|

ابراز خوشبینی برای مذاکره روز شنبه

سجاد انتظاری: سید هادی برهانی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران،گفت: احتمال موفقیت مذاکرات از نظر من 50 درصد است. یعنی واقعیت این است که من هم احتمال شکست و هم احتمال موفقیت مذاکرات را می‌دهم. احتمال موفقیت را از این باب می‌دانم که به هر حال در ایران مسئولین امر عقلایی هستند که به این نتیجه رسیده‌اند که این مذاکرات و توافق به نفع ما است. علاوه بر این در آمریکا هم شخص ترامپ و افراد دیگری هستند که این توافق را به مصلحت آمریکا می‌دانند. اما در عین حال این مذاکرات و توافق دشمنان سرسخت و کینه‌توزی هم در داخل آمریکا و ایران و هم در سطح بین‌المللی و به ویژه در اسرائیل دارد.

ابراز خوشبینی برای مذاکره روز شنبه

 

به گزارش گروه رسانه ای شرق،عضو هیأت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران با اشاره به اینکه ترامپ شخصی را انتخاب کرده که تمایل دارد با ایران مذاکره کند و به توافق برسد، گفت: اسرائیل حتما تلاش دارد که این مذاکرات را تخریب کند، دل بسته به اینکه این مذاکرات به نتیجه نرسد و مطمئنا از همه امکانات خودش استفاده می‌کند برای اینکه این مذاکرات تخریب شود. در دشمنی اسرائیل با این مذاکرات و نزدیکی ایران با آمریکا، نباید هیچ تردیدی داشت.

با توجه به اینکه خبر اولیه مذاکره با ایران را ترامپ اعلام کرد، به نظر شما ابتکار عمل در دور جدید مذاکرات با کدام یک از طرفین است؟

بر اساس اینکه خبر را اول آقای ترامپ اعلام کرده، نمی‌توان قضاوت کرد که ابتکار عمل در دست آمریکا است و مبنای داوری نیست؛ لذا باید مسائل دیگر را در این زمینه ببینیم. یک مسأله کلی که ما داریم این است که ایران در موقعیت خوبی برای مذاکره نیست و این را نمی‌توان انکار کرد. به هر حال ما در گذشته فرصت‌های بهتری داشتیم که هم شرایط داخلی در ایران بهتر بود و هم موقعیت منطقه‌ای ایران قوی‌تر بود. ولی تحولات یکی دو سال گذشته ایران را در منطقه تضعیف کرده؛ بازوهای ایران در منطقه آسیب دیده و شرایط داخلی هم از جهت اقتصادی و سیاسی متأسفانه شرایط مطلوبی نیست. این امر موضوع ایران در مذاکرات را ضعیف می‌کند.

اما در عین حال واقعیت این است که باید نتیجه را ببینیم. یعنی ایران و هر تیمی که مسئول مذاکره هستند، از طریق ابتکارها و یک دیپلماسی مدبرانه سعی می‌کنند که این ضعف را جبران کنند. باید ببینیم که در نهایت چه اتفاقی می‌افتد و چه نتیجه‌ای به دست می‌آید، که بر اساس آن بتوانیم قضاوت کنیم.

به نظر می‌رسد برخی مسئولین آمریکا معتقدند که باید بحث موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران هم در این مذاکرات مطرح شود، ولی مسئولین کشور ما تأکید دارند که بحث موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران اصلا قابل مذاکره نیست و تنها در خصوص مسائل هسته‌ای مذاکره می‌کنند. پیش‌بینی شما از درخواست‌های آمریکا در دور جدید مذاکرات و مشوق‌های احتمالی آنها چیست؟

در این زمینه به نظر می‌رسد موضع آمریکا دچار یک نوع ابهام و دوگانگی هست. از یک طرف خود آقای ترامپ چندین بار صریحا گفته تنها چیزی که من از ایران می‌خواهم این است که بمب هسته‌ای نداشته باشد. این نگاه با موضع مذاکره‌کنندگان ما هم کاملا جور در می‌آید و ایران هم بارها آمادگی خودش را اعلام کرده که حاضرم ثابت کنم که دنبال بمب هسته‌ای نیستم و آماده هستم در این زمینه تحقیقات لازم هم صورت بگیرد و این موضوع را اثبات کنم.

این یک راهی است که طرفین می‌توانند سریعا به نتیجه برسند و به نظر می‌رسد قصد ترامپ هم همین است و تمایل به همین فرمول و مسیر دارد. اما در داخل آمریکا طرف‌های دیگری هستند، به ویژه لابی اسرائیل و خود اسرائیل، که اصلا موافق با این داستان نیستند. آنها مایل هستند بحث‌های دیگری مثل موشکی ایران و مسائل منطقه‌ای و حمایت ایران از گروه‌های مقاومت هم در این مذاکرات قابل بحث باشد و غربی‌ها و آمریکا تلاش کنند که در همه این زمینه‌ها نظرات خودشان را به ایران تحمیل کنند.

