|

«شرق» از دیدار اصلاح‌طلبان با برخی مقامات کشور گزارش می‌دهد

زمانی برای آشتی‌؟

بعد از گذشت هفته‌ها از وعده برخی مقامات کشور درباره آمادگی برای گفت‌وگو، در روزهای گذشته اخباری دال بر انجام برخی دیدارها و شنیده‌شدن مواضع تعدادی از چهره‌های اصلاح‌طلب توسط مقامات کشور رسانه‌ای شد.

زمانی برای آشتی‌؟

‌شرق: بعد از گذشت هفته‌ها از وعده برخی مقامات کشور درباره آمادگی برای گفت‌وگو، در روزهای گذشته اخباری دال بر انجام برخی دیدارها و شنیده‌شدن مواضع تعدادی از چهره‌های اصلاح‌طلب توسط مقامات کشور رسانه‌ای شد. در این راستا هیئت‌رئیسه جبهه اصلاحات ایران متشکل از بهزاد نبوی، حسین مرعشی، ابراهیم اصغرزاده، جواد امام، محمود صادقی و الیاس حضرتی با علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و غلامحسین اژه‌ای، رئیس قوه قضائیه دیدار کردند. اصلاح‌طلبان در دیدار با دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس دستگاه قضا پیشنهاد‌هایی را درباره کشور ارائه کردند. آن‌گونه که برنا می‌گوید، برخی از اصلاح‌طلبان هم در قالب گروه‌های مشورتی و تشکیلاتی با برخی مقامات دیگر کشور هم دیدار کرده‌اند. برخی از اصلاح‌طلبان در قالب شخصیت حقیقی مانند عبدالواحد موسوی‌لاری و حسین مرعشی و چند نفر دیگر با مقامات دولتی دیدار داشتند و پیشنهاد‌های خود را برای اداره بهتر کشور با آنها در میان گذاشتند. هرچند جزئیات بیشتری درباره این دیدارها منتشر نشد‌ اما‌ برخی تحلیل‌ها حکایت از آن داشت که ناآرامی‌های اخیر در کشور سران اصلاح‌طلب و اصولگرا را گردهم آورده و اصلاح‌طلبان پیشنهاد‌هایی را درباره اداره بهتر کشور ارائه کرده‌اند. علی شکور‌ی‌راد، سخنگوی جبهه اصلاحات، در‌باره جزئیات دیدار هیئت‌رئیسه جبهه اصلاحات با رئیس قوه قضائیه و دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: «در این دیدارها تحلیلی از آنچه ‌این روزها در ایران جریان دارد، ارائه شد. همچنین توضیحاتی درباره خواست‌ها و مطالبات بحق معترضان داده و بر پرهیز از برخوردهای خشن با معترضان و به‌خصوص به کارگیری نیروهای لباس‌شخصی تأکید شد». سخنگوی جبهه اصلاحات تأکید کرد که به‌رسمیت‌شناختن حق اعتراض مردم و اجتناب از اغتشاش نامیدن همه اعتراضات و نیز ایجاد فرصت امن برای طرح اعتراضات مردم به‌خصوص در دانشگاه‌ها از نکات دیگری بود که به آن پرداخته شد. شکوری‌راد همچنین درباره تأثیرگذاری این دیدار گفت: «اعضای جبهه اصلاحات نظرات خود را با مسئولانی که ملاقات کردند، در میان گذاشتند و به‌خصوص در زمینه برخورد با معترضان و بازداشت‌شدگان، هشدارهای لازم را داده و متذکر شدند که برخورد با معترضان باید برخورد قانونی و دموکراتیک باشد و از هر نوع برخورد خشن اجتناب شود». وی همچنین درباره ابعاد انتخاباتی این دیدار، خاطرنشان کرد: «اصلا درباره انتخابات صحبت نشد و اساسا هنوز هیچ رویکردی نسبت به انتخابات در جبهه اصلاحات وجود ندارد».

