یک کلاغ چهل کلاغ یا ضعف نظام بهداشتی کشور؟
در دنیای امروز که اخبار با سرعتی شگفتآور در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر میشود، هر رویدادی میتواند بهسادگی به بحرانی گسترده تبدیل شود. نمونههایی را در هفتههای گذشته داشتهایم، اول حادثهای در یکی از مراکز درمانی تهران که منجر به آسیب چشمی تعدادی از هموطنان شد و سپس پروندهای در بیمارستانی در تبریز در مورد درمان نادرست بیماران نیازمند شیمیدرمانی.
در دنیای امروز که اخبار با سرعتی شگفتآور در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر میشود، هر رویدادی میتواند بهسادگی به بحرانی گسترده تبدیل شود. نمونههایی را در هفتههای گذشته داشتهایم، اول حادثهای در یکی از مراکز درمانی تهران که منجر به آسیب چشمی تعدادی از هموطنان شد و سپس پروندهای در بیمارستانی در تبریز در مورد درمان نادرست بیماران نیازمند شیمیدرمانی.
این اتفاقات بار دیگر نشان داد چگونه اخبار مرتبط با حوزههای حساس، بهویژه سلامت، میتواند به بستری برای واکنشهای رسانهای، سیاسی و حتی اجتماعی تبدیل شود. در چنین مواقعی، واکنش شبکههای سیاسی، بلاگرها و دیگر گروههای فعال در فضای مجازی میتواند نقشی تعیینکننده در نحوه شکلگیری افکار عمومی داشته باشد، اما اغلب این واکنشها بیش از آنکه به روشنشدن حقیقت کمک کند، باعث پیچیدهترشدن ماجرا میشود. شبکههای سیاسی اغلب از اینگونه حوادث برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند.
این گروهها، چه در داخل و چه خارج از کشور، تلاش میکنند ماجرا را به شکلی تحلیل کنند که دیدگاه خاص آنها را تقویت کند. برای نمونه، در ماجرای اخیر، برخی رسانههای خارجی عارضههای پیشآمده را به ضعفهای کلی نظام بهداشتی کشور ربط دادند. چنین رویکردهایی معمولا کمتر بر ارائه اطلاعات دقیق و بیطرفانه تمرکز دارند و بیشتر به دنبال تأثیرگذاری عاطفی و جلب حمایت عمومی برای اهداف سیاسی هستند. در این میان، مخاطبان که اغلب تخصصی در موضوعات پزشکی ندارند، دیدگاههای مطرحشده را بدون تحقیق و بررسی میپذیرند. علاوه بر شبکههای سیاسی، بلاگرها و فعالان فضای مجازی نیز نقشی پررنگ در این ماجراها دارند. بسیاری از این افراد، بدون داشتن تخصص یا آگاهی لازم، صرفا برای جلب توجه مخاطبان و افزایش فالوورهای خود به موضوع ورود میکنند. در این فرایند، اطلاعات نادرست یا ناقص بهسرعت منتشر میشود و روایاتی که گاهی اوقات بر اساس شایعات و حدس و گمان شکل گرفتهاند، جایگزین حقیقت میشوند.
اصطلاح «یک کلاغ، چهل کلاغ» بهخوبی این وضعیت را توضیح میدهد؛ زیرا هر نفر با افزودن جزئیاتی ساختگی به روایت اولیه، داستان را پیچیدهتر میکند. این روند نهتنها به اضطراب عمومی دامن میزند، بلکه مسیر دستیابی به واقعیت را نیز دشوارتر میکند. در چنین شرایطی، نقش نهادهای درمانی و سازمانهای بالادستی بهشدت اهمیت پیدا میکند. بهترین واکنش در این مواقع، صدور بیانیهای رسمی و شفاف توسط مرکز درمانی مربوطه یا سازمانهای مسئول است. این بیانیه باید بهطور دقیق و مستند، ابعاد حادثه، دلایل احتمالی و اقداماتی را که برای رسیدگی به آن انجام شده است، توضیح دهد. شفافیت و صداقت در این نوع اطلاعرسانی میتواند به کاهش شایعات و ایجاد اطمینان در میان مردم کمک کند. همچنین، نباید فراموش کرد که سکوت طولانی یا ارائه اطلاعات ناقص از سوی نهادهای مسئول، میتواند به گسترش شایعات و تقویت روایتهای نادرست منجر شود. از سوی دیگر، دخالت افراد یا نهادهای غیرمرتبط در اطلاعرسانی میتواند اوضاع را پیچیدهتر کند.
گاهی اوقات مسئولان یا کارشناسانی که ارتباط مستقیمی با موضوع ندارند، به دلیل فشار رسانهای یا برای نشاندادن حضور خود، اظهارنظرهایی میکنند که نهتنها به حل مسئله کمکی نمیکند، بلکه تناقضهای بیشتری در اطلاعات موجود ایجاد میکند. چنین رویکردهایی باعث میشود اعتماد عمومی به اطلاعرسانی رسمی کاهش یابد و فضایی برای انتشار اطلاعات گمراهکننده فراهم شود. بهطور کلی، مدیریت بحرانهای رسانهای در حوزه درمان و سلامت نیازمند برنامهریزی دقیق و واکنشهای حرفهای است. از یک سو، نهادهای درمانی باید توانایی ارائه اطلاعات شفاف و دقیق را داشته باشند و از سوی دیگر، رسانهها و کاربران فضای مجازی باید مسئولیت بیشتری در قبال محتوایی که منتشر میکنند، احساس کنند.
در غیر این صورت، هر حادثهای میتواند به بحرانی اجتماعی و رسانهای تبدیل شود که اعتماد عمومی را خدشهدار کرده و مسیر حل مسئله را دشوارتر میکند. در پایان باید یادآور شد که فارغ از بعد رسانهای عوارض پزشکی که موضوع این نوشته بود، صرف بروز اتفاقاتی با پیامد نابینایی یا مرگ بیماران سرطانی، تلنگری جدی به پیکره نظام سلامت و وجدان عمومی کارکنان آن است که باید خود را از مناسبات اقتصادی کف خیابان جدا دانسته و بدانند که با جان افراد سروکار دارند.