واکاوی تحرکات دیپلماتیک عراق در گفتوگو با محمدصالح صدقیان به بهانه سفر قریبالوقوع السودانی به تهران
بغداد، دست به دامن تهران
در حالی شبکه تلویزیونی العالم به نقل از برخی از رسانههای عراقی خبر از سفر محمد شیاع السودانی، نخستوزیر این کشور، به تهران طی امروز چهارشنبه (دوازدهم دی) را داد که منابع آگاه به «شرق» گفتهاند سفر نخستوزیر عراق به تهران، هفته آینده صورت خواهد گرفت. البته السودانی در مصاحبهای درباره روابط تهران و بغداد تصریح کرد «روابط ما با ایران براساس همسایگی و مشترکاتمان است. ایران کشوری است که در حمایت از فرایند سیاسی و مقابله با تروریسم در کنار عراق ایستاد».
عبدالرحمن فتحالهی: در حالی شبکه تلویزیونی العالم به نقل از برخی از رسانههای عراقی خبر از سفر محمد شیاع السودانی، نخستوزیر این کشور، به تهران طی امروز چهارشنبه (دوازدهم دی) را داد که منابع آگاه به «شرق» گفتهاند سفر نخستوزیر عراق به تهران، هفته آینده صورت خواهد گرفت. البته السودانی در مصاحبهای درباره روابط تهران و بغداد تصریح کرد «روابط ما با ایران براساس همسایگی و مشترکاتمان است. ایران کشوری است که در حمایت از فرایند سیاسی و مقابله با تروریسم در کنار عراق ایستاد». از یک منظر میتوان سفر پیشروی السودانی را ذیل یک اقدام دیپلماتیک مهم در راستای تقویت همکاریهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی بین دو کشور تلقی کرد. چنانکه به نوشته اکو ایران در سفر اخیر مسعود پزشکیان به عراق، ۱۴ سند همکاری در زمینههای مختلف ازجمله اقتصادی، کشاورزی و فرهنگی امضا شد که نشاندهنده عزم جدی دو کشور برای گسترش روابط است. همچنین، پزشکیان در این سفر بر اهمیت برقراری خطوط حملونقل و تسهیل مراودات مرزی تأکید کرد و پیشنهادهایی برای ایجاد اتحادیهای مشابه اتحادیه اروپا میان کشورهای اسلامی مطرح کرد، بنابراین سفر نخستوزیر عراق به ایران در این چارچوب میتواند گامی برای اجرائیشدن توافقات پیشین باشد. از سوی دیگر با در نظر گرفتن تحولات جاری در منطقه که تبعات جدی هم روی اقتضائات سیاسی و امنیتی عراق داشته است، سفر هفته آتی السودانی به تهران میتواند از دیدگاه فشارهای آمریکا، اسرائیل و کشورهای عربی منطقه در راستای انحلال حشدالشعبی واکاوی شود. از این زاویه سفر محتمل نخستوزیر عراق به تهران میتواند تأثیرات درخورتوجهی بر روابط تهران-بغداد داشته باشد. با توجه به اینکه السودانی پس از این سفر به دوحه خواهد رفت، این سفر نیز میتواند در راستای بخشی از یک استراتژی بزرگتر برای تقویت روابط منطقهای نیز دیده شود.