‌مضافا شنیده‌ها حکایت از این دارد که چندی پیش یکی از چهره‌های اصلاح‌طلب عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در حاشیه برگزاری نشست این مجمع از رئیس‌جمهور درخواست کرده تا زمینه حضور و دیدار و گفت‌وگوی تعدادی از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب با وی فراهم شود. در‌این‌باره گفته شده است که رئیسی نیز یک روز پس از برگزاری نشست مجمع با گروهی از اصلاح‌طلبان از جمله مجید انصاری، عبدالواحد موسوی‌لاری، حسین مرعشی، سیدصفدر حسینی و... دیدار کرده است. به موازات انجام این دیدارها و بیان دیدگاه‌های اصلاح‌طلبان با رئیس‌جمهور، رئیس قوه قضائیه و دبیر شورای عالی امنیت ملی، معدودی از تریبون‌های اصولگرا نیز نگاه تند سابق خود نسبت به کسانی چون سیدمحمد خاتمی را تعدیل کرده‌اند. اگر‌چه تا رسیدن به نقطه مطلوب برای شکل‌گیری گفت‌وگوی سیاسی و مهم‌تر از آن برقراری دیالوگ و فهم و تبیین مشترک از تحولات کشور فاصله وجود دارد و حتی این تحلیل ضمنی نیز هراز‌گاهی شنیده می‌شود که این دست اقدامات صورت‌گرفته و تعامل با برخی چهره‌های اصلاح‌طلب به عنوان یک واکنش تاکتیکی در نظر گرفته شود‌ ولی به‌هر‌حال چنین رفتاری برای هموارکردن فضای گفت‌وگو و همچنین به‌رسمیت‌شناختن این افراد و دعوت از آنان برای بیان دیدگاه‌های خود، آن‌هم در این برهه فی‌نفسه و بالذات اقدامی مثبت و قابل دفاع است. به‌هر‌حال چنین تصور می‌شد که حداقل برای هشت سال، تحقق پروژه یکدست‌سازی قدرت اجرائی سبب خواهد شد دیگر جریانات، احزاب و چهرهای اصلاح‌طلب، میانه‌رو و حتی معتدلین اصولگرا هم به حاشیه بروند‌ کما‌اینکه در مقطعی نیز چنین شد. حال که فقط 456 روز از عمر دولت سیزدهم می‌گذرد، با اوج‌گیری مجموعه‌ مشکلات سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و اجتماعی نهایتا این فضا پذیرش گفت‌وگو با «دیگران» را امری اجتناب‌ناپذیر می‌بیند.

‌شرط   لازم، شرط   کافی

در شرایطی کنونی باید به این واقعیت مهم نیز اذعان کرد که جامعه معترضی که در 10 هفته اخیر در کف خیابان‌های کشور حضور داشت، توجه چندانی به پوست‌اندازی‌های سیاسی صورت‌گرفته ندارد، همچنانی که بهزاد نبوی هم در گفت‌وگویی اعتراف کرد که «امروز معترضان به حرف سیاسیون کشور گوش نمی‌دهند». نبوی در گپ‌و‌گفت دوم آبان خود با یکی از رسانه‌های کشور بیان کرد: «امروز شرایط جامعه به‌گونه‌ای است که کمتر ‌کسی به دنبال فعالیت حزبی و سیاسی است. مردم به سه دسته تقسیم شده‌اند. دسته اول، توده مردم که مشکل‌شان عمدتا به معیشت برمی‌گردد. دسته دوم، بخشی از روشنفکران ما هستند‌ که در پی آزادی، دموکراسی و... هستند که چون این مقولات را قابل تحقق ندانسته یا تحقق‌شان را پرهزینه می‌دانند، کمتر به دنبال فعالیت سیاسی و حزبی بوده و عمدتا در پی مهاجرت هستند. دسته سوم، جوانانی هستند که این روزها اعتراض خیابانی کرده و به دنبال آزادی سبک زندگی هستند و با حجاب اجباری مخالفت می‌کنند». رئیس جبهه اصلاحات با تمرکز بر نگرش غایی دسته‌بندی‌های فوق این‌گونه استنباط می‌کند: «سه دسته مذکور هیچ‌کدام با اصولگراها‌ یا با اصلاح‌طلب‌ها ارتباط تشکیلاتی ندارند و بعضا شعارشان همان اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا‌ست. اینها عنایتی به این دو جریان خصوصا انقلابیون جوان ندارند و غیر از بخشی از دسته دوم سیاسی نیستند. چنانچه می‌بینید حرف سیاسی هم نمی‌زنند. شعارهای سیاسی هم که دسته سوم بعضا در اعتراضات مطرح می‌کنند، عمدتا نشانه نارضایتی است و پشتوانه عملی ندارد». نبوی تأکید دارد که با توجه به دسته‌بندی یاد‌شده و مشکلات معیشتی توده مردم، یأس و ناامیدی طبقه متوسط و غیرسیاسی‌شدن نسل جوان ناراحت از تحمیل سبک زندگی، شرایط فعلی شرایط مناسبی برای فعالیت سیاسی و حزبی نیست. به‌طورکلی مشکلات اقتصادی و معیشتی، همیشه مانع گرایش مردم به تحرک سیاسی بوده است.

