|

خشونت علیه زنان بحرانی جدی است

خشونت علیه زنان در ایران به بحرانی جدی تبدیل شده که به «زن‌کشی» شهرت یافته است. این پدیده به معنای حذف فیزیکی زنانی است که در سایه نبود قوانین حمایتی و برابر، رخ می‌دهد.

پونه پیل‌رام

خشونت علیه زنان در ایران به بحرانی جدی تبدیل شده که به «زن‌کشی» شهرت یافته است. این پدیده به معنای حذف فیزیکی زنانی است که در سایه نبود قوانین حمایتی و برابر، رخ می‌دهد. تصویب‌نشدن قانون حمایتی تأمین امنیت زنان در سال‌های اخیر و برخوردهای نادرست با مسائل مختلف زنان، موجب افزایش آگاهی جامعه نسبت به این قوانین نابرابر شده است. اگرچه زنان ایران در دو سال اخیر موفق شده‌اند توجه بسیاری از مجامع جهانی حقوق بشری را جلب کنند، اما حل مطالبات اصلی زنان همچنان باقی مانده است.

در آخرین تغییرات سیاسی در کشور، گفتمان وفاق ملی با رویکرد آشتی‌جویانه‌ای که فارغ از جنسیت، نژاد و قومیت باشد، مطرح شد و گفته شد زنان نیز بخشی از این گفتمان خواهند بود. اما رابطه بین وفاق ملی و عدالت جنسیتی چیست و چگونه می‌توان این رابطه را با کاهش شکاف بین دولت و مطالبات اصلی زنان توضیح داد؟

زنان در ایران بیش از یک دهه است که تصویب لایحه تأمین امنیت خود را اصلی‌ترین مطالبه خود می‌دانند و بارها با راه‌انداختن کارزارهایی، صدای خود را بلند کرده‌اند. این کارزارها نشان می‌دهند که همه معتقدند حکمرانان و قانون‌گذاران باید به تصویب لایحه تأمین امنیت و کرامت زنان در برابر خشونت اقدام کنند.

در ایران، فرایندهای فرودست‌سازی زنان ناشی از ترکیبی از عوامل قانونی، فرهنگی و اجتماعی است، عواملی که انتظار می‌رفت قانون بتواند با برتری‌دادن به مسائل عدالت جنسیتی، آنها را به سوی برابری حرکت دهد. در واقع تبعیض‌های قانونی شامل قوانینی است که به نفع مردان و علیه زنان هستند و به ایجاد نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی منجر می‌شود.

نقش‌های جنسیتی که با حمایت قانون به‌طور نهان برای زنان طراحی می‌شود، مانند نقش مراقبتی در امور منزل و تمکین در زندگی زناشویی، فرایندهای فرودست‌سازی قانونی را تقویت می‌کند. این فرایندها حضور زنان در گفتمان وفاق ملی را با تردیدها و سؤال‌های اساسی مواجه می‌کند.

در نگاهی کلی، فرایندهای فرودست‌سازی زنان بر رویکرد و گفتمان وفاق ملی تأثیر زیادی دارند، زیرا:

یک: در فرایندهای فرودست‌سازی، کاهش توانمندی اجتماعی زنان محرز است، که مانع از بیان مؤثر خواسته‌ها و مطالباتشان می‌شود. این امر منجر به نبود فشار اجتماعی لازم برای تصویب قوانین حمایتی، از جمله لایحه مقابله با خشونت علیه زنان می‌شود.

دو: تقویت نابرابری‌های اجتماعی: نادیده‌گرفتن مطالبات و حقوق زنان می‌تواند به افزایش نابرابری‌ها و تفرقه‌های اجتماعی منجر شود که وفاق ملی را تهدید می‌کند.

بدون توجه به مطالبات جدی زنان و تصویب لایحه‌ای که حقوق آنها را تضمین کند، وفاق ملی در ایران با چالش‌های جدی مواجه خواهد شد. برای ایجاد جامعه‌ای همبسته و پویا، ضروری است که زنان به‌عنوان بخش کلیدی جامعه توانمند شوند و بتوانند به‌طور فعال در فرایندهای اجتماعی و سیاسی شرکت کنند. در این راستا، تصویب قانون حمایت از زنان در برابر سوءرفتار ضروری به نظر می‌رسد تا زنان بتوانند به مطالبات خود برسند و نقش مؤثری در وفاق ملی ایفا کنند.

در نهایت، وفاق ملی در ایران می‌تواند به‌عنوان ابزاری کلیدی در راه تصویب و اجرای لایحه مقابله با خشونت علیه زنان عمل کند. با ایجاد همکاری‌های لازم و افزایش آگاهی عمومی، می‌توان به کاهش خشونت علیه زنان و حمایت از حقوق آنها کمک کرد. این امر نه‌تنها به نفع زنان، بلکه به نفع کل جامعه خواهد بود و می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی و توسعه اجتماعی منجر شود.