دریچهای برای یک نظرخواهی «حفظ ایران»
شاهد بودیم که در دوره دوم ریاستجمهوری آقای حسن روحانی، تندترین انتقادها و حتی دشنامها به ایشان بهخاطر وضع اقتصادی کشور و معیشت مردم صورت میگرفت و صدالبته هیچ پیشنهادی به ایشان درخصوص چگونگی اقداماتی که باید به انجام برسد، داده نشد.
شاهد بودیم که در دوره دوم ریاستجمهوری آقای حسن روحانی، تندترین انتقادها و حتی دشنامها به ایشان بهخاطر وضع اقتصادی کشور و معیشت مردم صورت میگرفت و صدالبته هیچ پیشنهادی به ایشان درخصوص چگونگی اقداماتی که باید به انجام برسد، داده نشد. در دولت فعلی هم علیرغم آنکه منتقدان دولت روحانی خویشتنداری میکنند و البته صدای برخی منتقدان هم چندان بلند نیست، طلیعههای انتقاد از دولت فعلی نمایان است و نیز همچون گذشته هیچکس راهحل ارائه نمیکند و همه حرفهای بلندگویی، مکتوب و رسانهای برنامهریزان مانند دولت، مجلس و مجمع تشخیص مصلحت فقط برای احاله به آینده و اعلام آنکه «ما هم برنامه داریم»، است. سند منتشرشده دولت بهعنوان «تحول دولت» با وجود آنکه حاوی مطالب مفیدی است، نه به شرایط ایران و جهان اشاره دارد و نه امکانات مالی، اقتصادی، زمانی و تخصصی را برای اجرای آن سنجیده است. اینک بهعنوان یک شهروند که درک او از آینده ایران دردناک است، پیشنهاد میکند با فرض چگونگی سیاست خارجی ایران و نحوه عملکرد دشمنان بهخصوص در اطراف مرزهای کشور، صاحبنظران درخصوص اقداماتی که باید انجام شود، اظهارنظر کنند تا شاید گرهی از کار بسته کشور بازگردد. در زیر برخی از فاکتورهایی که موجب نگرانی از آینده کشور است، آورده میشود. این مشخصات گرچه تقریبی است اما بسیار ملموس بوده و نیاز به بحث و گفتوگو ندارد.
1- سالانه بر اساس گفته وزیر اقتصاد و دارایی، 26 میلیارد دلار ارز برای واردات نهادههای کشاورزی جهت تولید نان، روغن، لبنیات، مرغ و تخممرغ، گوشت قرمز، ماکارونی و سایر نیازهای خوراک مردم مورد نیاز است و به این ترتیب برخلاف اهداف انقلاب، تغذیه روزانه مردم وابسته به اجانب است.
2- با توجه به افت آبهای زیرزمینی، وضع کشاورزی وابسته به چاهها در سراسر کشور کاملا در مخاطره است و در همین حال نیمی از دشتهای کشور دچار نشست شدهاند.
3- به دلیل شرایط آبوهوایی بارشهای آسمانی بهشدت کاهش پیدا کرده و آب رودخانهها و ذخیره سدها در حداقل ممکن است و زراعت دیم نیز به مخاطره افتاده.
4- سالانه حدود 10 درصد به مصرف برق اضافه میشود و با توجه به از کار افتادن نیروگاههای برقآبی و عدم سرمایهگذاری در صنعت برق، پیشبینی خاموشی در شهرها و صنایع وجود دارد که موجب آسیب فراوان به زندگی مردم و افت تولید و بیکاری میشود.
5- روزانه بیش از صد میلیون لیتر بنزین در کشور مصرف میشود که با توجه به افزایش مصرف 10 درصد در سال، واردات بنزین به کشور محتمل است.
6- صادرات نفت و درآمدهای حاصل از آن بهشدت کاهش پیدا کرده است و بهخصوص در شرایط اخیر بازارهای صادراتی ایران از سوی دیگر کشورها تصرف شده است.
7- مصرف گاز در کشور معادل تولید آن است و امکانی برای صادرات وجود ندارد و با توجه به افزایش مصرف، نیروگاههای گازی نیز دچار مشکل میشوند.
