|

توسعه‌خواهی یا توسعه‌ستیزی؛ مسئله این است!

توسعه همه‌جانبه مهم‌ترین خواست همگانی کشورها در ۸۰ سال گذشته بوده است. سخن گزافی نیست اگر توسعه را مهم‌ترین و پرتکرارترین واژه این هشت دهه هم در میان دولتمردان و سیاست‌مداران و هم در میان اندیشمندان و فن‌ورزان و حتی بسیاری از شهروندان عادی کشورها از اروپا و آمریکا تا آسیا و آفریقا بدانیم.

توسعه همه‌جانبه مهم‌ترین خواست همگانی کشورها در ۸۰ سال گذشته بوده است. سخن گزافی نیست اگر توسعه را مهم‌ترین و پرتکرارترین واژه این هشت دهه هم در میان دولتمردان و سیاست‌مداران و هم در میان اندیشمندان و فن‌ورزان و حتی بسیاری از شهروندان عادی کشورها از اروپا و آمریکا تا آسیا و آفریقا بدانیم. مرزبندی و متمایزسازی کشورها با شاخص‌های توسعه و تلاش برای جابه‌جایی و عبور از کمند توسعه‌نیافتگی دورانی طولانی است که به مهم‌ترین مسابقه جهانی تبدیل شده است. کمتر از یک‌چهارم کشورهای دنیا در این مسابقه جهان‌گیر و جان‌فرسا کامیاب بوده‌اند و به گواه شواهد تاریخی و عینی، توسعه در میان حدود 200 کشور دنیا یک استثنا است، نه قاعده! با وجود اختلاف‌نظرها و نیز تحولات بزرگی در سازمان‌دهی و سازوکارهای توسعه، اما توافقی فراگیر بر نقش بی‌بدیل و غیرقابل جایگزین حکمرانی و اصلاحات نهادی و بازسازی در نظام تدبیر می‌تواند نقطه شروع برای توسعه‌خواهی و چشم‌اندازی برای چند دهه آینده ملت داشته باشد.

