|

نوه شهید مطهری: خانم مصی علینژاد با برخی ائمه جمعه،« هم‌تیمی» هستند

شاید در هیچ برهه ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی مانند امروز مسأله حجاب، موضوع مشترک میان متن جامعه و نخبگان علمی، سیاسی و حاکمیتی نبوده باشد.

نوه شهید مطهری: خانم مصی علینژاد با برخی ائمه جمعه،« هم‌تیمی» هستند

به گزارش شبکه شرق، محمدحسین مطهری گفت: یکی از مشکلات ما با سیاست‌های حاکم بر حوزه حجاب، کاریکاتوری بودن اسلام است و فقط رگ افراد درباره حجاب تکان می‌خورد و کلفت می‌شود اما در حوزه‌های دیگر اینگونه نیست. حضرت آیت الله نوری همدانی هم اخیراً گفتند کاش همین کاری که برای حجاب شد برای ربا هم می‌شد.

 

شاید در هیچ برهه ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی مانند امروز مسأله حجاب، موضوع مشترک میان متن جامعه و نخبگان علمی، سیاسی و حاکمیتی نبوده باشد. موضوع فوت مرحومه مهسا امینی در سال گذشته باعث شد تا مسأله پوشش زنان در سطحی بالاتر از قبل به نقطه نزاع میان تفکرات مختلف تبدیل شود.

در این میانه اخیرا کتابی در این حوزه منتشر شد که گرچه در دهه ۱۳۹۰ تدوین و تألیف شده، اما انتشار آن با اتفاقات اخیر مصادف شد. نویسنده آن نیز «محمدحسین مطهری» نوه نویسنده شهیر کتاب «مسأله حجاب» استاد شهید مرتضی مطهری است که به اتفاق دو نفر دیگر کتاب یاد شده را تألیف کرده است.

محمدحسین مطهری دکتری فلسفه اسلامی دانشگاه تهران دارد و مدرس دانشگاه، برگزارکننده دوره های منطق، فلسفه، تفکر انتقادی و مهارت های مناظره برای دانش‌آموزان و دانشجویان است.

ریاست کمیسیون طرح و مشاوره دانشجویی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی(۹۲ تا ۹۸)، همکاری پژوهشی با شورای نظارت بر نشر آثار شهید مطهری و انتشارات صدرا و مدیریت پروژه اسلام اجتماعی از دیدگاه امام خمینی، علامه طباطبایی و استاد مطهری از سوابق اوست.

«قوانین و مقررات حقوق و تکالیف دانشجویی» (پژوهشکده مطالعات فرهنگی وزارت علوم) و «مروری بر حقوق و مسئولیت‌های دانشجویی در چهارگوشه جهان» (پژوهشکده مطالعات فرهنگی وزارت علوم) از دیگر تألیفات وی است.

مجورهای گفت و گو با محمدحسین مطهری، نوه شهید آیت الله مطهری را بخوانید:

مواجهه ابتدایی ما در خانواده با مسئله حجاب، مواجهه سنتی است. خانواده شهید مطهری خانواده یکدستی هستند؛ در نوع خانواده‌ها و به ویژه خانواده‌های علما، فرد متفاوتی از لحاظ علائق، سلائق، افکار و ظاهر و پوشش پیدا می‌شود ولی خانواده پدری ما اینگونه نبودند، همه چادریِ قرص و محکم بوده و هستند.

من هر چه قدر که بزرگ‌تر شده و به اجتماع واقعی نزدیک می‌شدم متوجه تمایز و خاص بودن در شکل یکدستی می‌شدم. در خانواده ما حجاب امری بود که همه پذیرفته بودند و به آن التزام داشتند، معدودی از خانم ها روبند دارند، اما حجاب عمومی همان چادر سنتی و ساده است.

ایده شهید مطهری این بود که اگر ما بر این حجاب یعنی پوشش وجه و کفین اصرار کنیم و بخواهیم به عنوان یک ایده‌آل و حداقلی بپذیریم، منافاتی با کارهای اجتماعی ندارد. این گام مهمی بود که شهید مطهری برداشت چون بسیاری از افرادی که می‌خواستند تحصیل یا کار اجتماعی و مبارزاتی کنند حجاب را مانع نمی‌دیدند.

شهید مطهری در سخنرانی‌ها بعد از انقلاب و در آخرین یادداشتی که از ایشان به صورت نیمه‌تمام باقی مانده، می‌گوید من نقش کتاب‌های «مسئله حجاب» و «نظام حقوق زن» را در تثبیت و رشد طبقه جدید زن جدی می‌دانم. ایده ایشان این بود که زن در قدیم شیء با ارزشی بوده است اما شخصیت باارزشی نداشته است. جای شیء با ارزش کجاست؟ در خانه است. حجابش چگونه است؟ به تعبیر شهید مطهری حجابش پرده‌نشینی می‌شود.

