چرا واشنگتن از حضور رییسی در سوریه عصبانی است؟
عصبانیت واشنگتن از حضور رئیسجمهور ایران در سوریه قابل فهم است، همانطور که آرامش و خوشحالی تهران قابل درک. هردو کشور در حال برداشت محصولی هستند که در یک دهه گذشته کاشتهاند.
نظام سوریه اسقاط نشد، بشار اسد رئیسجمهور قانونی این کشور به کار خود ادامه داد و اکنون پذیرای نماینده حامی اصلی خود در منطقه است؛ این خلاصهای از ۱۳ سال مقاومت در برابر طرحی است که تجزیه و تخریب سوریه تنها »پلن» نخست آن تعریف شده و خوابهای کابوسواری برای کل منطقه غرب آسیا و خاورمیانه دیده بود.
سفر روز چهارشنبه آیتالله رییسی رئیس جمهور ایران در دمشق به دعوت همتای سوری، تیتراژ نماهنگ این مقاومت است اما واقعیت آن است که ایستادن در برابر این طرح که طراحان آن قدرتهای نظامی و اقتصادی جهان بودند، نه آسان بود و نه کم هزینه. سوریه، ایران و روسیه سه ضلع مثلث ایستادن در برابر سونامی جنگ و ترور شدند و گرچه هدف مشترکی در میان بود اما منافع تعریف شده برای دمشق، تهران و مسکو کمی متفاوت بود. دمشق باید سرزمین خود را از چنگ تروریستهای داعش و جبهه النصره، القاعده، تحریر الشام و دیگر گروههای مدعی آزادیبخشی سوریه نجات میداد. تهران با آگاهی از سناریوی چیده شده برای منطقه و خطر این گروهکهای تروریستی باید تا حد ممکن آنها را از مرزهای خود دور نگه میداشت و در نهایت مسکو هم به عنوان رقیب دیرینه آمریکا، ثابت میکرد که ائتلافهای نظامی ساخته شده از سوی واشنگتن تا چه اندازه بیاعتبار و ناکارآمد است.
اعتراضات مردمی، زمستان پرتنشی را در سال ۸۹ (۲۰۱۱) برای سوریه به وجود آورده بود و گرچه شباهتی میان دولت سوریه و دیگر حکومتهای ساقط شده در بهار عربی نبود اما بسیاری از تحلیلگران به ویژه در غرب، تلاش داشتند تا این اعتراضها را به مجرای عجیبی وارد کرده و دولت بشار اسد را به سمت سرنگونی هدایت کنند. مجموعهای از عوامل، اجرای این نقشه را با چالشهای بیشماری همراه کرد و در نهایت ناتمام گذاشت. واقعیت در سوریه با آنچه در تونس، مصر و دیگر کشورهای شمال آفریقا در جریان بود، تفاوت داشت؛ گرچه اعتراضاتی با زمینه اقتصادی وجود داشت اما «همه» مردم سوریه اسقاط نظامشان را نمیخواستند و یکی از مهمترین دلایل این به نتیجه نرسیدن پروژه اسقاط همین موضوع بود.
جمهوری اسلامی ایران به درخواست دولت قانونی بشار اسد و بر اساس اصل مستشاری در این کشور حضور یافت تا به همراهی روسیه و دیگر محورهای مقاومت، اجازه پایهریزی نظم و جغرافیای تازه در منطقه، تغییر مرزهای ژئوپلیتیکی و ایجاد دولت برای گروهکهای تروریستی را نداد.
