سنگ سخت واقعیت
رأیآوردن استیضاح عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد در مجلس، رویداد مناسبی است برای بازبینی راهبردهای کلان مسعود پزشکیان در چندماهی که از ریاستجمهوری او میگذرد. پزشکیان را صرفا نمیتوان به یک جریان سیاسی فروکاست. ویژگیهای شخصیتی او در کنار مؤلفههای جریانی، دو عنصر اصلی شکلدهنده راهبرد اصلی او یعنی وفاق ملی است. او در ایام انتخابات هم تا اندازه زیادی از دوقطبیکردن و رادیکالکردن فضا پرهیز کرد، بر همکاری مشترک بین همه نیروها اصرار ورزید و پس از رأیآوری هم با کابینهای ترکیبی از میان نیروهای مختلف سیاسی سعی در عملیکردن راهبرد وفاق ملیاش داشت.


احسان شریفثانوی-پژوهشگر علوم سیاسی: رأیآوردن استیضاح عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد در مجلس، رویداد مناسبی است برای بازبینی راهبردهای کلان مسعود پزشکیان در چندماهی که از ریاستجمهوری او میگذرد. پزشکیان را صرفا نمیتوان به یک جریان سیاسی فروکاست. ویژگیهای شخصیتی او در کنار مؤلفههای جریانی، دو عنصر اصلی شکلدهنده راهبرد اصلی او یعنی وفاق ملی است. او در ایام انتخابات هم تا اندازه زیادی از دوقطبیکردن و رادیکالکردن فضا پرهیز کرد، بر همکاری مشترک بین همه نیروها اصرار ورزید و پس از رأیآوری هم با کابینهای ترکیبی از میان نیروهای مختلف سیاسی سعی در عملیکردن راهبرد وفاق ملیاش داشت.
در ابتدا با حمایتهای قاطعی که از سمت حاکمیت دریافت میکرد و همراهی قالیباف در مجلس خوشبینیهایی درباره راهبرد وفاق ملی و حل انسدادها و ابربحرانهای فعلی ایجاد شد. طیف متکثر کابینه او از ظفرقندی و میدری تماما اصلاحطلب تا وزرای کابینه مرحوم رئیسی مثل خطیب و علیآبادی را شامل میشد. او با خوشبینی و حسننیتی که از مؤلفههای اصلی شخصیتی اوست، در پی ایجاد همگرایی میان نیروهای سیاسی و همراهی حاکمیت برای حل بحرانهای متعدد پیشرو بود. نقد من در این مکتوب به عملکرد پزشکیان و ایده وفاق ملی در سه سطح طرح خواهد شد.
۱. پزشکیان عاملیتی برای تغییر در سیاستهای کلان قبلی در نظر گرفته میشد. او برای پیشبرد ایده اصلاح و انجام تغییرات یک راهبرد اصلی داشت. مذاکره با غرب و بهویژه آمریکا راهبرد اصلی او برای گشایش ابربحرانهای اقتصادی-سیاسی بود که دولت او میراثبر آنها بود. همراهی ظریف با او از ایام تبلیغات و ماندن او در پست معاونت راهبردی با وجود همه تلاشها برای حذف ظریف، مؤید این نکته بود. پزشکیان قصد داشت از توان و تجربه ظریف برای پیشبرد توافقی شبیه به برجام بهره ببرد. ناکامی فعلی او در این باب شباهتهایی با دولت دوم روحانی دارد. در آن دولت هم عملا خروج ترامپ از برجام هرگونه ابتکار عملی را از روحانی و دولتش گرفت.
حالا هم با رأیآوردن ترامپ و شرایط بسیار متفاوت منطقه در یک سال اخیر، امکان مذاکره و گفتوگو موانع و چالشهای بسیار عظیم خارجی و داخلی دارد. ترامپ همانطور که در مسئله اوکراین و زلنسکی دیدیم، یک معاملهگر محض است که دنبال توافق برد-برد نیست. نتانیاهو هم به دنبال تکمیل پروژه یک سال گذشته خود و مواجهه نهایی با ایران است. ترکیه با نفوذ فعلی در سوریه جولانی عملا در حال کشیدن خطونشان رسمی برای ایران است. عربستان هم ایران را مانع اصلی پروژه این سالهای خودش در منطقه میبیند. روسیه تماما درگیر حلوفصل جنگ با اوکراین، ابتکار عمل موازنه قدرت در خاورمیانه را از دست داده است. مجموعه همه این واقعیتها به اضافه واقعیتهای پیشین فضای روابط بینالملل برای ایران در حقیقت واقعیتهای متصلب و سختی است که راهبرد اصلی پزشکیان برای توافق و ازبینبردن تحریمها را تاکنون ناممکن کرده است.