ایشان مثل همیشه در میانه دو مواجهه ایستاد، شهید مطهری یک مواجهه با سنتی‌ها دارد و می‌گوید که حجاب نمی‌تواند مانع امر اجتماعی باشد و به صراحت می‌گوید که زن نمی‌تواند شخصیت مُعطّلی باشد و کار اقتصادی و کارآفرینی نکند. ایشان به سنت‌گرایان می‌گوید، با مدل حجابی که شما می‌گویید زن از جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی محروم می‌ماند و جامعه از این شخصیت محروم می‌شود.

از طرف دیگر می‌گوید که اگر کسی زن را به ارتقاء نقش اجتماعی دعوت می‌کند، لازمه‌اش این نیست که حجاب نداشته باشد و زن می‌تواند حجاب داشته باشد و به نقش اجتماعی خود عمل کند. از این جهت تیغ دو لبه‌ای در اندیشه شهید مطهری داریم که هم با سنتی‌های جامعه در تضاد است و هم با جریان متجددی که در جامعه به اسم تجدد تلاش می‌کند تا به سمت بی‌حجابی و حتی در مواردی برهنگی برود.

سال ۹۰ در دفتر رهبری نشست‌های الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت با موضوعات مختلف مثل عدالت و آزادی برگزار می‌شد. نشست سوم درباره زن و خانواده بود. از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی به من گفتند که ما می‌خواهیم چکیده‌ای از آراء شهید مطهری را برای نشست آماده کنیم.

ما با یک تیمی از دانشجویان و طلاب، سه یا چهار ماه شبانه‌روز کار کردیم و از آراء شهید مطهری خروجی ۱۲۰ صفحه‌ای استخراج کردیم و به نشست ارسال کردیم، الحمدلله متن مورد توجه قرار گرفت و از آن استقبال شد.

از آن تاریخ به بعد ایده‌ای به ذهن من رسید و با خود گفتم که نسبت این حرف‌ها با جامعه امروز چیست؟ افراد این‌ها را شنیدند ولی قبول ندارند یا نشنیدند که قبول ندارند؟! مطالب خوبی است ولی به درد امروز نمی‌خورد؟! این‌ سوالات برای من مسئله شد و دوست داشتم با تیپ‌هایی که شبیه من فکر و زندگی نمی‌کردند این سوالات را طرح کنم. این آغازی شد تا مستندی بسازیم برای اینکه ببینیم نسبت جامعه ما در این حوزه با شهید مطهری چیست؟

اما دو نکته باعث شد که ما از فکر ساختن مستند صرف نظر کنیم؛ یکی اینکه آدم‌ها جلو دوربین صادق نبودند در حالی که صداقت برای ما خیلی مهم بود. نکته دوم اینکه دیدیم، داده‌ای که در اختیار ما قرار می‌گیرد خیلی مهمتر و ارزشمندتر از دادۀ پژوهشی مستند است، لذا به سمت نوشتن کتاب پیش رفتیم.

حجاب از ابتدای انقلاب مسئله بود، از اسفند ۵۷ و سخنرانی امام درباره اینکه خانم‌ها در ادارات چگونه باشند، مسئله حجاب را تاکنون داریم. این مسئله بالا و پایین داشته، به صورت سینوسی در دوره‌ای تنش‌ها کمتر و برخی اوقات تنش‌ها بیشتر بوده است. من در کتابم سه اینفوگرافی آوردم و تلاش کردم روزشمار مسئله حجاب را از ابتدای انقلاب تا سال ۹۶ بیاورم.

یعنی ما مسئله حجاب را از سخنرانی امام تا دختران خیابان انقلاب آوردیم تا نشان دهیم حجاب مسئله‌ای بوده که افت و خیز داشته و جمهوری اسلامی همیشه با این مسئله دست به گریبان بوده است، اما بنا بر اقتضائات زمانی، مکانی، اجتماعی و سیاسیِ هر زمان، تصمیماتْ موسمی بوده است. برای نمونه «اصول و مبانی گسترش عفاف و حجاب» که دولت آقای خاتمی نوشت یک مدل دارد، چون دولت اصلاحات نوشته است.

راهکارهای اجرایی قانون به دست دولت آقای احمدی‌نژاد افتاد و به عمر دولت آقای خاتمی نرسید. یک قانون سال ۷۶ داریم، یک قانون مرداد ۸۴ داریم و یک قانون دی ۸۴ داریم. قانون دی ۸۴ را که دولت آقای احمدی‌نژاد یعنی شورای فرهنگ عمومی نوشت.

