|

ایران، غایب بزرگ

۹ ماه از روی‌کار‌آمدن دولت سیزدهم‌ می‌گذرد. از شعارهای دوره مبارزات انتخاباتی که فقط با نگاه پررنگ به «صندوق رأی» و «صندلی پاستور» بر زبان کاندیداها جاری می‌شود که بگذریم، به جرئت می‌توان ادعا کرد سیاست خارجی کشور در 9 ماه اخیر در همه حوزه‌ها بلاتکلیف، سردرگم‌ و بی‌برنامه است و همچون کشتی بی‌لنگر در توصیف مولاناست که «کژ می‌شد و مژ می‌شد».

۹ ماه از روی‌کار‌آمدن دولت سیزدهم‌ می‌گذرد. از شعارهای دوره مبارزات انتخاباتی که فقط با نگاه پررنگ به «صندوق رأی» و «صندلی پاستور» بر زبان کاندیداها جاری می‌شود که بگذریم، به جرئت می‌توان ادعا کرد سیاست خارجی کشور در 9 ماه اخیر در همه حوزه‌ها بلاتکلیف، سردرگم‌ و بی‌برنامه است و همچون کشتی بی‌لنگر در توصیف مولاناست که «کژ می‌شد و مژ می‌شد».

1- افق توافق هسته‌ای به‌عنوان مهم‌ترین پرونده سیاست خارجی همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. بیش از یک ماه است که مذاکرات و توافق در همه موضوعات مرتبط با برجام خاتمه یافته و براساس اطلاعات موثق باقری‌کنی هم در جلسه‌ای مرتبط گفته است که دیگر کاری در وین ندارد و باید «تصمیم سیاسی» اتخاذ شود. دولت جدید شش دور مذاکرات دولت قبل را کنار گذاشت، برای توجیه جلوگیری از توافق در دسترس هفته‌های آخر دولت روحانی، مواردی را خارج از محدوده برجام، به‌عنوان شرط توافق روی میز گذاشت. از مذاکره مستقیم با طرف اصلی سر باز زد و در مقابل خواسته آمریکا که گفته است اگر تحریم‌های غیر از برجام لغو شود باید درباره دیگر موارد نیز مذاکره و توافق شود، بی‌اعتنایی کرد. وزیر خارجه دولت انقلابی هم که ظاهرا فقط دستی از دور بر مذاکرات دارد، گاهی با گزاره‌هایی که نقل مجالس و فضای مجازی است، سخن‌رانی می‌کند.

2- برجام روحانی و ظریف هر عیب و نقصی داشت، حداقل توانست پول‌های آزادشده را مستقیم به خزانه کشور بیاورد. اقدامی که ترامپ بارها به خاطر آن، به شدت به اوباما حمله کرد. در دولت انقلابی اما ۴۰۰ میلیونی که پس از آن ۴۳ سال دولت فخیمه انگلیس پس داد، به حسابی نزد دولت عمان واریز کرد تا در مواردی خاص هزینه شود. این بار نه از گاندوسازان وطنی خبری بود و نه اخبار ۲۰:۳۰ که نکته‌گیری‌های سطحی از دولت روحانی هر شب تیتر خبرهایش باشد. گویی همه مشکلات کشور، گرانی، تورم، بی‌کاری، کرونا و... در دولت انقلابی حل شده و حتی ماجرای «سیسمونی‌گیت» و سفر خانواده مدیر انقلابی و جهادی در ماه مبارک در برابر چشمان مردمی که در سخت‌ترین شرایط زندگی! می‌کنند، ارزش خبری ندارد و البته توجیه و ماست‌مالی‌کردن آن باید مورد عنایت قرار گیرد.

3- اجلاس‌های شرم‌الشیخ با حضور سه وزیر خارجه اسرائیل، مصر و مراکش و از آن مهم‌تر اجلاسی که در سرزمین غصبی صحرای نقب با حضور چهار کشور عربی و آمریکا با زعامت و میزبانی اسرائیل برگزار شد و با رویکردی ضد ایرانی سطح روابط همسایگان جنوبی ما را به مرحله «همکاری‌های امنیتی‌-نظامی» با اسرائیل ارتقا داد، با بیانیه سخنگوی وزارت خارجه و احاله سرنوشت «خیانت‌کاران به آرمان فلسطین» به مقاومت خاتمه یافته و ظاهرا نیازی به نقد سیاست خارجی در این ‌همه اهمال و بی‌تکلیفی احساس نمی‌شود.

4- در مهم‌ترین رخداد سیاسی‌-نظامی در مرزهای شمال شرقی و جنگ بین دو همسایه هم‌مرز آذربایجان و ارمنستان، ایران غایب بزرگ و روسیه و ترکیه بازیگران صحنه‌ای هستند که به‌طور غیر قابل انکاری با امنیت ملی ایران رابطه تنگاتنگی دارد.

5- دردناک‌تر، انفعال دولت انقلابی سیزدهم در قبال کشتار ضد انسانی و ذبح روزانه زنان و کودکان شیعه افغان تحت سلطه طالبان به دست ستیزه‌جویانی است که عکس‌برگردان طالبان هستند در لباس داعش. روزی نیست که خبری از انفجار یک مدرسه، اقدام انتحاری در یک ‌مسجد شیعیان و... سرخط خبرها نباشد. دولت در مقابل جنایت‌های گروه طالبان که با چراغ سبز و توافق با آمریکا بر سرنوشت ملت افغانستان مسلط شده و هر روز با اقدامی خشن و جاهلانه چهره‌ای مشوه از دین رحمانی را به نمایش می‌گذارد و جنایتی تازه در حق اقوام و مذاهب غیرطالبانی می‌آفریند، همچنان به مماشات ادامه می‌دهد. روشن است این سخن به معنای توصیه و تجویز جنگ با طالبان نیست، ولی به قول یکی از کنشگران سیاسی-اجتماعی: «آیا افغانستان نیازی به مدافع -لااقل در حد برخورد قاطع دیپلماتیک و تبلیغاتی با طالبان- ندارد؟».