آشوری تصاویر دقیق و هولناکی از ادوات نظامی پیشرفته و خشونت‌ها و حتی شکنجه مغلوبان ارائه می‌دهد. در یک مورد خاص، اسیر بابلی به زور دو سرباز آشوری ظاهرا مشغول مثله‌کردن پیکر عزیزان مقتولش است (خوانندگان می‌بخشند که توصیف این تصویر هم تهوع‌آور است). این شکنجه نیست؛ صنعت شکنجه قومی است که صاحب علم شده ولی از مدنیت بی‌بهره مانده و هنوز راه تعامل با همنوع غیرخویشاوند و ناهم‌کیش را نمی‌داند. در آن تصویر، هم خشونت عریان سرباز آشوری و هم استیصال اسیر بابلی با چنان ظرافتی ترسیم شده که بعد از چند هزار سال، باید هزار بار خدا را شاکر باشیم که آن زمانه هزاران سال پیش تمام شده است و ما گزارش آن را حتی کمتر در تاریخ و بیشتر در روایات دینی از مصائب پیامبران و مصلحان خوانده‌ایم. ولی تداوم خشونت عریان امروز اسرائیلی‌ها در غزه و لبنان ما را نگران می‌کند که مبادا آن عصر تاریک احیا شود یا شده باشد.

قوم یهود یکی از معدود بازماندگان آن عصر متروک است که به زحمت از اسارت و نسل‌کشی چندباره جان سالم به در برد. صدالبته که یهودیان بسیاری مانند آشوریان عصر جدید همراه با زمانه شدند و عتایق را به زمان خود سپردند و جان و خرد را جانشین تعصب کردند و نوابغ پرشماری نظیر اینشتین و فروید و آرنت را پرورش دادند که چه‌بسا از تاریخ خود جلوتر هم بودند. تنها گروهی افراطی از یهودیان بودند که با شیوه‌های دوران عتیق ساکنان فلسطین را بیرون راندند و با تجمع به جای آنان همچنان همان دوران را مرجع قرار می‌دهند. اینها هم دانش را ابزار کشتار کردند و هنر را ابزار نمایش و مباهات به آن. کشتن ده‌ها هزار نفر و ریشه‌کن‌کردن هزاران خانواده و شاید حتی (اگر برخی تعارفات با بقیه جهان نبود) نسل‌کشی علنی به همان شیوه عصر عتیق در مرجع اخلاقی آنها ارزش است. حتی متوجه حماقت محض خود در نمایش آخرین لحظات زندگی سنوار نمی‌شوند که گویی خسته از زندگی با فناوری ترور اسرائیلی‌ها مثل مگس برخورد می‌کند. گویا فهم ایستادگی برای بازآمدگان عصر عتیق دشوار است و متعجب‌اند که چرا دنیا با هنر آنان توجیه نمی‌شود.

و نگرانی ما از آن است که روزی این اتفاق بیفتد! با کمال تأسف ما فقط با اسرائیل طرف نیستیم. این رژیم نسل‌کش با رأی مردمی بر سر کار آمده که گزارش‌های نظرسنجی از آنان هوش از سر دنیا می‌برد: حمایت اکثریت از جنایت‌های یک‌ سال اخیر، حمایت از زندان‌بانان متجاوز، حمایت از ترور وحشیانه اشخاص، حمایت از حمله به تأسیسات هسته‌ای! ظاهرا حتی خیلی از آنها چندان به فکر سلامتی اسرای خودشان هم نیستند. قدرت‌های سیاسی دنیا هم به تماشا نشسته‌اند. نامزدهای ریاست‌جمهوری آمریکا پس از هر جنایت اسرائیل حمایت خود را از آن بیشتر اعلام می‌کنند. وزیر خارجه آلمان که روزی هزار بار بابت هولوکاست عذرخواهی می‌کند، از حق اسرائیلی‌ها دفاع می‌کند، آن‌قدر که شک کنیم حتی از هولوکاست هم نادم باشند. سران کشورهای حاشیه خلیج فارس هم‌زمان با زنده‌سوزی فلسطینیان با سران اروپا جلسه تجارت آزاد می‌گذارند و گاهی به دنبال عادی‌سازی روابط با اسرائیل هستند. خبر چندانی از ترکیه هم نیست. گویا یهودیان افراطی و نژادپرست دارند جهان مدرن را به فرهنگ عتیق عادت می‌دهند و «دهکده جهانی» (!) هم آمادگی آن را دارد که میراث تاریخ جدید را دفن کند و به مسیر عتیق تاریخ برگردد، با همه ابعاد آن از فساد و فحشا و حالا هم خشونت و بی‌تفاوتی حیوانی و خودخواهانه.

بد نیست به یاد بیاوریم حکومت آشور را مادهای ایرانی در اتحاد با بابلیان از میان بردند (همین اتحاد فراسرزمینی شاید در زمان خود ابتکار بزرگی بوده باشد) و خود بابل هم چندی بعد ظاهرا بدون جنگ و خون‌ریزی تسلیم کورش هخامنشی شد. مورخان منصف همین لحظه تاریخی را پایان نمادین دوران متروک عتیق و آغاز عصر جدید تاریخ دانسته‌اند. بنا به تاریخ، ایران الگویی از هم‌زیستی را ارائه داد که از مرز قوم و ملیت و آیین‌های مذهبی فراتر رفت و اتفاقا یهودیان را هم از یکی از اسارت‌های تاریخی رها کرد. چه خوب که امروز هم ایران جزء معدود کشورهای جهان است که سیاستی فعال در برابر کشتارهای متحجران عصر عتیق فعال در پیش گرفت و تنها کشوری هم بود که هزینه جدی داد. به گمانم ما در شأن انسان عمل کردیم و البته در ادامه هم نباید فراموش کنیم که نقطه ضعف توحش عهد عتیق، اخلاق است نه تکرار بی‌اخلاقی.