|

تقلب مقبول

واژه تقلب را همه می‌شناسیم. آن را به دغلکاری، تزویر، نادرستی و مثل اینها هم معنا کرده‌اند. در فرهنگ حقوقی این کلمه به کار نرفته است؛ به جایش می‌گویند کلاهبرداری اما تقلب معنایی گسترده‌تر از کلاهبرداری دارد. هر کلاهبرداری‌ای تقلب است ولی هر تقلبی کلاهبرداری نیست. مثلا وقتی کسی در جلسه امتحان از روی دست دیگری نگاه می‌کند و می‌نویسد، تقلب کرده است ولی مرتکب کلاهبرداری نشده است.

 واژه تقلب را همه می‌شناسیم. آن را به دغلکاری، تزویر، نادرستی و مثل اینها هم معنا کرده‌اند. در فرهنگ حقوقی این کلمه به کار نرفته است؛ به جایش می‌گویند کلاهبرداری اما تقلب معنایی گسترده‌تر از کلاهبرداری دارد. هر کلاهبرداری‌ای تقلب است ولی هر تقلبی کلاهبرداری نیست. مثلا وقتی کسی در جلسه امتحان از روی دست دیگری نگاه می‌کند و می‌نویسد، تقلب کرده است ولی مرتکب کلاهبرداری نشده است. در یک معنای دقیق‌تر تقلب هر رفتار نادرستی و همراه با تزویری است که برای رسیدن به امتیازی غیرعادلانه یا غیرمنصفانه انجام شود. تقلب در نزد عموم ناپسند و غیراخلاقی است. بعضی تقلب‌ها هم مصداق کلاهبرداری‌اند و نه‌تنها غیراخلاقی که غیر قانونی‌اند و جرم. کسی را که چنین تقلبی می‌کند، باید گرفت و به محاکمه کشید و کیفر داد. این دست تقلب‌ها را هم کسی نمی‌پسندد. حقیقت تباه این است که گاه تقلب امری مقبول می‌شود و نه فقط مایه پیشرفت و قدرت است بلکه با تحسین و تمجید هم روبه‌رو می‌شود. در مورد برخی تقلب‌ها و متقلب‌ها هم نمی‌توان چیزی گفت و گفتنش با تنبیه همراه می‌شود. آنها را می‌پذیرند و قدرت و پیشرفتی می‌یابند که برپایه تقلب رخ می‌دهد.اگرچه گاهی اوقات تقلب‌ها خیلی پیچیده‌اند و به اتکای قدرت‌های آشکار و پنهان انجام می‌شوند ولی خیلی ساده و راحت می‌شود آنها را دید. مثلا برای استادشدن در دانشگاه شرایط مختلفی باید فراهم باشد. از مدرک تحصیلی گرفته تا توانایی علمی و قبول‌شدن در مصاحبه با استادان صاحب‌نظر همان رشته. وقتی کسی بدون رعایت این شرایط می‌شود استاد دانشگاه، یک تقلب رخ داده است.برای اشغال سمت‌های بالای کاری در هر کجا، طرف باید از نظر تخصصی، تحصیلی، سابقه کاری، کیفیت کار، رفتار و چیزهای دیگر صلاحیت داشته باشد. اگر کسی بدون داشتن چنین مشخصاتی به سمت‌های بالا برسد، تقلب است. برای پولدارشدن باید مدت طولانی کار کرد. یا تجارت یا تولید یا کارهای خدماتی و... . وقتی کسی نه کارخانه‌ای داشته، نه سابقه تجارت دارد، به‌اصطلاح یک‌شبه آلاف و اولوفی به هم می‌زند و میلیارد‌میلیارد اسکناس روی هم می‌گذارد، شک نکنید تقلب در کارش بوده است. وقتی کسی که مایه‌ای از علم و دانش ندارد و در حرف‌هایش کلی جعلیات به هم می‌بافد و هر هفته و هر روز در جایی برایش سخنرانی می‌گذارند و زمین و زمان را به هم می‌دوزد، با آدمی تقلبی روبه‌روییم. وقتی کسانی که از هر هنری بی‌بهره‌اند اما از در و دیوار به‌عنوان هنرمند به مردم قالب می‌شوند و صحنه سالن‌ها و صفحه رسانه‌ها را به تسخیر آنها می‌دهند، باز هم تقلب شده است. کسانی که کاری برای مردم نمی‌کنند‌ اما شعار مردم، می‌دهند و کارها می‌کنند خلاف صلاح و خواست مردم. از اینها انتظاری جز شعار تقلبی نمی‌توان داشت. کسانی که خبر و فیلمشان درمی‌آید که چون به خلوت رفته‌اند، آن کار دیگر کرده‌اند. چشم‌هایی که باید آنها را ببینند به تقلب بسته می‌شوند. کرور‌کرور اختلاس و فساد جوهر جان مردم را می‌مکد اما دانه‌دانه موارد جزئی‌تر می‌شود؛ مسئله‌ای که همه نیروها برای حل آن جمع می‌شوند.

حکایت بسیار است. نکته اینجاست که همه این گروه‌ها بر صدر می‌نشینند و قدر می‌بینند و کسی نمی‌تواند به آنها چیزی بگوید. سهل است که تحسین می‌شوند. گویی کسی نمی‌تواند بدون تقلب راه به جایی ببرد. این همان تقلب مقبول است؛ تقلبی که پیش‌نیاز بی‌مؤاخذه خیلی کارهاست و شیوه‌ای که به درون جامعه هم  سر ریز می‌کند.  تصور غالب در میان ما آن است که اگر کسی مرتکب جرم شد، باید گریبانش را گرفت. اما خیلی تقلب‌ها هستند که جرم نیستند. مشکل بیشتر همین دست از تقلب‌هاست؛ تقلب‌هایی که شاکله و بنیاد اخلاق را فرو می‌ریزند و غیراخلاقی‌ترین کارها را مباح جلوه می‌دهند یا بر آنها چشم می‌بندند. مبنای حقوق اخلاق است. کسانی که دزدی، قتل، اختلاس و تجاوز نمی‌کنند و به عهدشان و قراردادهایشان پایبندند و دروغ نمی‌گویند و... نه از ترس پلیس و داغ و درفش و جریمه و این چیزهاست که اغلب به خاطر اخلاق به عهد و قانون و عرف وفادارند. اخلاق که فرو بریزد، خیلی چیزها که لازمه اجرای حقوق و تحقق نظم‌اند، از ‌بین می‌روند. تقلب که مباح و سپس مقبول و شرط پیشرفت شد، چیزی باقی نمی‌ماند. تقلب موریانه اخلاق و حقوق و نظم و زندگی است. اگر می‌خواهید جامعه برجا بماند و قدمی به جلو بردارد، بازار پررونق تقلب را برچینید.