تهدید تمامیت ارضی ایران از امارات تا باکو
امر ملی تعطیلبردار نیست
تهدید علیه تمامیت ارضی ایران با ورود اتحادیه اروپا به ادعای بیاساس امارات علیه بوموسا و تنب بزرگ و تنب کوچک، وارد مرحلهای جدید شده که واکنشهای گسترده ایرانیان را در پی داشته است. اما این بار واکنش ایرانیان متفاوتتر از همیشه بوده و هماهنگی رسمی دولت و رسانه ملی با خواست مردم بیشازپیش به چشم خورده است.
میرمهرداد میرسنجری -دانشیار دانشگاه و پژوهشگر فرهنگی و ژئوپلیتیک: تهدید علیه تمامیت ارضی ایران با ورود اتحادیه اروپا به ادعای بیاساس امارات علیه بوموسا و تنب بزرگ و تنب کوچک، وارد مرحلهای جدید شده که واکنشهای گسترده ایرانیان را در پی داشته است. اما این بار واکنش ایرانیان متفاوتتر از همیشه بوده و هماهنگی رسمی دولت و رسانه ملی با خواست مردم بیشازپیش به چشم خورده است. از کاربرد پیاپی نام بوموسا و تنب بزرگ و تنب کوچک در رسانههای همگانی و فضاهای تبلیغاتی شهرها تا نمایش نام بوموسا، تنب بزرگ و تنب کوچک در پخشهای زنده ورزشی تا حضور وزیر ورزش و جوانان و قهرمانان نامدار ورزشی در جزیره بوموسا اقدامی ارزشمند بوده که انتظار میرفت خیلی زودتر از اینها اتفاق میافتاد. اگر زمانی که دولت چین از ادعای بیاساس امارات علیه تمامیت ارضی ایران دفاع کرد، به جای اعتراضی بسیار نرم و محتاطانه، واکنشی درخور و متناسب از سوی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی انجام میشد، پس از آن شاهد تکرار این گستاخی از طرف روسیه و سپس اتحادیه اروپا نمیبودیم. در چنین شرایطی انتظار میرفت دستگاه دیپلماتیک، پیرو اصل مقابلهبهمثل، با توجه به حساسیتهای چین درباره تایوان که حتی نام این کشور را به رسمیت نمیشناسد و از همه کشورها میخواهد نام تایپه چین (در ایران به غلط چین تایپه) را به کار گیرند، از استقلال تایوان از چین دفاع میکرد تا چین، میزان حساسیت ایرانیان به خاک و آب و حفظ تمامیت ارضی خود را بفهمد یا برابر روسیه دستگاه دیپلماتیک جمهوری اسلامی باید از تعلق جزیرههای اشغالی کوریل روسیه به ژاپن حمایت میکرد یا به طور رسمی از تمامیت ارضی اوکراین برابر روسیه دفاع میکرد، تا امارات، روسیه و چین بفهمند ایرانیان باغیرت و اصیل، برای تسهیل حمایتهای مقطعی و ناپایدار سیاسی و تجاری و اقتصادی، حاضر به چشمپوشی یا مذاکره (بخوانید معامله) بابت تمامیت ارضی خود نیستند. بیتردید نبود واکنش مناسب و مقابلهبهمثل متناسب و بهموقع از سوی دستگاه دیپلماتیک ایران به گستاخی ضد ایرانی امارات و روسیه و چین، از اصلیترین دلایل تکرار ادعای گستاخانه و بیاساس امارات علیه تمامیت ارضی ایران و حمایت چین و روسیه و اتحادیه اروپا از آن بوده است.
در همین راستا، مشابه تهدیدهای ضد ایرانی امارات را به طور مکرر از سوی رژیم مستقر در باکو هم شاهدیم که در طول ۳۳ سال از استقلال این کشور، از اتحاد جماهیر شوروی، هیچگاه واکنش درخور و متناسب را از سوی دستگاه دیپلماتیک جمهوری اسلامی دریافت نکرده است. به طور مثال همانطور که امارات در نقشههای رسمی خود، بوموسا و تنب بزرگ و تنب کوچک را به رنگ خاک امارات و جزء خاک خود ترسیم میکند، دولت باکو هم در نقشههای رسمی و در کتابهای درسی مدارس، تبریز و آذربایجان هزارانساله ایران را بخشی از قلمرو تاریخی رژیم باکویی ترسیم و معرفی میکند که تنها ۳۳ سال از استقلالش از شوروی میگذرد!