در قانون مرداد ۸۴ امضای آقای خاتمی بود که آخر دولت آقای خاتمی نوشته شد و یک اصول کلی داریم که اول ۷۶ نوشته شد. این قوانین بسیار متفاوت هستند. دبیر سابق شورا که گفت: «اصلاً گشت ارشاد در مصوبه شورای عالی انقلاب نبود». گفتم: «نیروی انتظامی اگر بخواهد به مصوبه شورای عالی انقلاب عمل کند باید خیلی بدتر از گشت ارشاد عمل کند».

یعنی نیروی انتظامی به همه وظائفی که شورای عالی انقلاب فرهنگی گردن آن گذاشته، عمل نمی‌کند. در متن کتاب هم صریحاً این مسائل را ذکر کرده‌ام تا روشن شود که ما در الگوی حداکثری پیش رفتیم، چون برخی‌ها نمی‌خواهند به شکست سیاست‌ها اعتراف کنند، مکرر می‌گویند ما کار نکردیم، در حالی که از روز اول کار کردند، چرا می‌گویند کار نکردیم!؟

اقتضائات زمانی، اجتماعی و سیاسی، بازخوردهای متفاوتی داشت و بستگی به اینکه فراوانی موافقین و مخالفینِ این سیاست‌ها در جامعه چه مقدار بودند، متغیر بسیار اثرگذار بوده است. تعارف نداریم به مرور زمان تعداد مخالفین این سیاست‌ها بیشتر شده و بیشتر می‌شود.

به عبارت دیگر مدلی که انجام دادند را نمی‌خواهند بگویند شکست خوردیم، مکرر ارتقاء می‌دهند و می‌گویند فلان کار را کنیم، فردا کارت ملی بگیریم و...

ما قبل از انقلاب مسئله حجاب را داریم که شهید مطهری کتابی می‌نویسد و یک مسئله حجاب بعد از انقلاب داریم. به نظرم امر ایمانی نه باید هزینه و نه باید سوبسید داشته باشد. دوره پهلوی، امر ایمانی هزینه داشت و حکومت در جهت عکس امر دینی ترویج می‌کرد. نمی‌توانیم بگوییم سینمای آن زمان در مسیر ترویج بی‌حجابی و بی‌حیایی نبوده است، همه فیلم‌ها بلکه اغلب فیلم‌ها در این مسیر بود و آن زمان این روال جدی بود. بعد از انقلاب این روند متوقف شد و عکس آن شروع شد.

منظور من از سوبسید چیست؟ یعنی چون حکومت دست دین‌داران است و می‌خواهند دین را گسترش دهند. به نظرم نکته مهمی است که مورد غفلت واقع شده یا مورد اعتقاد نیست. چون ما دین‌دار هستیم نمی‌توانیم از این فرصت سوءاستفاده کنیم، چون امر ایمانی، امری است که انسان باید با قلب خود آن را انتخاب کند و با امر عرفی و اجتماعی فرق می‌کند. برخی تا می‌خواهند از الزام حجاب یا سیاست‌های قانونی دفاع کنند، مثال می‌زنند که در غرب مگر مدرسه یا واکسیناسیون الزامی نیست؟

مدرسه که امر ایمانی نیست! بالاخره کسی انتخاب می‌کند که مسیر زندگی من درس خواندن است یا نیست، واکسیناسیون هم امر ایمانی نیست، واکسن برای سلامتی خوب است و اگر کسی نزند، یقه‌اش را می‌گیرند که سلامت جامعه را به خطر می‌اندازی و در جامعه درباره این مسئله توافق عمومی وجود دارد. امر ایمانی، امری نیست که تک تک بگوییم این کار را انجام دهید یا انجام ندهید.

بنابراین سوبسیدی که ما به واسطه تشکیل حکومت و جمهوری اسلامی پیدا کردیم باعث شد، این فضا را فراموش کنیم که زمان شهید مطهری یک مبلغ دینی، استاد دانشگاه و روحانیِ حوزوی کتابی می‌نویسد برای اینکه از نسل جوان خواهش کند که حجاب چیز خوبی است و برای او حجاب را تبیین کند. شهید مطهری در چه فضایی بوده؟ حتما در فضای انفعالی بوده است.

کسی که عامل به حجاب است به التزام عملی و اجباری اعتقاد داشته باشد یا نداشته باشد، این فریضه را انجام می‌دهد و درصد این طیف بیشتر بوده است. ادعای من نیست، آمارها می‌گوید که تعداد کسانی که مخالف بودند بیشتر شده است و آمار، کمّی است و معیار دارد. بر اساس آخرین پیمایش ملی، ما عدد شصت درصدی حجاب عرفی داریم و سی درصد جامعه، پوشش وجه و کفین را عمل می‌کنند و پوشیه هم در این سی درصد وجود دارد.