تماس تلفنی وزرای خارجه عراق و دولت موقت
پیرو گزارهای که مطرح شد، فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق و «اسعد الشیبانی»، وزیر خارجه دولت موقت سوریه، روز دوشنبه گفتوگوی تلفنی داشتند. به ادعای ایسنا و براساس بیانیه وزارت خارجه عراق، فؤاد حسین، ضمن تحسین اهتمام الشیبانی به هیئت دیپلماتیک عراق در دمشق، از تلاشهای سوریه برای حفظ امنیت هیئت دیپلماتیک عراق تقدیر کرد و بر اهتمام کشورش به بازگرداندن همه کادر دیپلماتیک به دمشق برای فعالیت مجدد تأکید کرد. دو طرف درباره مسائل دارای اهمیت مشترک رایزنی و تأکید کردند که ثبات و امنیت دو کشور با هم مرتبط است. وزیر خارجه سوریه نیز اشاره کرد که امنیت عراق، بخش جداییناپذیر امنیت سوریه است. وزیران خارجه عراق و سوریه درباره تحرکات اخیر عناصر داعش در مرزهای مشترک گفتوگو و بر اهمیت تقویت همکاری و هماهنگی برای مقابله با این تهدیدها تأکید کردند. وزیر خارجه دولت موقت سوریه بر آمادگی کشورش برای هماهنگی کامل با عراق برای مقابله با گروههای تروریستی و جلوگیری از تهدید امنیت دو کشور تأکید کرد.
اولین دیدار مقامات عراقی با دولت موقت سوریه
پیش از گفتوگوی تلفتی رؤسای دستگاه دیپلماسی عراق و دولت موقت سوریه، خبرگزاری عراق (واع) هم پنجشنبهشب به نقل از یک منبع آگاه گزارش داد که هیئت امنیتی عراق در دمشق با مقامات دولت انتقالی سوریه دیدار و درباره مسائل امنیتی دو کشور گفتوگو کرده است. این خبرگزاری به نقل از منبع بلندپایه یادشده اعلام کرد که هیئت عراقی به ریاست حمید الشطری، رئیس دستگاه اطلاعاتی عراق و مشاور نخستوزیر این کشور و هیئت همراه در دمشق، درباره حفاظت از مرزها و همکاری برای جلوگیری از بازگشت گروه تروریستی داعش با مقامات سوری گفتوگو کرده است. این مقام آگاه که خواست نامش فاش نشود، به خبرگزاری واع گفته که حفاظت از زندانهایی که عناصر گروه تروریستی داعش در آنها حضور دارند، یکی دیگر از محورهای گفتوگوی هیئت عراقی بوده است. حمید الشطری، رئیس دستگاه اطلاعاتی عراق و مشاور نخستوزیر این کشور و هیئت همراه روز پنجشنبه وارد دمشق شدند و با احمد الشرع، ملقب به ابومحمد الجولانی، رهبر هیئت تحریرالشام و فرمانده اداره عملیات نظامی سوریه دیدار کردند.
در سایه آنچه عنوان شد، اکنون سؤال کلیدی اینجاست که سفر هفته آتی محمد شیاع السودانی به تهران در کنار تماس تلفنی فؤاد حسین، وزیر امور خارجه عراق، با همتای سوری خود و نیز سفر مقامات امنیتی این کشور (عراق) به سوریه و دیدار با مسئولان حکومت موقت چه معنایی میدهد؛ آنهم در شرایطی که طبق برخی اخبار و گزارشها، دولت عراق به دنبال آن است که ذیل راهبرد موازنه مثبت اساسا از ورود به جنگهای خاورمیانه خودداری کند و همزمان با آن، مانع از کشیدهشدن پای عراق به تنشهای جاری در غرب آسیا شود. ازاینرو در گفتوگویی با محمدصالح صدقیان سعی شد تا نگاهی دقیقتر و جزئیتر به تحرکات چند روز اخیر عراق در منطقه داشته باشیم و ارزیابی رئیس مرکز عربی مطالعات ایران و کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه و جهان عرب را دراینباره جویا شویم که مشروح این گپوگفت را در ادامه میخوانید.
