لبخند نسیم کوی دوست
یکی از روزنامههای صبح تهران تحت عنوان «ایران خوش خبر» نوشته است «شش خبری که روز گذشته لبخند را به چهره ایرانیها نشاند». شش خبر روزنامه مذکور هرچه باشد و در هر اندازه و ابعادی باشد البته خوشایند است مثلا اگر بهجای کشف ذخیره 5,8میلیون تنی لیتیوم کشف 5,4 میلیون تنی هم اتفاق افتاده بود بازهم خوشحالکننده بود.
یکی از روزنامههای صبح تهران تحت عنوان «ایران خوش خبر» نوشته است «شش خبری که روز گذشته لبخند را به چهره ایرانیها نشاند». شش خبر روزنامه مذکور هرچه باشد و در هر اندازه و ابعادی باشد البته خوشایند است مثلا اگر بهجای کشف ذخیره 5,8میلیون تنی لیتیوم کشف 5,4 میلیون تنی هم اتفاق افتاده بود بازهم خوشحالکننده بود. اما حقیر تنها بهخاطر این شش خبر خوشحال نشدم بلکه بیشتر بهخاطر اینکه برخی خبرهای ذکرشده در گذشته که خبر بد محسوب میشد اینک خبر خوب تلقی میشود شادمان شدم. یعنی تغییر ماهیت و نگرش به خبرها اتفاق افتاده و در حقیقت این تغییر نگرش خبر خوش بهتری است. حال میخواهیم بدانیم آیا خبرهای خوش دیگری هم در راه است؟ شاید جای تعجب باشد که افراد و گروههایی که خبرهای خوش آنها چنان بود تغییر تعبیر دادهاند زیرا در عالم وجود کم نیست نگرشهایی که بهراحتی عوض میشود و تنها شجاعان هستند که آن را بیان میکنند و الا چه بسیار آدمهای دگراندیش هستند که تظاهر به مسلمانی میکنند اما جرئت ابراز عقیده ندارند. اگر این حرفها ثقیل است بد نیست که به یکی، دو مورد از شش خبر خوش اشارهای داشته باشیم تا موضوع خط خود را پیدا کند و شاید ادامه این نوع خبر خوش دادن موجب انبساط خاطر بیشتر ملت ایران شود. اول اشارهای به ازسرگیری روابط دیپلماتیک ایران و عربستان تحت زعامت یا پادرمیانی چین و آقای شی بکنیم. نگارنده البته که این خبر را خوش میدارد زیرا رابطه بین دو کشور مسلمان (حال قرائتشان از اسلام هرچه میخواهد باشد) باید برقرار باشد اما یادمان نرفته که در قطع رابطه فیمابین بسیاری خوشحالی میکردند و آن را خبر خوش میخواندند زیرا حکام جور و وهابی عربستان قابل ارتباط نبودند. در همان زمان که مرحوم هاشمیرفسنجانی و ملک عبدالله روابط حسنه برقرار میکردند، مخالفان که اینک رابطه را خبر خوش میشمارند تا چه اندازه به ایشان اهانت کردند و بعد هم همین اتفاق درباره رئیسجمهور وقت، محمد خاتمی، روی داد و گفتند میلیونها دلار از عربستان پول گرفته تا براندازی کند. خب این استحاله بسیار مبارک است و نشان میدهد که خبرهای خوش دیگر هم میتواند در راه باشد. مثل خبر توافق درباره برجام که حالا اگر توافق شود خبر خوب خوانده میشود. اما در رابطه عربستان و ایران که البته خبری خوش است، خبر خوش دیگری هم که قبلا ناخوش بود وجود دارد و آنهم تضمین امنیت انرژی در خلیج فارس است. قبلا خبر خوش آن بود که تنگه هرمز را میبندیم، حالا خبر خوش آن است که تضمین میدهیم تنگه هرمز را نبندیم و تضمین تأمین انرژی را بدهیم. خبر خوش دیگر از خبرهای ششگانه ذکرشده این است که در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی قطعنامهای علیه ایران صادر نشده است. قبلا میگفتیم بگذارید آنقدر قطعنامه صادر کنند تا قطعنامهدانشان پاره شود و صدور چنین قطعنامههایی را موجب استقلال دانش هستهای و رهایی از قید و بندها و تعهدات ایران میدانستیم اما حالا عدم صدور قطعنامه را خبر خوش برای مردم میدانیم. مصوبه مجلس پس از خروج آمریکا از برجام و الزام مشروط دولت به خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) یک خبر خوش و شعفانگیر برای مردم تلقی میشد و یقینا اگر چنین شود با تلقی جدید قطعنامه احتمالی شورای حکام خبری بد خوانده خواهد شد. اینکه خبرهای خوش لبخند به چهره ایرانیها بنشاند، بسیار پسندیده و مستحسن است و مردم هم منتظرند و امیدوار ولی مسئله این است که آیا این خبرهای خوش تداوم دارد یا در عمل با شکست روبهرو میشود؛ مثلا آیا دولت تحمل گروه فشار را دارد گروههای فشار داخلی مخالف با رابطه با عربستان و گروههای فشار خارجی مثل صهیونیستها و نیز رفتار متکبرانه و سنگدلانه عربستان با مخالفان و شیعیان قطیف عربستان؟ از طرفی وقتی این خبرها خبرهای خوش تلقی میشود به رسم قیاس، ناخودآگاه این اندیشه به ذهن متبادر میشود که آیا خبر رابطه با آمریکا خبری خوش برای ملت است. اشکال کار کجاست؟ وقتی واقعبینی را کنار میگذاریم و افراطیگری میکنیم به ورطه سقوط نزدیک میشویم. افراط در نگاه به یک پدیده جاری موجب ازدسترفتن موفقیتها و امکانات میشود و چنین میشود که گاه آنقدر به عقب میرویم که از پشت بام سقوط میکنیم، درحالیکه اشیا از زوایای مختلف اشکال متفاوت دارند و اگر ضربالمثل «عیب او گرچه بگفتی هنرش نیز بگوی» را به کار بندیم، از دام افراط و تفریط رها خواهیم شد و واقعیت را به همان شکل حقیقی خواهیم دید. اما هیچیک از اینها برای ما ایرانیان نمیتواند خبری خوش تلقی شود، این امور، اموری گذرا و حسب شرایط زمان است و معمولا نقش واکنشهای شیمیایی برگشتپذیر را دارند، درحالیکه امروز سرزمین ما به سرنوشت واکنشهای شیمیایی بازگشتناپذیر دچار شده است. برای ما خبر خوش آن است که روند تکیدهشدن سرزمینمان را متوقفشده بدانیم و برای آن اندیشه کنیم و این ممکن نمیشود مگر آنکه در آستانه سال نو و احیای طبیعت، فرموده حافظ را به یاد داشته باشیم که نسیم باد نوروزی همواره از سوی دوست میوزد و این ادراک را در خود زنده کنیم که تنها با مدد از آن، چراغ دل و اندیشه ما میتواند برافروخته شود و نوروز ما، روزی نو برای سرزمینمان و به تبع از آن برای ملت ما باشد.
حلول سال نو شمسی و رمضان، بر همه هموطنان مبارک باد.