این پیمایش، به نظرم سال‌هایی بود که در اواخر کتاب بودیم، فکر می‌کنم متعلق به سال ۹۴ باشد. امکان دارد الان این آمار خیلی متفاوت باشد. در همان آمار آمده است که ده درصد جامعۀ هشتاد میلیونی مخالف حجاب هستند یعنی هشت میلیون نفر حجاب را قبول ندارند و گفته است که در این ده درصد، برخی‌ها پوشش‌شان خیلی کم است. لذا هر چه جلوتر می‌رویم سی درصد کمتر می‌شود و حجاب عرفی و ده درصد بیشتر می‌شود.

سال‌ها اعتقاد قلبی دارم که خانم علینژاد با برخی ائمه جمعه هم‌تیمی هستند. یعنی آنها با افرادی که ضد حجاب تبلیغ و ترویج می‌کنند در یک تیم هستند و پازل همدیگر را تکمیل می‌کنند؛ یکی به عنوان دوست نادان و دیگری به عنوان دشمن دانا، و آسیب و دود هر دو به چشم اصل دین و اصل حجاب می‌رود. یعنی شما دیگر نمی‌توانی بگویی حجاب چیز خوبی است

زلف حجاب به زلف حکومت گره خورد و به نظر من، دوستان نادان و دشمنان دانا این کار را کردند. دیدند که این یک مسیری است که اگر زلفش به زلف حکومت گره بخورد امر سیاسی می‌شود.

در این کتاب من تمام زورم برای این بود که با حجاب مواجهه طبیعی داشته باشیم ولی در شرائط فعلی جامعه به ویژه در هفت یا هشت ماه اخیر امکان مواجهه طبیعی سلب می‌شود چون یا باید به فحش و فضیحت و سوتی‌های برخی افراد که در این حوزه مسئولیت دارند جواب بگوییم که من به حجاب اعتقاد دارم، از طرف باید بگوییم که من با جریان ضد انقلاب که با اصل حجاب مشکل دارد مخالف هستم. این دو، تیغِ یک قیچی هستند و همه اطراف آن را تقویت می‌کنند. من سال‌ها اعتقاد قلبی دارم که خانم علینژاد با برخی ائمه جمعه هم‌تیمی هستند.

یعنی آنها با افرادی که ضد حجاب تبلیغ و ترویج می‌کنند در یک تیم هستند و پازل همدیگر را تکمیل می‌کنند؛ یکی به عنوان دوست نادان و دیگری به عنوان دشمن دانا، و آسیب و دود هر دو به چشم اصل دین و اصل حجاب می‌رود. یعنی شما دیگر نمی‌توانی بگویی حجاب چیز خوبی است.

(ظاهراً یکی از اعضای تیم سه نفره، در خلال همین تحقیقات جدا شد و حاضر نشد اسم وی در کتاب باشد. توضیح دهید که ماجرا چه بود و آیا دیدگاه‌های وی عوض شد؟) بله، حجابش عوض شد دوست گرامی و خوب ما که هنوز هم از دوستان بنده است، سال ۹۲ به گروه ما آمد و بعداً با فاصله‌ای در تیم پژوهش در خدمت ایشان بودیم.

وی در مدرسه اسلامی درس خوانده بود که جزء مدرسه‌های خوب است، بعد که دانشگاه رفت هم محجبه بود و تا سال‌ها حجاب را رعایت می‌کرد، در این کار که با ما همراهی می‌کرد، محجبه بود. ما با مشورت یکی از اساتید و پیشنهاد ناشر، بخش جمع‌بندی را به کتاب اضافه کردیم، در حالی که قبل از آن جمع‌بندی را ننوشته بودم و معتقد بودم مخاطب باید انتخاب کند.

به من گفتند، تو که دیگر تا ۹۵ رفتی، ۹۵ تا صد را هم بگو. من گفتم: مخاطب باید به آن برسد. گفتند تو هم بگو فارغ از اینکه مخاطب جمع‌بندی را قبول داشته باشد یا نه. در بسیاری از مطالب ما دو نفر یک نظر را داشتیم و ایشان نظر دیگری داشت، وقتی که جمع‌بندی تمام شد و می‌خواستیم اثر را به ناشر بفرستیم ایشان به صورت ناگهانی گفت که اجازه دهید من فکر کنم. الان ایشان دیگر حجابِ سر ندارد.

 

منبع: جماران