تحریم و فهم دگرگونه ما
همهچیز درحال پیچیدهترشدن است. کفش یا کیفی که امروز در دنیا عرضه میشود، ترکیبی پیچیده از انواع محصولات و خدماتی است که با هم ترکیب میشوند تا در آن محصول تبلور یابند. به این ترتیب، همان کفش سادهای که قدیمترها در مغازهای در راستهای از بازاری محلی به دست استادکاری محلی ساخته میشد، دیگر امکان یافتن مشتری نمییابد.
همهچیز درحال پیچیدهترشدن است. کفش یا کیفی که امروز در دنیا عرضه میشود، ترکیبی پیچیده از انواع محصولات و خدماتی است که با هم ترکیب میشوند تا در آن محصول تبلور یابند. به این ترتیب، همان کفش سادهای که قدیمترها در مغازهای در راستهای از بازاری محلی به دست استادکاری محلی ساخته میشد، دیگر امکان یافتن مشتری نمییابد. مشتری حرفهای و سختپسندی که تجربه بهپاکردن کفشهای باکیفیت برندهای بزرگ را دارد، نمیتواند کاهش کیفیت کفش را بپذیرد. این همان منطقی است که درباره خودرو یا موبایل به مراتب بیشتر از کفش وجود دارد. در حقیقت پیچیدگی در اقتصاد از طریق همین تعاملات میان شرکتهای مختلف قابل مشاهده و سنجش است. برای ساخت موبایل نیاز به همکاری دهها شرکت مختلف است. بسیاری از محصولات برآمده از دهها اختراع و محصول از شرکتهایی از کشورهای مختلف است.
چرا تعامل جهانی قابل حذف نیست؟
در حقیقت با افزایش دانش و فناوری، هر انسان یا بنگاهی ظرفیت محدودی برای یادگیری همه دانشها و فناوریها مییابد؛ به این ترتیب برای ارائه یک محصول باکیفیت نیاز پیدا میکند به دسترسی به دانشها، مهارتها و فناوریهای متنوع و تخصصی. به همین دلیل است که آن کفاشی سرگذر محلی، دو راه بیشتر ندارد:
1- تولید با مقیاس بالا: باید بتواند آنقدر بزرگ شود که انواع این تخصصها را استخدام کند و از ابزارهای پیشرفته فناورانه برای تولید انبوه و با مقیاس زیاد استفاده کند. در این وضعیت، دیگر آن کفاشی سرکوچه نیست، بلکه باید تبدیل به کارخانهای عظیم شود.
2- عضویت در یک شبکه بزرگتر: راه دوم آن است که خودش را در جایی از زنجیره تولید جایابی کند؛ یعنی مثلا متمرکز شود بر تولید کفی یا متمرکز شود بر طراحی کفش یا... . در این صورت اصلیترین نیاز آن کفاشی، حضور در شبکهای از تخصصها و توانمندیهاست. اما این شبکه به ناچار جهانی است! در حقیقت تخصصیترشدن، در کنار مقایس تولید بالا، یعنی زمانی یک شبکه میتواند محصولی باکیفیت تولید کند که مقیاس تولید به قدری بزرگ باشد که کفاف تأمین مالی این همه بازیگر عضو شبکه را بدهد.
مفهوم بنگاهبایت)FirmByte(
برای تولید یک محصول پیچیده، نیاز به انبوهی از دانشها و تخصصهاست که نمیتواند در یک بنگاه جمع شود. به همین دلیل است که تخصصها در شبکههایی توزیع میشود و هر بنگاه بخشی از آن دانش را در اختیار دارد. به عبارت دیگر، ظرفیت اطلاعات و دانش هر بنگاهی محدود است و نام این محدودیت همان بنگاهبایت است. در گذشته جهانیشدن تولید محصولات بر اساس مفهوم «مقیاس اقتصادی» تعریف و فهم میشد. به این ترتیب اقتصاددانان دسترسی به مقیاس بالای تولیدی را که منجر به کاهش هزینه و شکلگیری «مزیت رقابتی» میشد، دلیل جهانیشدن شبکهها میدانستند. اما با معرفی «پیچیدگی اقتصادی» از سوی هیدالگو، چارچوب فکری خوبی برای فهم دلیل شکلگیری شبکههای جهانی به وجود آمده است. بر اساس مفهوم «پیچیدگی اقتصادی»، دلیل شکلگیری شبکههای جهانی، نیاز به دانش، تخصص و فناوریهای متنوع و عمیقی است که برای تولید یک محصول نیاز است. بر این اساس، بنگاهها بر پایه ظرفیت خود، بخشی از دانش تولید یک محصول را در خود نهادینه کرده و عمق بخشیدهاند. شرکتی که تولیدکننده صفحه نمایش روی یک موبایل است، به قدری نیاز به دانش تخصصی دارد که پس از مدتی شرکت موبایلساز دیگر نمیتواند از همکاری با او بهراحتی صرفنظر کرده و بنگاه دیگری را جایگزین آن کند. اینگونه است که شبکههای تولید جهانی شکل میگیرد؛ شبکههایی که تغییر در آنها آهسته و پرهزینه است.
تحریم بیش از تحریم
در یک نگاه سادهانگارانه، تأثیر تحریمها صرفا مساوی دانسته میشود با «قیمت گرانتر دستیابی به مواد اولیه». اما دیدگاه «پیچیدگی اقتصادی» به ما میگوید تحریم یعنی حذفشدن از شبکههای جهانی؛ تحریم یعنی حذفشدن از جهان در بلندمدت! هرچه شبکهها بزرگتر و پیچیدهتر میشوند، تعاملات نیز به همان اندازه پیچیدهتر میشود. برای خریدن یک پنیر استاندارد، کافی است پول را پرداخت کنید؛ اما برای همکاری میان دو شرکت برای تولید صفحه نمایش یک موبایل، نیاز به انبوهی از تعاملات، همکاریها، قراردادهایی خاص و حتی دفاتر مشترک است. تحریم یعنی حذف تمام این تعاملات پیچیده! به این ترتیب و با گذشت زمان، مدام ظرفیتهای ایران برای حضور در این شبکههای جهانی ضعیف و ضعیفتر میشود تا نهایتا حضور بنگاههای ایرانی در تولید محصولات جهانی به صفر میرسد. حالا این دیدگاه پیچیده را با این نگاه داخلی مقایسه کنید که دوست دارد همه چیز را بومی بسازد! تفاوت تولید موشک با خودرو دقیقا در همین پیچیدگی نهفته است. در حقیقت ما در حال اشتباهیدیدن دنیا هستیم و همین کافی است برای اینکه نه تحریم را بفهمیم و نه اینکه تحریمها دقیقا چه چیز را نشانه گرفته است.