بُعد دیگر سناریو طراحی شده برای سوریه، به حاشیه کشاندن، موضوع فلسطین به عنوان مهمترین کانون توجه دنیای اسلام و ایجاد کانون جعلی و جدید برای مسلمانان بود تا رژیم صهیونیستی با خیالی آسودهتر به تجاوز و جنایات خود ادامه دهد. در مسیر این تمرکززدایی چاشنی کار هم دشمنسازی از مسلمان برای مسلمان و ایجاد جبهههای سیاسی و نظامی در کشورهای عرب و مسلمان علیه سوریه و مردمش بود که حضور برخی از این کشورها در زمین این بازی گرچه از نکات تلخ بحران سوریه بود اما تجربهای بسیار مهم برای آن کشورها رقم زد که تلاش برای صلحآفرینی آنها در ماههای اخیر را میتوان محصول اصلی آن تجربه ارزیابی کرد. آمریکا با همراهی رژیم صهیونیستی گرچه در ظاهر پرچم مبارزه با داعش و دیگر گروههای تروریستی را بلند کرد اما در واقعیت و باطن هزاران سند از همراهی کاخ سفید با تروریستهای داعش منتشر شد و در نهایت آن گروهی که داعشِ شام را به تاریخ پیوند داد نه ژنرالهای سنتکام و ائتلاف که سپهبد شهید قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران بود. هفت هزار میلیارد دلار بودجه صرِفاً صَرف سرنگونی دولت سوریه و تجزیه این کشور شد اما با تمام آسیبهای غیرقابل جبران و مرگ و آوارگی میلیونها نفر از ساکنان، سوریه همچنان به عنوان سرزمینی مستقل و صاحب دولت در جهان پابرجا ماند و این درهم پیچیدن سناریو تغییر در خاورمیانه در همان پلنA خود شکست خورد.
اکنون دمشق با تمام تلخیهای جنگی که پشت سر گذاشته آماده بازگشت به اتحادیه عرب و حضوری عادی در جوامع بینالملل است و هم کشورهای عرب و مسلمان و هم بسیاری از کشورهای غربی(حتی در نهان) به این نتیجه رسیدهاند که خاورمیانه با هزاران سال تمدن و مردمانی از جنس ایستادگی، تجزیهپذیر نیست و تنها راه حراست از آن همراهی همه کشورهای منطقه و ساکنان آن در تامین امنیتش است.
ایران آماده همراهی در مسیر منافع مشترک
سوریه امروز آماده بازسازی است و بیش از گذشته نیازمند همراهی جمهوری اسلامی ایران. غفلت از این سرزمین و بازارهایش دیگر نباید ادامه یابد. بازسازی زیرساختهای سوریه توسط ایران، تثبیت منافع اقتصادی تهران را در پی خواهد داشت. همان روشی که ترکیه و امارات با تمام تنشهایی که با دولت بشار اسد در ۱۱ سال گذشته تجربه کردند، به آن روی آورده و اکنون به قدرت بلامنازع اقتصادی در شام تبدیل شدهاند. وزرای اقتصادی دولت سیزدهم به همراه رئیسجمهور اکنون در سوریه هستند تا به غفلت گذشته درباره سوریه پایان دهند. بهره برداری از معادن، حضور در بازسازی زیرساختهای سوریه، صادرات دانش و انتقال فناوری در حوزههای دارو و درمان و پزشکی، بازاریابی برای کالاهای صنعتی، پوشاک و صنایع غذایی و حوزه گردشگری مهمترین محورهای اهداف بلندمدت قراردادها و اسناد راهبردی امضا شده در سفر آیتالله رئیسی و هیات اقتصادی همراهش به دمشق است.
حضور اثرگذار در سواحل شرقی مدیترانه مانند آنچه جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس تجربه می کند از دیگر اهداف سفر رئیسجمهور ایران به سوریه است. این سواحل از مهمترین مسیرهای کاستن از بار تحریمهای اقتصادی آمریکاست به سبب تنوع دسترسیها و بازارهایی که در اختیار تهران قرار میدهد.