به نظر می‌رسد رقابتی بین این دو روایت یا این دو گروه هست. یعنی افرادی مثل ترامپ تمایل دارند همان بحث هسته‌ای باشد اما در میان مشاورانش و مقامات دولت آمریکا و به ویژه اسرائیل و لابی اسرائیل نظر متفاوتی دارند و مایل هستند که بحث‌های موشکی و منطقه‌ای هم در مذاکرات باشد.

ترامپ به جای اینکه وزیر خارجه را به این مذاکرات بفرستد که مواضع او به اسرائیلی‌ها نزدیک است، ویتکاف را می‌فرستد که تجربه نشان داده مواضع ملایم‌تری در خصوص این مسائل دارد. آیا می‌توانیم این انتخاب را یک پالس مثبت از طرف ترامپ ارزیابی کنیم؟

به نظر من کاملا می‌توان این برداشت را کرد. بله؛ این یک علامت مثبت است و ترامپ برای این مذاکرات شخصی را انتخاب کرده که بر اساس نظرات و موضع‌گیری‌هایش، تمایل دارد که با ایران مذاکره کند و به توافق برسد. این را می‌توان یک اقدام مثبت از طرف ترامپ و دولت آمریکا برای موفقیت مذاکرات عمان دانست.

نکته دیگر این است که یکی از ترندهای شبکه‌های اجتماعی پس از اعلام خبر مذاکره با ایران، واکنش نتانیاهو بود و از سوی دیگر اقدامات روسیه در ادوار قبلی مذاکرات را به یاد داریم و آقای ظریف هم رسانه‌ای کرد که روسیه در مذاکرات کارشکنی داشته است. با توجه به این مسائل، آیا رژیم صهیونیستی و روسیه می‌توانند نقش مخربی در دور جدید مذاکرات داشته باشند؟

اسرائیل حتما تلاش دارد که این مذاکرات را تخریب کند، دل بسته به اینکه این مذاکرات به نتیجه نرسد و مطمئنا از همه امکانات خودش استفاده می‌کند برای اینکه این مذاکرات تخریب شود. در دشمنی اسرائیل با این مذاکرات و نزدیکی ایران با آمریکا، نباید هیچ تردیدی داشت.

در مورد روسیه، بحث تا حدودی متفاوت است. یعنی در یک حوزه‌هایی روسیه مایل نیست که آمریکا به ایران نزدیک شود و دوست دارد که ایران وابسته به روسیه باشد. یعنی انتخاب‌های خارجی او در همان محدوده روسیه و چین باقی بماند و روابط ایران با غرب توسعه پیدا نکند. اما در مقطع فعلی با توجه به نزدیکی پوتین و ترامپ و اینکه این دو هم دارند روابط متفاوتی را با همدیگر طراحی می‌کنند، این احتمال را می‌توان داد که در یک بخش‌هایی روسیه هم نقش مثبت ایفا کند.

اتفاقا نکته سؤال من از یک فرضیه نشأت گرفته که احتمالا پوتین ایران را وجه المصالحه یا قربانی بحث اوکراین با ترامپ کند. نظر شما در این خصوص چیست؟

واقعیت این است که به عنوان یک فرضیه یا احتمال، نمی‌شود این را رد کرد. به هر حال روسیه در مقاطع مختلفی با کشورهای دیگر و خود ما از این طور داستان‌ها داشته که وقتی منافع ملی خودش مدنظر هست، منافع دیگران را قربانی می‌کند. اما این فرضیه و احتمال هم هست که شاید ترامپ در جریان بحث هسته‌ای با ایران، از روسیه هم خواسته باشد که کمک کند ایران با خواسته‌های آمریکا همراهی داشته باشد و با آمریکا به یک توافق برسد.

چون اگر این توافق صورت بگیرد، یک پیروزی برای دولت ترامپ تلقی می‌شود. خصوصا در شرایطی که بر سر تعرفه‌ها جنگ در گرفته و دنیا هم دچار یک بحران شده و چون شاخص‌های اقتصادی خود آمریکا هم در حال سقوط است، خود ترامپ هم تحت فشار قرار دارد، به نظر می‌رسد آمریکا مایل است یک پیروزی در صحنه‌ای به دست بیاورد و این صحنه می‌تواند مذاکره با ایران باشد. با توجه به اینکه روسیه بر ایران نفوذ دارد، ممکن است از روسیه و پوتین هم بخواهد این زمینه را فراهم کند که ایران با آمریکا توافق کند.

لذا این احتمال را هم می‌شود وارد دانست که بر اساس یک چنین معامله یا تحولی، اصلا ممکن است روسیه کمک کند که ایران به طرف این توافق برود و وارد این توافق بشود.