جناب صدقیان طبق برخی اخبار قرار است که محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق، سفری به ایران داشته باشد که هنوز زمان آن مشخص نیست. از طرف دیگر روز دوشنبه شاهد تماس تلفنی فؤاد حسین و همتای او در دولت موقت سوریه بودیم. اینها علاوه بر سفر هیئت امنیتی عراق به دمشق بود. آیا این تحرکات به معنای آن است که بغداد به دنبال نزدیکی بیشتر به جریان حاکم در سوریه پسا بشار و احتمالا فاصلهگرفتن از تهران است؟
اولا این را بگویم که من هم در تماس با سفارت عراق و پیگیریهایی که انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که اخبار درباره سفر امروز (چهارشنبه) نخستوزیر عراق به ایران صحت ندارد. حالا باید ببینیم چه روزی این سفر انجام میشود. اما در راستای آن چیزی که شما عنوان کردید، خیر، من اصلا بر این باور نیستم که این تحرکات عراق به معنای آن است که بغداد به دنبال نزدیکی با دولت جدید سوریه و همزمان، فاصلهگرفتن از ایران است... .
ولی مواضع نخستوزیر عراق در نشست عقبه را دیدیم که این نشست هم بدون حضور ایران برگزار شد و... .
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. چون به فاصله چند روز پس از سقوط حکومت اسد، ما شاهد برگزاری نشستی در اردن بودیم که برخی از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در آن حضور داشتند. اما این مسائل به معنای آن نیست که کشوری مانند عراق در غیاب ایران سعی دارد به سوریه جدید نزدیک شود. واقعیت امر این است که اکنون همه کشورهای منطقهای و فرامنطقهای از خود کشورهای حاشیه خلیج فارس تا اروپایی و حتی آمریکا، ارزیابی دقیق و صددرصدی از سوریه ندارند و همه چیز در یک حالت ابهام پیش میرود. ولی با توجه به آن چیزی که در چند روز گذشته از سوی عراق شکل گرفته، وضعیت متفاوت از گذشته است.
چطور؟
شما به سفر هیئت امنیتی عراق به سوریه اشاره کردید، درحالیکه در روزهای گذشته ما شاهد سفر هیئتهای سیاسی و دیپلماتیک کشورهای عربی و حتی کشورهای اروپایی و آمریکا بودیم. پس زمانی که عراق برای اولین بار یک هیئت امنیتی را میفرستد، نشان میدهد که بغداد واقعا نگران تحولات سوریه و تأثیر آن بر اقتضائات سیاسی و امنیتی عراق است.
چرا؟
چون هنوز ماهیت الجولانی و ساختار پیشروی سوریه مشخص نیست. اساسا آینده این کشور در هالهای از ابهام قرار دارد. بهویژه آنکه الجولانی در گفتوگو با العربیه صراحتا عنوان کرد که تا چهار سال دیگر انتخاباتی برگزار نمیشود و این نگرانیها را بیشتر کرده است.
نگرانی از چه بابت؟ از این بابت که یک شکل دیگری از دیکتاتوری با حمایت ترکیه در سوریه روی کار بیاید و خبری از دموکراسی نباشد؟
دقیقا، چون واقعا ابومحمد الجولانی معاون الزرقاوی در القاعده بود که با تغییر ظاهر و ادبیات، مرتب در گفتوگو با مقامات منطقهای و فرامنطقهای از سوریه جدید، دموکراسی و آزادی و برابری حقوق میگوید. اما عملکرد او چیز دیگری را نشان میدهد. از طرف دیگر بهصراحت عنوان کرده انتخابات تا چهار سال دیگر برگزار نمیشود که مورد انتقاد جدی اروپاییها و آمریکا قرار گرفته است و دراینصورت باید ببینیم در این چهار سال، سوریه به چه شکل اداره میشود؟ آیا او (الجولانی)، خود را حاکم مطلق میداند و با یک رویه صوری و انتخاب نخستوزیر و وزیر امور خارجه و دیگر نهادها، شکل دیگری از حکومت فردی را در سوریه اجرا میکند یا اینکه با فشارهای منطقهای و فرامنطقهای نهایتا الجولانی از ادعای خود عقبنشینی میکند و انتخابات زودهنگام برگزار میشود. به همین دلیل است که واقعا عراق هم هیچگونه ارزیابی دقیقی از آینده و ماهیت سیاسی سوریه ندارد، بنابراین نمیتوان ادعا کرد که تحرکات سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی دولت بغداد در قبال دمشق میتواند به معنای فاصلهگرفتن از تهران باشد.
