|

لزوم نگاهی جامع به مشکل زنگزور

سفر اخیر پوتین به باکو و سخنان‌ مقامات روسی در حمایت صریح از احداث «کریدور زنگزور» و بی‌توجهی به مواضع ایران بار دیگر به بحث‌های پرتنش در این زمینه دامن زده است. تا آنجا که به منافع ایران برمی‌گردد، طبعا بهتر است که ارتباط بین جمهوری آذربایجان و نخجوان به طریقی که تاکنون معمول بوده، یعنی از طریق خاک ایران انجام شود.

کوروش احمدی دیپلمات پیشین

سفر اخیر پوتین به باکو و سخنان‌ مقامات روسی در حمایت صریح از احداث «کریدور زنگزور» و بی‌توجهی به مواضع ایران بار دیگر به بحث‌های پرتنش در این زمینه دامن زده است. تا آنجا که به منافع ایران برمی‌گردد، طبعا بهتر است که ارتباط بین جمهوری آذربایجان و نخجوان به طریقی که تاکنون معمول بوده، یعنی از طریق خاک ایران انجام شود. اما مدتی است که منافع ژئوپلیتیک شماری از دولت‌های منطقه و فرامنطقه از یک سو و تحولی که در صف‌بندی نیروها رخ داده، معادلات سنتی را به هم زده و صورت‌مسئله دیگر به شکل ساده‌ای که در گذشته بود، نیست. «کریدور زنگزور» در سه، چهار سال گذشته عمدتا از نظر ژئوپلیتیک مورد توجه مقامات و ناظران ایرانی قرار داشته؛ درحالی‌که ابعاد اقتصادی و ارتباطی آن نیز به همان اندازه حائز اهمیت است. منافع واقعی و قطعی ایران چه در این مورد و چه درباره دیگر کریدورهای تجاری ایجاب می‌کند که ضمن توجه به ابعاد ژئوپلیتیک آنها، بر تصویر بزرگ‌تر یعنی عقب‌افتادن ایران از قافله کریدورسازی در منطقه و جهان متمرکز باشیم. 

اتفاقی که درباره «کریدور زنگزور» در‌حال رخ‌دادن است، بی‌ارتباط با دیگر کریدورهای شرقی-غربی و شمالی-جنوبی و خط لوله‌ها و مسیرهای هوایی که در‌حال دورزدن ایران هستند، نیست. ایران درحالی‌که از بهترین موقعیت به لحاظ صرفه اقتصادی برخوردار است، در دو‌ سه دهه گذشته، درباره این مسیرها دور زده شده است. تحریم‌ها در درجه اول و نیز تعلل ایران، از جمله درباره تکمیل امکانات زیربنایی برای کریدور شمال-جنوب در 24 سال گذشته، امکان استفاده از قلمرو ایران را عملا منتفی کرده است. این امر نه‌تنها ایران را از عواید ارزی چشمگیری محروم می‌کند، بلکه موجب تخلیه ظرفیت‌های ژئوپلیتیک ایران به نحوی بازگشت‌ناپذیر‌ نیز می‌شود. «کریدور زنگزور» نیز مانند دیگر کریدورها قلمرو ایران و طبعا منافع ایران را دور می‌زند. مهم‌ترین ویژگی این کریدور که موجب حساسیت بیشتر تهران شده، بُعد ژئوپلیتیک آن و امکان قطع ارتباط قلمرویی بین ایران و ارمنستان است که در صورت خارج‌شدن این کریدور از شمول حاکمیت ملی ارمنستان وجود خواهد داشت. اینکه مطابق نقشه‌های منتشرشده کریدور قرار است درست مماس با مرز ایران و ارمنستان احداث شود، بسیار معنی‌دار است. تهران حق دارد از راه‌های دیپلماتیک هرچه در توان دارد، برای جلوگیری از قطع مرز خود با ارمنستان و قطع یک راه ارتباطی با اروپا انجام دهد. درحالی‌که امکان احداث این کریدور بدون نقض اصل «ثبات مرزها» وجود دارد، دلیلی ندارد که باکو و مسکو برای احداث آن اصرار به نقض حاکمیت ملی ارمنستان داشته باشند. استناد باکو و مسکو به توافق سه‌جانبه جمهوری آذربایجان، ارمنستان و روسیه در نوامبر 2020، بلاوجه است. آن توافق ایروان را متعهد به صرف‌نظر کردن از حاکمیت خود بر بخشی از قلمرو خود نکرده است. در بند 9 این توافق از الزام ارمنستان به «تضمین ایمنی نقل‌وانتقال» بین جمهوری آذربایجان و نخجوان سخن رفته و اینکه «کنترل بر روی این نقل‌وانتقال از طریق سرویس مرزی روسیه اعمال می‌شود». روشن است که از این بند 9 نقض یا تعطیل حاکمیت ملی ارمنستان بر بخشی از قلمرو خود مستفاد نمی‌شود. همان‌طور که از ماده 6 نیز مستفاد نمی‌شود که «کریدور لاچین» برای دسترسی ارمنستان به منطقه ارمنی‌نشین ناگورنوقره‌باغ باید متضمن نقض حاکمیت ملی آذربایجان می‌بود. به‌علاوه آن توافق یک توافق سیاسی غیرالزام‌آور بود که بندهای دیگر آن از سوی طرف‌های دیگر نقض شده و از جمله کریدور لاچین پس از «عملیات ضد‌تروریسم» باکو در مناطق ارمنی‌نشین ناگورنوقره‌باغ و فرار تقریبا تمام ارامنه آن منطقه به ارمنستان عملا بلاموضوع شد. مشکل «کریدور زنگزور» برای ایران منحصر به خطر تغییر مرز نیست، بلکه بیشتر ناشی از تحولی ژئوپلیتیک در قفقاز جنوبی بدون حضور ایران است. روسیه که با خطر قطع ارتباط با غرب از طریق اوکراین مواجه است، به طور جدی درصدد برقراری ارتباط با غرب از طریق قفقاز جنوبی برآمده و مدت‌هاست که با باکو برای این منظور به توافق رسیده و ظاهرا سیاست سنتی خود مبنی‌بر مخالفت با حضور ترکیه در این منطقه را کنار گذاشته است. ترکیه با سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی که برای تبدیل‌شدن به هاب انرژی انجام داده، از همکاری با روسیه در قفقاز جنوبی استقبال می‌کند. خط لوله ایغدیر نیز می‌تواند نقش مهمی در انتقال نفت و گاز منطقه و روسیه از طریق «کریدور زنگزور» به ترکیه داشته باشد. به‌علاوه ترکیه منافعی استراتژیک برای خود برای ارتباط زمینی مطمئن با ترکستان از طریق یک کریدور مطمئن قائل است که ایران طی چهار قرن مصمم به جلوگیری از آن بوده‌ است. ارمنستان نیز که مدتی است به جانب غرب متمایل شده، علی‌الاصول با «کریدور زنگزور» مخالف نیست، مشروط بر اینکه حاکمیت ارمنستان نقض نشود و این نیز مشکلی است که نهایتا با یک فرمول جادویی حل‌شدنی است. در این‌ میان فقط به‌اصطلاح سر ایران بی‌کلاه مانده و اگر سیاست خارجی کلی ایران همین باشد که هست، وضعیت نیز همین خواهد بود که هست.