روایتی از خرید باغ ۴۸ هکتاری برای جامعه‌الزهرا و ساختن خانه‌هاى سازمانى براى طلاب

صبح زود، در اطراف استخر بزرگى قدم زدیم و پس از صرف صبحانه، به سوى شهر قم حرکت کردیم. در محل باغ زنبیل‌آباد، از ساختمان‌هاى در دست ساخت دانشگاه جامعه‌الزهرا بازدید کردیم. آقاى [محمدرضا] طباطبایى، مدیر جامعه توضیح داد. ۴۵ هکتار باغ را خریده‌اند؛ بخشى را به وزارت اطلاعات، بخشى را به شهردارى [قم] براى [احداث] پارک داده‌اند و بخشى را براى فضاى سبز نگه داشته‌اند و بخشى را زیر ساختمان‌هاى آموزشى و خوابگاهى و حدود ۷۰۰ حجره در دو خوابگاه بزرگ چهار طبقه و جالب ساخته‌اند. از خوابگاه‌ها بازدید کردم. سپس در مسجد ساختمان فعلى جامعه، در مراسم فارغ‌التحصیلى شرکت کردم. پس از گزارش و خیرمقدم و اعطای جوایز، دربارۀ نیازهای حکومت اسلامى و وظایف حوزه‌ها و استحکام نظام سخنرانى کردم؛ برنامه باحالى بود.

به زیارت حرم [حضرت معصومه (س)] و قبر حاجیه والده [ماه‌بی‌بی صفریان] و حاج ابوى [میرزاعلی هاشمی] رفتیم. در مسیر، [آقای قربانعلی سعادت]، استاندار [قم]، توضیحاتى داد و در حرم، آقاى [علی‌اکبر] مسعودى [خمینی]، [تولیت آستان حضرت معصومه (س)]، براى اصلاح روکش طلاى گنبد استمداد کرد. به قریه وسف برگشتیم. جمعى از محققان دفتر تبلیغات اسلامی قم هم آمده بودند. مذاکره داشتیم. پس از ناهار، کمى استراحت کردیم.

عصر با جمع زیادى از محققان [گروه فرهنگ و معارف قرآن] دفتر تبلیغات [اسلامی قم]، مذاکره داشتیم. بخش‌هاى گوناگون، برنامه‌هاى خود را توضیح دادند. دو سه ساعت طول کشید. من هم نظراتى داشتم. ظهر آقاى [سیدجواد] شهرستانى، داماد آیت‌الله [سیدعلی] سیستانى و وکیل ایشان، با جمعى از همکاران عرب و عراقى‌ آمدند و نمونه‌هایى از فعالیت‌هایی آموزشى، فرهنگى و خدماتى، من‌جمله شهریه طلاب، تأسیس‌ کتابخانه، ساختن خانه‌هاى سازمانى براى طلاب و تأسیس سالن‌هاى اینترنتى را گفتند.

شب با محققان [مجموعه] تفسیر راهنما و فرهنگ قرآن و دایره‌المعارف قرآن و سیره ‌ائمه که از یادداشت‌هاى من استفاده مى‌شود، مذاکره داشتیم. گفتند، کار تفسیر [راهنما] تمام شده و چهار جلد فرهنگ قرآن، تقریباً آماده شده است. من هم تذکراتى داشتم که مطرح کردم. دیروقت، اخبار را از روى کامپیوتر خواندم.