حالا که بحث از تناقضگوییهای الجولانی شد، دیدگاه متفاوت دولت موقت سوریه را در قبال ایران چگونه ارزیابی میکنید؟ از یک سو الجولانی در گفتوگو با العربیه اذعان دارد «سوریه نمیتواند با کشور بزرگی در منطقه مانند ایران قطع رابطه کند، اما باید روابط دمشق و تهران مبتنی بر اصول دیپلماتیک، احترام متقابل به حاکمیت دو کشور و عدم مداخله در امور داخلی باشد». در مقابل اسعد الشیبانی، وزیر امور خارجه دولت موقت سوریه، ایران را به ایجاد هرجومرج در سوریه متهم میکند. همزمان ادعای غرامت ۳۰۰ میلیارددلاری از ایران مطرح است. در کنارش، ماهر مروان، فرماندار جدید دمشق، در مصاحبهای با شبکه رادیویی عمومی آمریکا (NPR) خواهان صلح با اسرائیل شد. این در حالی است که به گفته مقامات ایرانی، رفتار دولت سوریه با اسرائیل پارامتر مهمی در تعیین روابط سوریه پسا بشار با تهران خواهد بود. این سطح از مواضع مختلف و متفات چه معنایی برای تهران دارد؟
اتفاقا این سؤال شما تأییدی بر گفته قبلی من است که واقعا هنوز هیچ کشوری به یک برداشت درست و دقیق از ماهیت و نگاه دولت موقت در سوریه و آینده این کشور نرسیده است. ما شاهد سطح بسیار زیادی از مواضع متفاوت و متعدد مقامات دولت موقت سوریه و خود الجولانی هستیم که میتواند بر پیچیدگیهای این کشور بیفزاید. از طرف دیگر کنار این موضعگیریهای متناقض، عملکرد آنها نیز کاملا متفاوت است. به همین دلیل است که نه ایران، بلکه حتی عراق و دیگر کشورها هم نمیتوانند به شکل دقیق و صددرصدی، تضمینی درباره آینده سوریه داشته باشند. دراینمیان نقش دو کشور ترکیه و آمریکا پررنگ است و باید ببینیم که اردوغان و همچنین دونالد ترامپ که از بیستم ژانویه روی کار میآید، چه برنامهای برای سوریه و حکومت جدید در این کشور دارند. آیا اجازه خواهند داد که الجولانی طبق ادعایی که داشته، تا چهار سال دیگر انتخاباتی در سوریه برگزار نکند و از همه مهمتر آیا الجولانی و گروههای همسو با او، اسلحه خود را زمین میگذارند یا نسخهای مشابه با طالبان در سوریه اجرا میشود که با ادعای حکومت سیاسی فراگیر و کنارگذاشتن اسلحه و طبق توافق پشت پرده با آمریکا به قدرت رسیدند، اما اکنون به شکل دیکتاتوری در افغانستان حکومت میکند.