حال با چنین آسیب‌شناسی‌ای که بهزاد نبوی از سیاست‌گزیر‌شدن توده جامعه ایرانی و عبور صریح و بدون تعارف برخی مردم از همه جریانات دارد، به نظر می‌رسد چرخش قدرت اجرائی یکدست‌شده به سمت تعامل با اصلاح‌طلبان فقط به‌عنوان اتفاقی مثبت برای طبقه سیاسی و اصطلاحا طیف نخبه و الیت قابل‌ارزیابی خواهد بود. این امر نشان می‌دهد که دامنه برنامه‌ریزی‌ها برای گفت‌وگو و ایجاد تعامل ملی باید به‌گونه‌ای باشد که بتواند امید و تعامل را به این بخش جامعه نیز بازگرداند. در شرایطی که هنوز تفسیر، تبیین و توصیف درستی از ماهیت اعتراضات توسط برخی گروه‌ها و سیاسیون در کشور انجام نشده است و بخش عمده این اعتراضات را نتیجه هجمه‌سازی سیاسی، رسانه‌ای و امنیتی غرب تصور می‌کنند، بدیهی است که هنوز «تجویز» جامع و منطبق بر نگاه طیف‌های مختلف سیاسی برای برون‌رفت از بحران کنونی در دست نیست. از این منظر تعامل با اصلاح‌طلبان و اصولا همه جریانات سیاسی کشور اگر‌چه شرطی لازم است‌ اما کافی نیست. باید در گام بعدی گفت‌وگو و تعامل با بدنه اصلی اعتراضات نیز در دستور کار قرار گیرد.

پوست‌اندازی اصلاح‌طلبی

در این میان بی‌تردید وجود این گزاره و ذهنیت که اصلاح‌طلبان هم به عنوان سوپاپ اطمینان عمل می‌کنند، نوعی از بی‌اعتمادی عمومی را نسبت به عملکرد و مواضع این جریان سیاسی در جامعه و به‌خصوص معترضان شکل داده است؛ بنابراین احتمال سوءاستفاده اصلاح‌طلبان از شرایط بغرنج فعلی برای تحقق مطامع سیاسی خود بیش از هر زمان دیگری در میان بخشی از مردم پررنگ جلوه می‌کند؛ زمانی که احمد زیدآبادی با نگاه عبور از اصلاح‌طلبان و معرفی خود به عنوان یک رفرمیست سیاسی – اجتماعی از «زایش نیروی چهارم» می‌گوید؛ اما نهایتا با چنین اقتضائاتی ذیل واکنش طیفی از جامعه، عرصه سیاست را کنار می‌گذارد، حکایت از این دارد که به طریق اولی فضا برای جولان سیاسی جریان اصلاح‌طلبی دوم خرداد هم چندان نباید مهیا باشد. باید رادیکالیسم کنونی را هم در نظر گرفت. شکل‌گیری نیروی جدید در سایه فقر گفتمانی چیزی نیست که این روزها برای جامعه قابل پذیرش باشد؛ آن هم در شرایطی که از یک سو به گفته بهزاد نبوی جامعه دیگر روی خوشی به سیاست، سیاست‌ورزی و سیاست‌ورزان از هر جناح و جریانی ندارد و هم اینکه فردی نظیر زیدآبادی هم در گفت‌وگوی 23 مهر که با «شرق» داشت، تصریح کرده بود: «جوانان و نوجوانان فعلی احساس نمی‌کنند که بار نجات جامعه بر دوش آنهاست؛ بلکه بیشتر به دنبال علایق خود هستند و در تلاش‌اند تغییراتی را در حوزه زندگی خود ایجاد کنند. به بیان روشن‌تر جوانان و نوجوانان کنونی سعی دارند حوزه زندگی خود را از تعرض دولت و تحقیر‌شدن‌ها نجات دهند و با همین اعتراضات خود به دنبال آن بودند که مانع از دخالت‌ها و تحقیرها در زندگی خود شوند». این فعال سیاسی و رسانه‌ای در ادامه مصاحبه خود اذعان کرد که «نمی‌توان اسم تحولات فعلی را اعتراض گذاشت، بلکه یک طغیان و عصیان شکل گرفته است. قاعدتا طغیان و عصیان هم لیدرپذیر، رهبرپذیر و مرجعیت‌پذیر نیست».