8- طبق گفته وزیر نفت، برای پایدار نگهداشتن تولید نفت نیاز به 90 میلیارد دلار سرمایهگذاری است که نوعا در شرایط فعلی ممکن نیست.
9- سالانه حدود 12 میلیارد دلار خروج سرمایه از کشور صورت میگیرد؛ درحالیکه سرمایهگذاری خارجی نزدیک به صفر است.
10- سیستم حملونقل کامیونی در کشور بهشدت کهنه و غیراقتصادی بوده و سیستم ریلی به گفته وزیر راه و مسکن نیاز به هزار دستگاه لکوموتیو دارد و سیستم هوایی هم اصولا قابل طرح نیست.
11- سیستم قاچاق کالا به کشور و از کشور همچنان در جریان است و ظاهرا قابل جمعکردن نیست.
12- صنایع کشور نوعا دچار تنزل کیفی و کمی شده؛ بهطوریکه کیفیت صنایع خودروسازی در بالاترین سطح کشور مورد انتقاد قرار گرفته است.
از این قبیل شرایط کشور بسیار میتوان نوشت، ولی در اینجا به همین حد بسنده میکنیم و میخواهیم این را روشن کنیم که متأسفانه نهتنها به «توسعه»، «پیشرفت»، «رشد» یا هر اسم دیگری که میخواهیم بر آن بگذاریم، نرسیدهایم، بلکه امروز این مفاهیم را فراموش کردهایم و ناچارا باید فقط به فکر «حفظ» ایران باشیم. حال میخواهیم بدانیم چه باید کرد تا شرایط تغییر کند؛ یعنی سرزمین ایران از سیر نزولی خارج شود و حداقل به وضع ثابتی برسد، آنگاه به فکر توسعه، پیشرفت یا رشد باشیم. روی سخن ما با کسانی است که با نگرانی وضع فعلی را مقدمهای برای آسیبپذیری آینده سرزمین ایران میدانند و نه آنان که چشم بر شرایط فعلی بستهاند و از تمدن بزرگ سخن میگویند. صاحبنظران بهتر است ابتدا فرضهای سیاست خارجی کشور و چگونگی هویت انقلابی را در نظر گرفته و حسب آن راهحل ارائه کنند. طبیعی است شرایط نشان میدهد وضع تحریمها و سیاست خارجی کشور تغییر نمیکند و سیاست خارجی ایران، وفاداری به محور مقاومت و مبارزه برای محو اسرائیل خواهد بود.
با این همه صاحبنظران میتوانند با انتخاب گزینه دیگری که به نظرشان مطلوب باشد، برای سیاستهای خارجی، راهحلهایی ارائه کنند. برای آنکه آینده اقتصادی و اجتماعی ایران تعریف شود و روشهای اقتصادی و اجتماعی برای برطرفکردن شرایط حاضر در کشور جواب دهد، لازم است صاحبنظران شجاعانه با انتخاب سیاستهای خارجی راهحلهای ممکن را ارائه کنند و مانند برنامه ششم توسعه نباشد که هرچه حرف خوب دارند بگویند و سپس اعلام کنند که مثلا دو هزار هزار میلیارد تومان و سیصد میلیارد دلار ارز برای این کار لازم است و چون نداریم نمیشود! و البته لازم است برای اقدامات مدنظر نیازهای ارزی و ریالی و منابع مربوطه را ذکر کنند. این امر بهخصوص برای اعضای هیئت وزیران، نمایندگان مجلس، اعضای شورای تشخیص مصلحت نظام، کارشناسان سازمان برنامه و بودجه که برنامه هفتم توسعه را در دست تحریر دارند و از همه مهمتر اقتصاددانان که در کنار نشسته یا برکنار شدهاند و از وضع فعلی ناراضی هستند و 61 نفر از آنان بیانیه اخیر مندرج در روزنامه 21/3/1401 را انشا کردهاند، ضروری است. به گمان این نویسنده، سکوت و عدم طراحی وضع بهینه و ارائهندادن راهحلهای مختلف برای آینده کشور، چیزی جز خیانت به ایران، ملت و آرمانهای انقلاب اسلامی نیست.