|

فرایند سوژه‌شدن

سیاست از جایی آغاز می‌شود که توده‌ها از جانب خودشان سخن گفته و دست به انکار نظریه‌پردازانی می‌زنند که تاکنون سخنگوی آنان بودند. این همان سیاست راستین است.

احمد غلامی نویسنده و روزنامه‌نگار

سیاست از جایی آغاز می‌شود که توده‌ها از جانب خودشان سخن گفته و دست به انکار نظریه‌پردازانی می‌زنند که تاکنون سخنگوی آنان بودند. این همان سیاست راستین است. ژیژک در تحلیل سیاست راستین به واکاوی آرای رانسیر می‌پردازد و می‌گوید: «رانسیر برای ره‌یافتن به حقایق مربوط به توده‌ها هرچه در توان دارد به کار می‌بندد تا آن سویه‌های سحرآمیز و لحظه‌های به‌غایت شاعرانه نهفته در فرایند خلق سوژه‌های سیاسی، یعنی روند سوژه‌مند‌‌شدنِ توده‌ها در عرصه سیاست را کشف کند و افق‌هایش را گسترش بخشد، فرایندی که در طی آن مطرودان جامعه (یا همان طبقه فرودست) قدم پیش می‌گذارند تا خود حرف دل خویش را به زبان آورند، تا خود از جانب خویش سخن بگویند و بدین‌سان ادراک جهانیان را از چندوچون فضای اجتماعی دگرگون سازند، چندان که مطالبات‌شان در این فضا جایگاهی مشروع و قانونی بیابد». سیاستِ راستین زمانی شکل می‌گیرد که توده‌های معترض قادر باشند نظرات خود را به دیگر طبقات جامعه تسری داده و مطالبات‌شان را مشروع و قانونی جلوه دهند. با تسری این مطالبات است که فضای اجتماعی دگرگون می‌شود و فرایند سوژه‌شدن در آغاز و انجام خود به پایان نمی‌رسد. سوژه‌های سیاسی در پی آن‌اند که صدای‌شان به گوش نخبگان جامعه برسد و به‌عنوان صدای قانونی در مباحثات و منازعات سیاسی مؤثر بوده و تغییر ایجاد کند. قصد سوژه‌های سیاسی را نمی‌توان به مطالبات ظاهری مانند تقاضای کار و درآمد بیشتر یا امتیازات اجتماعی فروکاست، اگرچه اینها نیز بخشی از مطالبات آنان باشد؛ اما آنچه انکارناپذیر است، این است که سوژه‌های سیاسی در ایران راه دشواری پیش‌رو دارند؛ چراکه تاریخ ایران پر از وقایع تلخی است که موجبِ انحراف سوژه‌های سیاسی شده است. به تعبیر رانسیر، سیاستِ راستین متضمن نوعی اتصال یکباره و میان‌بر بین امر کلی و امر جزئی است؛ یعنی در حینِ بخشی از جامعه بودن، می‌توان صدای اکثریت بود منوط به اینکه اکثریت این بخش از جامعه را به رسمیت بشناسد. پیچ مهم جنبش‌های تاریخی در همین‌جاست. سوژه‌های سیاسی با شأن و مرتبه‌ای که به دست آورده‌اند، بایستی اکثریتی را خلق کنند و اگر نتوانند این اکثریت را خلق یا در آن نفوذ کنند، سوژه‌شدگی‌شان از توان تهی می‌شود. در چنین وضعیتی سوژه‌های سیاسی برای تحمیل صدای خود به آحاد مردم، راهی جز تندی در برابر خشونت‌ورزان نخواهند داشت. صدایی که نتواند هژمونیک شود، ناگزیر به اتوریته روی می‌آورد، چیزی که کمال مطلوب خشونت‌ورزانِ بدون هژمونی است. اگر امر جزئی به نیابت از امر کلی قد علم می‌کند، به معنای دقیق کلمه باید امر کلی را نمایندگی کند، خاصه در جامعه ایران که اکنون اغلب نمایندگی‌های سیاسی آن غایب است. جریان «کهن سیاست»، هوادار زندگی جماعتی است و هنوز دلخوش به فضای سنتی است، فضایی که جای تنفسی باز نمی‌گذارد تا در آن رخداد سیاسی شکل بگیرد. از سوی دیگر «پیرا سیاست» نیز در ایران از کار افتاده است، منظور همان جریانی است که بر طبل انتخابات می‌کوبید و در پی ایجاد رخداد در قالب حزب و کارگزارانی از سوی مردم بود. جریان دیگر به تعبیر رانسیر، «فرا سیاست» یا همان «تئاتر سیاست» است، تئاتر سایه‌ها که درصدد است مردم را اداره کند. باور رایج در جامعه این است که این جریان‌ها در سیاست ایران دیگر تمام شده است. این تصور در اکنونی که ما در آن به سر می‌بریم، باورپذیر و منطقی جلوه می‌کند؛ اما نباید نادیده انگاشت که هیچ ایده‌ سیاسی از بین نمی‌رود؛ بلکه سکوت و انزوا را تجربه می‌کند و در موعد مقرر چه‌ بسا با توان بیشتر بازگردد. جهان سیاست مملو از احیای دوباره‌ ایده‌های مطرود است، خاصه اگر ایده‌هایی باشد که در مطرود‌بودن آنها تردید وجود دارد. ژیژک به این تعابیرِ رانسیر، «ابر سیاست» را نیز اضافه می‌کند: «ابر سیاست زیرکانه‌ترین و ریشه‌ای‌ترین شکل انکار منطق سیاست راستین است؛ یعنی کوشش در راه حذف کامل ابعاد سیاسی کشمکش از طریق به افراط کشاندن آن با توسل به شیوه‌های تند در عرصه سیاست: امر سیاسی که بدین‌سان طرد شده و قدغن شده، در ساحت امر واقعی بازمی‌گردد و آن‌هم در جامه‌ تلاش برای برون‌شدن از بن‌بست کشمکش سیاسی و گشودن اختلاف‌نظر، با توسل به تندروی دروغین یا رادیکال‌کردن کاذب آن، یعنی از طریق صورت‌بندی دوباره‌ آن در قالب جدال بین ما و آنها که همان دشمن محسوب می‌شود، جدالی که در آن هیچ قسم زمینه‌ مشترکی برای کشمکش نمادین در کار نیست». اینجا گرانیگاه جنبش‌های سیاسی و سوژه‌شدگی سیاسی است، جایی که پای سوژه‌های سیاسی ناگزیر به خشونت باز می‌شود و مقبول جلوه می‌کند. اینجا یکی دیگر از پیچ‌های مهم تاریخی است که تجربه‌ شکست‌خورده‌ آن در جنبش مشروطه پیش چشم ما است.

* برای نوشتن این یادداشت از کتاب «گزیده‌ مقالات اسلاوی ژیژک» (نظریه، سیاست، دین)، ترجمه‌ مراد فرهادپور، مازیار اسلامی و امید مهرگان، انتشارات گام نو استفاده شده است.