با گذشت دو سال از عمر دولت سیزدهم تا امروز کلامی درباره توسعه ایران از دولتمردان در هیچ سطحی شنیده نمی‌شود. غایت‌القصوای این دولت و چشم‌انداز آن برای آینده ایران چیست؟ هر پرسشی یا تحلیلی از رفتار و تصمیمات دولت با فهم و پاسخ‌گویی به این پرسش بنیادین و رازگشایی از این معماست که آیا دولت در طلب «توسعه ملی» است یا سودای دیگری دارد؟ آیا پای الگوی متفاوت و جدیدی از توسعه‌خواهی در میان است یا در دام دولتی توسعه‌گریز و بلکه توسعه‌ستیز گرفتار آمده‌ایم. الگوی مجسم و تیپ ممثل رئیس‌جمهور و همکاران او از آینده معهود ایران کدام است؛ به زبانی رساتر تمایل درونی‌تان برای 20 سال آینده رسیدن به کدام کشور است؟ الگوی ژاپن اسلامی شدن که در همان زمان بیان هم به شوخی روزمره بدل شد. رسیدن به موقعیت چین و حتی روسیه هم در ارزیابی و مقایسه‌ای چندوجهی بلاموضوع و ناشدنی است. برای این دولت با مناسبات و مدعیات ایدئولوژیک و شعارهای دیروز و امروزش نه می‌توان غرب شیطان‌زده را الگو و نشانه گزید، نه شرق شراب‌آلوده را*. دست‌کم هیچ نشانه‌ای از توسعه‌خواهی دولت (به معنا و مفهوم مورد توافق جهانی) نه در گفتار شفاهی و نه در معدود اسناد و گزارش‌های مکتوب منتشرشده دیده نمی‌شود؛ بلکه نشانه‌های زیادی از توسعه‌گریزی و بلکه توسعه‌ستیزی در آن به چشم می‌خورد. از حیث گفتمانی دولت سیزدهم را نه‌تنها نمی‌توان با هیچ‌یک از گفتمان‌های مسلط صدساله اخیر جهان همانند «صنعتی‌شدن»، «استقلال»، «نوسازی» یا «تأمین نیازهای اساسی» و... مقایسه کرد و نه حتی می‌توان به گفتمان «سنت‌گرایی» یا گفتمان‌های قرن هجدهم و نوزدهم همانند «ترقی-پیشرفت» یا «تکامل» نسبت داد. نه در واژگان رایج و زبان روزمره دولت و نه در «گفتمان-Discourse» حامیان و پشتیبانان ایدئولوژیک آن نشانه‌ای از توسعه نیست و از‌این‌رو پرسش از تئوری و برنامه و سازمان‌دهی دولت برای توسعه ایران بی‌معنا و بلاوجه است. از چنین دولتی نمی‌توان و نباید پرسید تئوری کلان (و خرده‌تئوری‌های سازگار با آن) یا نظریه مورد پذیرش و نقشه راه‌تان برای توسعه چیست؟ با کدام ابزارها و شیوه‌های عقلانی و سازگار و برنامه نوشته یا نانوشته (راهبردها و سیاست‌های کلان-بخشی-منطقه‌ای) توسعه را پیگیری می‌کنید؟ تقسیم کار و سازمان‌دهی‌تان برای اجرا و نظارت و ارزشیابی و منابع مالی و انسانی و اجتماعی‌تان برای اجرای این برنامه و سیاست کدام است؟ جایگاه و سطح و نوع دولت، بازار و اجتماع در این مسیر چیست و مأموریت‌های دولت در هر سطحی از سازمان‌دهی توسعه چیست؟ انتظار می‌رفت تدوین و انتشار برنامه هفتم بخش زیادی از این پرسش‌ها را پاسخ دهد؛ اما گویا رئیس معزول سازمان برنامه و بودجه (که از او به‌عنوان نظریه‌پرداز اصلی دولت سیزدهم و مسئول سازمان‌دهی چندین اندیشکده و ده‌ها اندیشه‌ورز برای پشتیبانی نظری دولت نام برده می‌شد) ترجیح داد سندی محرمانه، غیرقابل استناد و غیرقابل انتشار و حتی دور از چشم برخی مدیران عالی دولت ارائه دهد که هیچ قابلیت و ارزشی برای ارزیابی و اظهارنظر ندارد، چه رسد به آنکه مبنای پاسخ‌گویی به پرسش‌های مهم یادشده درباره توسعه‌خواهی دولت باشد. دولت حتی از به کار بردن واژه مأنوس و همگانی‌شده «توسعه» گریزان است و از «قطار پیشرفت» سخن می‌گوید که نه تعریفی مفهومی و اسمی دارد، نه چارچوب و قواره‌ای سنجش‌پذیر. قرارگاه‌ها جایگزین سازمان‌ها و تشکیلات و تقسیم کار متعارف و دولتی شده و سیاست‌ها و تصمیمات مهم حتی دور از نظر و اطلاع مجلس قانون‌گذار در جمع رئیسان سه قوه گرفته می‌شود. در هر محفلی و هر نشست رسمی که بر مبنای نظام‌های سنجش عقلانی و متعارف و مورد قبول جهانیان، وضعیت ایران با گذشته خود یا شاخص‌های امروز کشورها مقایسه می‌شود، با فوریت و قاطعیت از بی‌اعتباری همه سنجه‌ها و معیارهای موجود و ضرورت ابداع و جایگزینی نظام‌های سنجش جدید در این دولت سخن گفته می‌شود. همه پرسش‌ها و نگرانی‌های امروز ایرانیان در پاسخ به یک مسئله مهم نهفته است: «توسعه، آری یا نه؟».

* اشاره به بیتی از علی معلم دامغانی