گرچه ورود جمهوری اسلامی ایران به بازارها و اقتصاد سوریه بر اثر برخی دیدگاهها در گذشته دیر انجام شد اما دولت سیزدهم از همان ابتدای آغاز مسئولیت و با نگاه جدید تعریف شده در سیاست خارجی مبنی بر ارتباط تام با همسایگان، حضور در سوریه را در اولویت کاری خود تعریف کرد و وزارتخانههای اقتصادی موظف به شناسایی فرصتهای ایران برای سوریه و سوریه برای ایران شدند. در همین راستا، برگزاری نمایشگاه اقدامات تجاری و اقصادی و فرصتهای سرمایهگذاری از سوی وزارت صمت گام نخست و مهمی ارزیابی میشود که بخشی از اسناد اقتصادی امضا شده در سفر رئیسجمهور هم نتیجه بررسی و نیازسنجی این وزارتخانه تحلیل میشود.
طرحی نو باید درانداخت
ایران دوست روزهای سخت مردم منطقه به ویژه سوریه و لبنان بوده و این مهم را بشار اسد در دیدار با آیتالله رئیسی؛ تعبیر به حضور با خون کرد. توصیفی گویا و کوتاه از آنچه جمهوری اسلامی ایران در ۱۱ سال گذشته برای مردم سوریه انجام داد و بهترین فرزندانش را برای مقابله با داعش و حامیانش به میدان مبارزه فرستاد و هنوز هم داغدار ساعت ۱و ۲۰ دقیقه بامداد ۱۳ دی ۹۸ و خونخواه سردارش. با این همه اما جمهوری اسلامی ایران این روزها نگاه ویژه و خاصی به سوریه دارد و برای بازسازی این کشور برنامههای متنوع. رویکرد جدید تهران به دمشق در سایه دکترین تازه در سیاست خارجی، مبتنی بر تأمین منافع هردو کشور و ایجاد استقلال اقتصادی برای دمشق پس از استقلال سیاسی است. در همین راستا عبور از مستشاری نظامی و رسیدن به مرحله شراکت اقتصادی را به عنوان محور اصلی رویکرد جدید در دستور کار دارد. سازندگی سوریه هم میتواند برای جمهوری اسلامی فصلی تازه در اقتصاد بازکند و هم برای مردم سوریه پس از سالها درگیری و بحران، ثبات معیشتی.
واقعیت آن است که تهران در مسیر کمک به سوریه تاکنون متحمل هزینههای بسیاری شده اما پروپاگاندای رسانهای غرب، در حال ارسال تصاویر و فرکانسهایی به جهان هستند تا این واقعیت را وارونه روایت و ایران را به عامل بیثباتی سوریه تبدیل کنند! این روایت وارونه در حالی است که بخشهایی از خاک سوریه همچنان در اشغال برخی کشورهای همسایه و گروههای تروریستی و معارضان تحت حمایت غرب و آمریکا هستند که این خود به معضلی برای دمشق و آرامش مردم سوریه تبدیل شده است. غارت منابع سوری از معادن و آثار تاریخی و باستانی تا نفت و انرژی یکی از مهمترین دلایل تداوم اشغالگری و حضور نیروهای آمریکا در سوریه بوده و طبیعی است که از حضور ایران در این کشور به سبب هشدارها و مخالفتهایی که با این غارت دارد، استقبال نشود و سخنگویان کاخ سفید یکی پس از دیگری درباره حضور آیتالله رئیسی در دمشق ابراز نگرانی کنند. در حقیقت آمریکا با میلیونها دلار در میدان سرنگونی اسد حاضر شد و جمهوری اسلامی ایران با ارادهای از جنس شهید سلیمانی، باخت آمریکا به این اراده دلیل واقعی عصبانیت کاخ سفید و ادعای ساکنان آن است.
تهران مدتهاست در قالب فرمهایی چون صلح آستانه یا مذاکرات چهارجانبه با حضور سوریه ترکیه و روسیه موضوع پایان دادن به اشغالگری در سوریه را در دستور کار قرار دارد. ابتکارات جمهوری اسلامی ایران در این زمینه در آیندهای نهچندان دور و البته با همراهی ترکیه میتواند به مناقشه مرزی آنکارا-دمشق پایان داده و سوریه زخمی از جنگ را برای التیام دردهایش در اختیار مردم خود این کشور گذارد.