۲. در کنار این واقعیتهای تودرتوی سیاست خارجه باید نگاه به داخل هم داشت. به گمان من شناخت پزشکیان و نزدیکان او از تضادها و تعارضهای نیروهای سیاسی در ایران بیش از حد خوشبینانه و تقلیلگرایانه بوده است. جریان پایداری که با وجود تلاش بسیار جدی انتخابات ریاستجمهوری را به پزشکیان باخت، مانع اصلی ایده وفاق ملی بوده و هستند. شاکله اصلی این جریان نه در تحلیل وضع موجود و نه در راهبردها برای حل مسائل موجود هیچ اشتراک حداقلی نظری و عملی با پزشکیان و دولتش ندارند که با همه وجود و توان رسمی مثل نمایندههای مجلس، تریبونهای صداوسیما و ظرفیتهای غیررسمی فراوان از ابتدا در حال جنگ علنی با پزشکیان و راهبرد وفاق ملیاش بودند و در نهایت امر زیر یک سال با استیضاح همتی ضربه کاری اول را به پیکره دولت او وارد کردند.
طیف قالیباف هم در مواجهههای فعلی دولت و پایداریها دارای رفتار دوگانه و متعارض بوده است. شاکله اصلی جریان اصلاحطلبی هم با وجود حمایت تام از پزشکیان در فضای پیشاانتخابات هنوز حیاتی دوگانه در قبال دولت او دارد. در موقعیتهای دخالت دولت سایه تبدیل به اپوزیسیون شده و در هنگامه تقسیم صندلیها میراثبر اصلی. مجموعه این توضیحات به اضافه واقعیتهای ساختاری همیشه موجود ایده وفاق ملی پزشکیان را صرفا در حد یک شعار تقلیل میدهد. تعارض هویتی و اختلافهای غیرقابل جمع راهبردی درمورد اصلیترین مسائل فعلی ایران امکان عملیاتیکردن وفاق ملی را تا اندازه زیادی ناممکن کرده است.
۳. جامعه درگیر بحرانها و مسائل تودرتوی بسیاری است. در رأس این مسائل معیشت و مسائل اقتصادی جای دارد. دولت پزشکیان میراثبر تمامی بحرانهای دولت قبلی است، مثل مسائل ناترازی انرژی. در فضای اقتصادی هم بدون گشایش خارجی و ازبینرفتن تحریمها عملا امکان بهبود و اصلاح بسیار سخت است. دولت پزشکیان در بیان واقعیتهای موجود و ریشههای ساختاری قبلی و همیشگی زبانی تماما الکن دارد.
تقلیلدادن بحران پیوسته تورم و رشد اقتصادی منفی در همه این سالها به عملکرد چندماهه همتی در حقیقت کاسبی سیاسی جریان تمامیتخواه است؛ جریانی که با شلوغکاری رسانهای از جایگاه متهم به جایگاه مدعی شیفت کرده است. پزشکیان در انتخابات هم با واقعیت قهر و نارضایتی شدید عمومی با عدم حضور بیشتر از 50 درصد واجدین مواجه شد. اندک سرمایه اجتماعی بهمیدانآمده در حقیقت آخرین ذخیرههای امید جمعی به امکان اصلاح از معبر ظرفیت دولت بودند. پزشکیان به همین بخش پای کار و امیدوار کوچک هم واقعیتهای موجود را کامل بیان نمیکند و این موجب سرخوردگی جمعی و ازبینرفتن همین حداقل سرمایه اجتماعی خواهد شد.
وفاق ملی در نظر ایده قابل احترامی است. البته که هر ایده برای عملیاتیشدن باید واقعیتهای موجود را ملاحظه و بررسی کند. علاوه بر همکاری و همراهی تمامی ساحتهای نظام حکمرانی باید اعتماد عمومی هم همراه این پروژه باشد. استیضاح همتی در حقیقت ابتداییترین سنگ سخت واقعیتی است که دولت پزشکیان با آن مواجه شد. به گمان من او باید در شناختش از نیروهای سیاسی بازنگری جدی کند و در وضعیت ناممکنبودن فعلی عدم گفتوگو و توافق در ساحت خارجی باید به دنبال ایدهای شدنی و راهگشا باشد. در غیر این صورت خطر دومینووارشدن بحرانهای موجود و بحرانهای برساخته توسط جریانهای تمامیتخواه امکان اثرگذاری حداقلی دولت او را هم تهدید خواهد کرد. امکان اثرگذاری حداقلی که مجددا سرمایه اجتماعی را پای اسم پزشکیان در عرصه انتخابات آورد و اکنون در آستانه سرخوردگی و نومیدی است.