|

ملاحظاتی درباره «دکترین هسته‌ای»

«دکترین هسته‌ای» را اگر زیرمجموعه دکترین یا استراتژی نظامی به شمار آوریم، تمرکز آن بر اهداف و مأموریت‌های مد‌نظر درباره ساخت و استفاده از سلاح هسته‌ای و امور مربوط به آن مانند بازدارندگی هسته‌ای و دیپلماسی و چانه‌زنی‌های مربوطه است. در این زمینه ملاحظاتی با حداکثر اختصار قابل طرح است:

کوروش احمدی دیپلمات پیشین

«دکترین هسته‌ای» را اگر زیرمجموعه دکترین یا استراتژی نظامی به شمار آوریم، تمرکز آن بر اهداف و مأموریت‌های مد‌نظر درباره ساخت و استفاده از سلاح هسته‌ای و امور مربوط به آن مانند بازدارندگی هسته‌ای و دیپلماسی و چانه‌زنی‌های مربوطه است. در این زمینه ملاحظاتی با حداکثر اختصار قابل طرح است:

1- ارزیابی یا درک یک کشور از تهدید و این تصور که برای مقابله با آن تهدید تنها راه چاره دستیابی به سلاح هسته‌ای است، مهم‌ترین فاکتور در «دکترین هسته‌ای» است. در اینجا منظور از تهدید باید تهدید عینی و ماهیتی باشد، نه تهدید مترتب بر سیاست‌های دوره‌ای و تغییریافتنی. به دیگر سخن، تهدید باید برآمده از فاکتورهای ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک و دائمی باشد و نمی‌تواند بر «اگرها» و احتمال‌ها استوار باشد و بالقوه یا بالفعل‌بودن تهدیدات نیز در اینجا موضوعیت ندارد. این تهدیدات صرف‌نظر از اینکه چه حزبی یا چه نظام سیاسی خاصی در یک کشور در قدرت است، مطرح است و در صورت دوام منشأ خارجی آن همیشگی است چراکه تهدیدات امنیتی ناشی از اتخاذ سیاست‌های خاص می‌توانند در صورت تغییر آن سیاست‌ها منتفی شوند. به‌عنوان مثال تهدیدی که پاکستان همیشه متوجه خود می‌‌دانسته و به دلیل آن مصمم به ساخت بمب اتمی شد، همیشگی و فوق احزاب و تصمیمات سیاستی و حتی نظام‌های سیاسی بوده‌ است. البته برخی فاکتورهای ذهنی نیز مانند میل به قدرتمندبودن، پرستیژ، میراث سیاسی و معادلات سیاست داخلی نیز در موارد معدودی در میل به هسته‌ای‌شدن مؤثر بوده اما به دلیل هزینه فوق‌العاده سنگین ساخت بمب هیچ‌گاه به طور جدی مبنای کار نبوده‌اند.

2- باورپذیربودن ارزیابی تهدیدات برای جامعه بین‌المللی و جامعه ملی حائز کمال اهمیت است. اگر جامعه بین‌المللی به طور تلویحی وجود تهدید اعلامی را پذیرفته باشد، ممکن است مقاومت کمتری در برابر دستیابی یک کشور به سلاح هسته‌ای نشان دهد. برعکس، این تصور که بمب اتمی ممکن است به‌عنوان پوشش برای پیشبرد برخی سیاست‌ها در دستور کار یک کشور باشد، می‌تواند موجب بیشترین تقابل شود. همسویی مردم و جامعه خودی با ارزیابی تهدید اهمیت بیشتری دارد. مثال کلاسیک در این زمینه مسیری است که پاکستان برای دستیابی به سلاح هسته‌ای پیمود. طی آن مسیر هم جامعه بین‌المللی تلویحا نگرانی پاکستان را درک می‌کرد و هم اجماع کامل در بین مردم و همه طیف‌های سیاسی پاکستان مبنی بر لزوم هسته‌ای‌شدن کشورشان، بعد از هسته‌ای‌شدن هند وجود داشت. به‌همین‌دلیل درباره جمله معروف ذوالفقار علی بوتو مبنی بر اینکه «علف می‌خوریم و بمب می‌سازیم»، اجماع ملی وجود داشت و مردم آماده پرداخت هر هزینه‌ای در این زمینه بودند. به‌همین‌دلیل در آن کشور از عبدالقدیر خان، طراح بمب اتمی پاکستان، به‌عنوان قهرمان ملی یاد می‌شود.