نکته دیگری که توسط نتانیاهو در این قضیه مطرح شد، بحث مقایسه ایران با لیبی بود. به نظر شما مقایسه ایران با لیبی می‌تواند درست باشد یا موقعیت ایران با لیبی متفاوت است؟

مقایسه ایران با لیبی را نتانیاهو مطرح کرده و یک هدف سیاسی مشخص هم از مطرح کردن این نمونه دارد. بین ترامپ و نتانیاهو در مورد تعامل با ایران یک اختلاف نظر خیلی مشخصی وجود دارد. ترامپ می‌خواهد با ایران گفت‌وگو و معامله کند و به توافق برسد؛ که عرض کردم عمدتا هم بحث او «هسته‌ای نظامی» است. اما اسرائیل کل هسته‌ای ایران را مدنظر دارد و واقعیت این است که علاوه بر آن بحث‌های موشکی و منطقه‌ای و حتی تغییر حکومت ایران را مدنظر دارد. اسرائیل معتقد است که الآن ایران در موقعیت ضعیفی قرار دارد، در منطقه و داخل ضعیف شده، و لذا فرصت خوبی است که به ایران فشار بیاورند و نباید این فرصت را از دست بدهند.

حرف‌هایی که ترامپ در ملاقات با نتانیاهو زد، اصلا مؤید نظر اسرائیل نبود و بلکه کاملا تأکیدی بود بر اینکه اولویت آمریکا این است که به طور صلح‌آمیز مشکلاتش با ایران بر سر مسائل هسته‌ای را حل کند. فرمولی که نتانیاهو جلوی ترامپ به دست آورد برای اینکه بتواند حرف خودش را هم زده باشد و در عین حال با نظر ترامپ صریحا مخالفت نکرده باشد، مثل زلنسکی که آن بلا بر سرش آمد، این ایده را مطرح کرد که ما مخالف گفت‌وگو و معامله با ایران نیستیم اما مدنظر ما این است که مثل نمونه لیبی اتفاق بیفتد.

منظورش این است که تمام برنامه هسته‌ای ایران جمع شود؛ و برداشت دیگری که می‌شود از مدل لیبی داشت این است که مدتی بعد از آن حکومت قذافی سقوط کرد. بعد نتانیاهو از این طریق می‌تواند القاء کند که ما تعاملی را به ایران تحمیل کردیم که در چشم‌اندازش سقوط حکومت ایران هم وجود دارد.

با توجه به پیچیدگی‌هایی که در این مذاکرات هست و شما هم به چند مورد آنها اشاره داشتید، احتمال موفقیت این مذاکرات را چقدر می‌دانید؟

احتمال موفقیت مذاکرات از نظر من 50 درصد است. یعنی واقعیت این است که من هم احتمال شکست و هم احتمال موفقیت مذاکرات را می‌دهم. احتمال موفقیت را از این باب می‌دانم که به هر حال در ایران مسئولین امر عقلایی هستند که به این نتیجه رسیده‌اند که این مذاکرات و توافق به نفع ما است. علاوه بر این در آمریکا هم شخص ترامپ و افراد دیگری هستند که این توافق را به مصلحت آمریکا می‌دانند. اما در عین حال این مذاکرات و توافق دشمنان سرسخت و کینه‌توزی هم در داخل آمریکا و ایران و هم در سطح بین‌المللی و به ویژه در اسرائیل دارد.

در آمریکا که مشخص است تندروها هستند و افراد جنگ‌طلبی همچنان در دولت ترامپ حضور دارند. در ایران هم متأسفانه یک سری افراد افراطی که درک درستی از شرایط بین‌المللی ندارند، مسائل بین‌المللی را درست نمی‌فهمند و بر اساس یک سری دگم‌ها در مورد مسائل قضاوت می‌کنند، نمی‌توانند برهه کنونی و این حساسیت را درک کنند و لذا چشم بسته و از روی نادانی و جهل با این توافق مخالفت می‌کنند.

اما به نظر من بزرگترین دشمن موفقیت این مذاکرات، اسرائیل است. اسرائیل هم خودش یک بازیگر زیرک و توانمند است، هم در آمریکا خیلی نفوذ دارد و هم باید گفت متأسفانه در ایران هم نفذ دارد. یعنی واقعیت این است که مسائل و تحولات ایران از جمله ترورها و چیزهای دیگر نشان می‌دهد همان طوری که خودشان هم مدعی هستند، اسرائیل در ایران چشم‌ها، دست‌ها و ابزارهایی برای کار کردن دارد. لذا من نقش‌آفرینی اسرائیل را خیلی مهم می‌دانم و معتقد هستم اسرائیل تمام تلاش خودش را می‌کند که این مذاکرات به نتیجه نرسد.

منبع: جماران