این در حالی است که بنیانگذار نخستین جمهوری باکو در سال ۱۹۱۸ به نام محمدامین رسولزاده، در کتاب خود به نام «چگونگی شکلگیری جمهوری آذربایجان» اعتراف کرده شمال ارس در تاریخ اران و شروان بوده و برای تشکیل جمهوری در باکو، نام آذربایجان را از ایران سرقت کرده است! نکته جالب توجه اینکه حتی دولت احمدشاه قاجار هم در سند مورخ ۲۸ آگوست ۱۹۱۸ میلادی، تن به شناسایی نام آذربایجان برای سرزمینهای اشغالی تاریخی اران و شروان نداد، با این رویکرد درست که به رسمیت شناختن استقلال یک کشور با نام بخشی از خاک قلمرو ایران، تهدیدی مستقیم خواهد بود علیه تمامیت ارضی ایران و آذربایجان واقعی و تاریخی به مرکزیت تبریز. ولی متأسفانه نگاه دولت وقت ایران در هنگامه استقلال جمهوریهای قفقازی از شوروی در ۱۹۹۱ میلادی به این منجر شد که نهتنها با مطالبه مردمی الحاق ۱۷ شهر قفقازی اشغالی ایران مخالفت شد، بلکه استقلال جمهوری باکو با سهلانگاری مطلق به رسمیت شناخته شد؛ آنهم بدون مطالبه تغییر نام! درحالیکه در موردی مشابه یونان هرگز جمهوری مقدونیه را تا هنگام تغییر نام به رسمیت نشناخت، به دلیل پتانسیل تهدید تمامیت ارضی بخش اعظم مقدونیه تاریخی در درون خاک یونان! دراینمیان جلسه اخیر دکتر پزشکیان در قامت رئیسجمهوری اسلامی ایران با افرادی با گرایش افراطی قومی به باکو که ایران و زبان ملی و رسمی ملت ایران را قبول ندارند و به طور علنی اعلام میکنند تجزیهطلب هستند، هم با واکنش شدید توأم با نگرانی آحاد ملت ایران مواجه شده است.
فرجام سخن اینکه در هر برهه زمانی و در هر نقطه از جهان و با هر گرایش و سلیقه سیاسی نخستین وظیفه ذاتی هر رئیس دولت مستقر در ایران هم تعهد عملی به حفظ تمامیت ارضی و حدود و ثغور مرزهای ملی و پیشگیری از هر تهدیدی از سوی دشمنان و رقیبان منطقهای و همسایگان است و اینکه تصور کنیم به واسطه منافع کوتاهمدت سیاسی و تجاری و اقتصادی میتوانیم از «امر ملی» غفلت و چشمپوشی کنیم، بههیچروی پذیرفتنی نیست و در حقیقت، «امر ملی تعطیلبردار نیست».
فراموش نکنیم که در ایران یک ملت داریم، به نام ملت ایران و یک زبان ملی و رسمی داریم، به نام زبان فارسی که برخلاف تبلیغات تجزیهطلبان بیگانهپرست، متعلق و در انحصار قومی ناپیدا به نام فارس نیست، بلکه میراث هزارانساله مشترک و عامل پیوند تکتک ملت ایران با هر گویش و زبان محلی است؛ از آذری و کردی و مازندرانی تا گیلانی و بلوچی و لری و... و یک پرچم ملی داریم به نام پرچم ایران و اگر هرکس به خود حق دهد نگاه محلی خود را به کل کشور تعمیم دهد و زبان محلی خود را جایگزین زبان رسمی کشور کند، دیگر چیزی به نام کشور ایران و ملت ایران و هویت ایرانی وجود نخواهد داشت.
امارات و جمهوری باکو و چین و روسیه و اتحادیه اروپا هم بهتر است بدانند که طبق حقوق شهروندی، همه ایران، ملک مشاع همه ملت ایران است و بوموسا و تنب بزرگ و تنب کوچک و تبریز هریک ۹۰ میلیون جمعیت دارند و برای ایرانی هیچ فرقی با خرمشهر ندارند و کشوری که ۶۰۰ هزار شهید و جانباز و جاویداثر سرافراز را اهدا کرده، برای حفظ وجب به وجب خاک ایران در برابر طمع ارضی صدام حسین ملعون، قطعا امروز هم چشم طمع هر متجاوزی به خاک پاک ایران را کور خواهد کرد.