به موضوع مصاحبه بازگردیم. اگر هفته آینده نخستوزیر عراق به ایران سفر کند، هدف کانونی و محوری حضور السودانی در تهران چه خواهد بود؟ آیا آنگونه که به ذهن خطور میکند، میتواند تعیین تکلیف موضوع حشدالشعبی در دستور کار او باشد؟
به نظر من هم دقیقا موضوع همین است و روابط دوجانبه و مسائل اقتصادی و تجاری، محل بحث جدی نخواهد بود. آن چیزی که برای نخستوزیر عراق در شرایط حساس کنونی، بهخصوص بعد از تحولات سوریه، اهمیت پررنگی پیدا کرده، ناظر بر بحث حشدالشعبی و دیگر گروههای مقاومت در عراق است. فشارهایی جدی به دولت السودانی وارد شده و مرتب هم اسرائیل در حال تهدید بغداد است و زمزمه احتمال حمله یا ترور و نظایر آن وجود دارد. مضافا کشورهای عربی منطقه و دیگر کشورهای پیرامونی هم فشارهای مشابهی را به دولت السودانی وارد کردهاند. موضوع مهمتر، نگرانی خود نخستوزیر عراق از نوع رفتار و سیاست دونالد ترامپ است که از بیستم ژانویه به قدرت بازمیگردد. به همین دلیل، بغداد سعی میکند تا پیش از روی کار آمدن دونالد ترامپ، به موضوع حشدالشعبی سروسامان بدهد و آن را حلوفصل کند که این موضوع به هماهنگی جدی با تهران نیاز دارد؛ چون علاوه بر حشدالشعبی، اکنون نجبا، کتائب حزبالله، گردانهای ابوالفضلالعباس و... هم وجود دارند که مستقل از حشدالشعبی هستند و باید تعیین تکلیف شوند. این را هم در نظر بگیریم که وضعیت سیاسی در عراق نیز چندان مطلوب نیست. اخیرا السودانی که بهعنوان نخستوزیر جریان چارچوب هماهنگی شناخته میشود، به دیدار مقامات این جریان سیاسی رفته و به صورت تکبهتک با اعضای آن رایزنی کرده است که...
جناب صدقیان، برخلاف آن چیزی که عنوان کردید، تقریبا مسجل است که السودانی، نه گزینه جریان چارچوب هماهنگی، بلکه معامله پشت پرده نوری المالکی با مسعود بارزانی بود و اتفاقا جریان چارچوب هماهنگی این معامله یکشبه را خنجر از پشت مالکی به خود دانست. هرچند اکنون خود السودانی هم فاصله بسیار جدی و شکاف پررنگی با مالکی پیدا کرده است و نخستوزیر اسبق عراق مرتب در حال انتقاد و حمله به دولت بغداد است، تا جایی که...
آن چیزی که شما میگویید یک ادعای تحلیلی است که من نمیگویم غلط است. اما بر اساس آن چیزی که من میدانم، اتفاقا السودانی جزء گزینههای جدی جریان چارچوب هماهنگی برای نخستوزیری عراق بود.
بله، ولی در بزنگاه، معامله شبانهای بین بارزانی و مالکی بدون چراغ سبز چارچوب هماهنگی برای تعیین رئیسجمهور، نخستوزیر و وزیر امور خارجه انجام شد.
آقای نوری المالکی جزء چهرههای پرنفوذ عراق و از کلیدیترین افراد چارچوب هماهنگی است که نقش پررنگی در تصمیمات و سمتوسودهی به برنامههای جریان چارچوب هماهنگی دارد. اکنون فاصلهای بین السودانی با مالکی شکل گرفته است، بااینحال موضوع مهمتر این است که السودانی بتواند در شرایط حساس کنونی به برخی نگرانیهای امنیتی عراق رسیدگی کند. در هر حال، موضوع حشدالشعبی و دیگر گروههای مسلح جریان مقاومت عراق بخشی از این نگرانیهاست.
و موضوع دیگر هم احتمال تحریک جریان اهل سنت عراق پس از سقوط اسد و احیای داعش عراق است؟
بله، اکنون زمزمههایی جدی شنیده میشود که مشابه با هیئت تحریرالشام سوریه، هیئت تحریرالعراق هم شکل بگیرد. البته در این خصوص دو گزاره و سناریو وجود دارد؛ برخی معتقدند بعد از تجربه جنگ با داعش در سال ۲۰۱۴، دیگر امکان و فضایی برای قدرتگیری جریانهای تندرو در کشور عراق وجود ندارد.