3- بررسی برای ساخت بمب باید شامل بررسی برای انتخاب یکی از دو گزینه، یعنی «قدرتمند‌شدن از طریق ساخت بمب» یا «قدرتمندشدن از طریق رشد و توسعه اقتصادی» نیز باشد. 

روشن است که در بسیاری موارد این دو گزینه با هم تحقق‌پذیر نیستند. دست‌کم در پنجره زمانی اشاره‌شده در بند 4، احتمال بسته‌شدن مسیر توسعه اقتصادی از طریق حمله گسترده به اهداف اقتصادی و نظامی و در پی آن اِعمال تهاجمی تحریم‌ها وجود دارد.

4- روند ساخت بمب نیز مهم است. این روند می‌تواند یک پنجره زمانی بین تصمیم‌گیری برای ساخت بمب و ساخت آن در عمل بگشاید و هر کشوری را در معرض بیشترین تهدیدات قرار دهد. در عمل سه کشور آخری که بمب ساختند، هیچ‌گاه عضو پیمان منع گسترش سلاح هسته‌ای نبودند و کره شمالی نیز عملا با خروج از ان‌پی‌تی و اخراج بازرسان آژانس، جهان را از تصمیم خود برای ساخت بمب آگاه کرده بود. ضعف در حفاظت اطلاعات عامل مهم دیگری است که می‌تواند موجب آگاهی دیگران از تصمیم سیاسی برای ساخت بمب باشد. تاکنون کشورهای متمایل به ساخت سلاح‌های کشتار جمعی، معمولا از توانایی بالایی برای مخفی‌کاری و حفاظت اطلاعات برخوردار بوده‌اند.

5- واکنش کشورهای هر منطقه به هسته‌ای‌شدن یک کشور منطقه بسیار مهم است و بسته به حساسیت امور در هر منطقه می‌تواند موجب دگرگونی عمیق در پیش‌فرض‌های امنیتی شود. مسابقه تسلیحاتی برای هسته‌ای‌شدن در منطقه و تحول در نوع تعاملات کشورهای منطقه با قدرت‌های جهانی ازجمله این دگرگونی‌هاست. علاوه بر آمریکا، واکنش روسیه و چین نیز مهم است. چین به دلایل امنیتی-اقتصادی و به‌ویژه نحوه تأمین نفت و گاز می‌تواند بسیار حساس باشد و سیاست روسیه نیز تاکنون مخالفت قطعی با هسته‌ای‌شدن کشورهای هم‌جوار بوده‌ است.

6- از آنجا که بمب اتمی برای به‌کارگیری ساخته نمی‌شود، بازدارندگی دارای اهمیت محوری در «دکترین هسته‌ای» است و باید مطابق اصول و به‌قاعده باشد. قطعا چند بمب برای این منظور کافی نیست چراکه توان هسته‌ای باید در حدی معتبر و قابل دوام باشد که با حمله اول دشمن تماما نابود نشود و بمب کافی برای واردکردن ضربه دوم در اختیار بماند. به‌این‌دلیل پلتفرم‌ها و شیوه‌های متنوع پرتاب (هواپایه، موشک بالستیک و به‌ویژه زیردریایی) برای بازدارندگی اجتناب‌ناپذیر است چراکه هدف دشمن در وهله اول نابودی تسلیحات اتمی در مبدأ یا در مسیر است بنابراین حفظ توانایی ضربه دوم تنها با تکیه بر تعداد زیاد بمب‌ها و تنوع در ابزار پرتاب ممکن است. برخورداری از سلاح‌ها و تجهیزات برای رهگیری پرتابه‌ها و خنثی‌سازی آنها و نیز داشتن توان اصولی، علمی، حرفه‌ای و بدنه کارشناسی حرفه‌ای برای نگهداری درست تسلیحات هسته‌ای حیاتی است چراکه در غیر‌این‌صورت حوادث، خراب‌کاری و دزدی می‌تواند برای سرزمین خودی فاجعه‌بار باشد. از آنجا که بازدارندگی در خلأ انجام نمی‌شود، روان‌شناسی و انواع تیپ‌های شخصیتی تصمیم‌گیران، اشتباه محاسبه، سوء‌برداشت و... بسیار مهم‌ هستند. برای اجتناب از این موارد آمریکا و شوروی در دوره جنگ سرد اقدام به تدوین پروتکل‌هایی برای تماس مستمر با یکدیگر و از‌جمله برقراری تلفن سرخ بین کرملین و کاخ سفید کردند.