با این تفاسیر اکنون اصلاح‌طلبان به واسطه این شرایط نباید دیدار اخیرشان با رئیسی یا بیان مواضع خود را با علی شمخانی به بستری برای بازتعریف خود در قدرت بدل کنند، چون در فقر گفتمانی موجود همه جریان‌های سیاسی باید توانی را که صرف دراختیارگرفتن میزهای مدیریتی می‌کردند، صرف بسط گفت‌وگو و ایجاد فضای گفتمان ملی کنند. گفتن این نکته از آن روی ضرورت دارد که تجربه یک دهه گذشته نشان داده است که برخی از اصلاح‌طلبان به جای کمک به گشایش‌های اجتماعی یا برقراری گفتمان اجتماعی بیشتر چشم به حضور در دولت و در اختیار گرفتن میزهای دولتی داشته‌اند. بر همین اساس تنها راه واقعی برای تقویت موقعیت‌های اجتماعی ایران در شرایط امروز و در فضاهایی که برای گفت‌وگو ایجاد می‌شود، بیان صریح خواسته‌های مردم خواهد بود. بندبازی برخی چهره‌های سیاسی روی خط باریکی از محافظه‌کاری سیاسی و تلاش برای ایجاد مقبولیت عمومی در سایه شوق مدیرشدن‌های دولتی دیگر مانند ادوار پیشین کارکرد خود را از دست داده است. بر همین اساس کنشگران سیاسی در شرایط امروز فقط باید نیروی خود را صرف آرامش اجتماعی، تقویت اعتماد اجتماعی و کمک به رشد قدرت گفتمان ملی کنند. تعدد صداها و تشدید اختلافات درونی هم عامل مضاعف است. پس بهترین راه پذیرش فعالیت سیاسی و اجتماعی برای بیان صریح مطالباتی است که طی 70 روز گذشته مطرح شده است. اکنون که هفته‌نامه «صبح صادق» به عنوان ارگان مطبوعاتی سپاه با تغییر لحن و بیان در شماره جدید خود از سخنان اخیر سیدمحمد خاتمی استقبال کرده و پیش‌تر هم روزنامه فرهیختگان در شماره 26 آبان خود از آنچه به مثابه «مواضع مسئولانه» رئیس‌جمهور اسبق دوره اصلاحات پیرامون اعتراضات اخیر یاد می‌کند، دست به قلم شده‌اند، می‌تواند به یک پل ارتباطی بدل شود. یعنی می‌توان میزهای گفت‌وگو و رویکردهایی از این دست را امکانی دید که به صلح اجتماعی کمک می‌کنند. چشم‌داشتن به میزهای قدرت اجرائی در چنین شرایطی موقعیت‌های گفتمانی را نیز زائل خواهد کرد.

البته که در این میان شاید تضاد نگاه کاملا هویدا باشد، چراکه هم صبح صادق و هم فرهیختگان و برخی دیگر از رسانه‌های اصولگرا موضع‌گیری کسانی چون خاتمی یا نبوی در عدم همراهی با براندازی را عملا بستری برای صف‌آرایی اصلاح‌طلبان در برابر معترضان می‌دانند؛ مؤید این نکته هم به نوشته صبح صادق باز می‌گردد. این نشریه به بخشی از صحبت‌های اخیر خاتمی اشاره کرده که گفته بود: «براندازی نه مطلوب است و نه ممکن» و این گفته را مصداق «مرزبندی» ‌با «دشمن و براندازان» برشمرد، اما نکته آنجاست که این هفته‌نامه در عین حالی که ادعای خاتمی را «یک گام به جلو» ارزیابی کرده، ولی درباره آن نوشته که «قطعا این گام به تنهایی کافی نیست». جالب آنجاست که این ارگان سپاه جایگاه خاتمی میان اصلاح‌طلبان را جایگاه «ویژه‌ای» دانسته و ابراز امیدواری کرده که او «می‌تواند با ایجاد تفاهم در طیف اصلاحات، با پررنگ‌کردن مرزبندی با دشمنان ملت ایران، زمینه گفت‌وگو را فراهم کند». در کنار آن احمد وحیدی، وزیر کشور روز دوشنبه در مراسمی به مناسبت هفته بسیج که با حضور کارکنان وزارت کشور برگزار شد، از احزاب، جریانات سیاسی و شخصیت‌ها خواست که در برابر اغتشاشگران و برهم‌زنندگان امنیت کشور، موضع‌گیری روشن داشته باشند. نکته یادشده بدان معناست که «گفت‌وگو» یعنی موضع صریح اصلاحات با معترضان. از سوی دیگر جا دارد که اصلاح‌طلبان به تبیین، توصیف آنچه در کشور می‌گذرد بپردازند. موضع‌گیری صرف، سیاستی است که نه قابل دوام خواهد بود و نه قابل دفاع؛ با تأکید چندباره، اگر اصلاح‌طلبان واقعا به دنبال برون‌رفت کشور از این بحران هستند و ذیل منافع و امنیت ملی به آینده کشور می‌نگرند، باید هزینه سیاسی ایجاد یک پل ارتباطی درست در جهت شکل‌گیری گفت‌وگو را بپردازند.