...برخی هم معتقدند که اتفاقا بعد از سقوط اسد و تأثیرپذیری جریانهای رادیکال در عراق، به شکل بالقوه امکان احیای داعش وجود دارد. حالا ببینیم که چه زمانی این اتفاق بالفعل خواهد شد. اتفاقا به همین دلیل است که بخش عمدهای از نگرانیهای عراق، ناظر بر سرریز تحولات سوریه به خاک این کشور (عراق) است و سعی میکنند با نگرانی و درعینحال با دقت فراوان، تحولات سوریه را زیر نظر داشته باشند و با یک برخورد امنیتی از تحت تأثیر قرارگرفتن تحولات سوریه جلوگیری کنند. همین نگرانیهاست که باعث شد هیئت امنیتی عراقی به سوریه سفر کند. حالا باید منتظر بمانیم ببینیم بعد از ۲۰ ژانویه دولت دونالد ترامپ چه برنامهای برای سوریه دارد و چه معاملات پشت پردهای با ترکیه، اسرائیل و دیگر بازیگران منطقه و فرامنطقهای درخصوص آینده سوریه خواهد داشت و به دنبال آن، چه برنامهای برای عراق شکل خواهد گرفت. چون برخی معتقدند در سال ۲۰۲۵، دو پرونده عراق و مشخصا حشدالشعبی و همچنین پرونده یمن ناظر بر موضوع حوثیها و انصارالله یمن پررنگتر خواهد شد که دولت دونالد ترامپ سعی دارد به آنها هم رسیدگی کند.
از منظر سیاسی و نگاه دولت السودانی به موضوع پرداختیم. اما نگاه مرجعیت عراق به انحلال حشدالشعبی چیست؟ اوایل دیماه در رسانههای داخل کشور با اشاره به سفر دوم محمد الحسان، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور عراق، به نجف اشرف برای دیدار با آیتالله سیستانی گفته شد که هدف الحسان از دیدار دوم با آیتالله سیستانی، درخواست صدور فتوا از سوی وی مبنی بر برچیدن و انحلال حشدالشعبی بود که با فتوای خود آیتالله سیستانی تشکیل شده است یا ادغام آن با وزارتخانههای امنیتی دیگر بود؛ بااینحال این مرجعیت حاضر به استقبال از نماینده دبیرکل سازمان ملل نشد که به معنای مخالفت آیتالله سیستانی با انحلال حشدالشعبی است. شما قائل به چنین گزارهای هستید؟ اساسا نگاه مرجعیت به این مقوله چیست؟
واقع امر این است که آیتالله سیستانی به دلیل کهولت سن، وضعیت جسمانی مناسبی ندارند و قبل از تنظیم دیدارها، به نماینده سازمان ملل هم گفته شده بود که امکان انجام چنین دیداری با آیتالله سیستانی وجود ندارد و بیت ایشان و مشخصا فرزند آیتالله سیستانی میتوانند با نماینده سازمان ملل گفتوگو کنند که در نهایت هم چنین شد. هدف از دیدار هم این بود که سازمان ملل با فشار آمریکا بتواند موافقت آیتالله سیستانی را برای گرفتن فتوا در جهت انحلال حشدالشعبی دریافت کند.
این پاسخ پرسش من نبود؛ مشخصا آیتالله سیستانی موافق یا مخالف انحلال حشدالشعبی است؟
من اطلاع دقیقی در این رابطه ندارم که مخالفت یا موافقتی از سوی آیتالله سیستانی درخصوص انحلال حشدالشعبی وجود داشته باشد. چیزی که با قاطعیت میتوانم بگویم این است که آیتالله سیستانی نتوانستند دیداری با نماینده سازمان ملل داشته باشند. حالا این را که این دیدارنکردن به معنای مخالفت ایشان با انحلال حشدالشعبی است یا خیر، نمیتوان به شکل قاطع مطرح کرد.
خواستید از پاسخ به این پرسش سر باز بزنید، اما باز هم میپرسم که اگرچه نمیتوانید با قاطعیت در این زمینه سخن بگویید که عدم ملاقات مرجعیت با نماینده دبیرکل سازمان ملل به معنای مخالفت آیتالله سیستانی با انحلال حشدالشعبی است یا نه، ولی ارزیابی حضرتعالی چیست؟ آیا به باورتان آیتالله سیستانی موافق انحلال حشدالشعبی است؟
وقتی در اصل خبر هنوز تردید وجود دارد و نمیتوان با قاطعیت سخن گفت، قطعا به طریق اولی نمیتوان درباره آن تحلیلی هم کرد. به همین دلیل اجازه دهید به این سؤال شما پاسخ ندهم. اما باز تکرار میکنم که وضعیت امنیتی در عراق تا قبل از ۲۰ ژانویه و روی کار آمدن دونالد ترامپ بسیار حساس است. به همین دلیل، نخستوزیر عراق سعی میکند تا قبل بازگشت ترامپ به کاخ سفید، ضمن دیدارهایی که با تکتک چهرههای جریان چارچوب هماهنگی داشت، با سفر به تهران به موضوع تعیین تکلیف حشدالشعبی و دیگر گروههای مسلح عراقی که مستقل و جدا از حشدالشعبی هستند، رسیدگی کند.
این سؤال حاشیهای را هم بپرسم که سفر عادل عبدالمهدی، نخستوزیر اسبق عراق، به ایران و دیدارش با برخی چهرهها مانند علی لاریجانی را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا ارتباطی به تحولات جاری دارد؟
خیر، به نظر من سفر آقای عادل عبدالمهدی بیشتر در راستای دیدارش با مقامات ایرانی و یک ملاقات دوستانه بود. به هر حال آقای عادل عبدالمهدی بعد از نخستوزیری، نه در مجلس عراق و نه در دولت و نه در جریان چارچوب هماهنگی، جایگاهی ندارد. به همین دلیل نمیتوان از این سفر و دیدارش با مقامات ایرانی استنباطی غیر از یک دیدار دوستانه داشت. این را در نظر بگیریم که آقای عادل عبدالمهدی با بسیاری از چهرههای جمهوری اسلامی ایران آشنایی نزدیک و رفاقت دیرینه دارد.
این سؤال را هم بپرسم که روز دوشنبه شاهد سفر بدر البوسعیدی، وزیر امور خارجه عمان به تهران بودیم که حامل پیامی برای پزشکیان بود. هرچند عباس عراقچی منکر هرگونه پیغامرسانی و میانجیگری مسقط در رابطه با مذاکرات احتمالی با طرف غربی و مشخصا دولت دونالد ترامپ بود، اما به باورتان این سفر ارتباطی به تحولات منطقه یا مذاکرات هستهای دارد؟
طبیعتا میتوان چنین برداشتی را داشت، اما مهم این است که ببینیم وزیر امور خارجه عمان چه نقش و جایگاهی را در این میان برای خود تعریف کرده است و آنگونه که وزیر خارجه عمان هم رسما عنوان کرد، در پیامی که برای آقای پزشکیان آورده، چه موضوعاتی را طرح کرده است و این پیام اساسا از جانب خود عمانیها بوده یا از سوی کشور دیگری مانند آمریکا و از همه مهمتر، آیا ایران هم به سمت مذاکره با دولت ترامپ خواهد رفت یا خیر. مهمتر از همه اینها، نوع رفتار دونالد ترامپ است؛ هم در موضوع عراق، هم در موضوع یمن، سوریه و دیگر تحولات خاورمیانه، همچنان که در مورد ایران هم این موضوع صدق میکند و باید ببینیم ترامپ چه برنامه و سیاستی را برای تهران پیاده خواهد کرد و آیا به سمت مذاکره خواهد رفت یا تقابل؟ این سؤال هم هست که اگر مذاکرهای انجام شود، فقط در موضوع هستهای است یا در موضوعات مختلف مانند موضوعات منطقهای و گروههای همسو با ایران شکل خواهد گرفت؟ قطعا نتیجه و پاسخ هر سؤالی میتواند روی آینده تحولات اثرگذار باشد، اما من در حال حاضر نمیتوانم به شکل قاطع به شما پاسخ دهم. باید منتظر تحولات بعد از ۲۰ ژانویه و روی کار آمدن دونالد ترامپ باشیم.