مذاکرات ایران و آمریکا در عمان؛ فرصتی برای بازگشت ایران به اقتصاد جهانی
حسامعسگری:قرار است امروز دور جدیدی از مذاکرات میان ایران و ایالات متحده در کشور عمان آغاز شود؛ مذاکراتی که اگرچه هنوز در هالهای از ابهام است، اما میتواند بهمثابه یک دریچه تازه در روابط دو کشور تلقی شود؛ دریچهای که اگر هوشمندانه و با در نظر گرفتن منافع بلندمدت ملی دنبال شود، میتواند مقدمهای برای ورود ایران به اقتصاد جهانی باشد.

به گزارش گروه رسانه ای شرق، در سالهای گذشته، هرگاه بحث مذاکره با آمریکا مطرح شده، بخشی از فضا در داخل کشور با سوءظن به آن نگریسته است؛ با این استدلال که مذاکره یعنی وا دادن، یعنی باز شدن پای نفوذ، یعنی تکرار تجربه تلخ برجام. اما واقعیت این است که تحریم، نه تنها ما را از رشد بازداشته، بلکه کشور را در لاک دفاعی فرو برده است. در این فضا، بهجای اینکه بتوانیم با جهان تعامل سازنده و هدفمند داشته باشیم، بیشتر وقت و انرژیمان صرف دور زدن تحریمها و دفاع از وضع موجود شده است.
در سوی دیگر، برخی جریانهای ضد ایرانی، بهویژه لابی های نزدیک به اسرائیل و برخی کشورهای عربی منطقه، علاقهمندند ایران همچنان تحریم بماند؛ چون ایرانِ منزوی، ایرانِ ضعیفتر است و طبیعتاً نمیتواند در معادلات منطقهای و جهانی، به بازیگر مؤثر تبدیل شود.
اما راهکار ایران نباید عقبنشینی یا انزوا باشد؛ اتفاقاً باید با قدرت و صراحت، وارد میدان مطالبهگری شود و پیوست اقتصادی برای مذاکرات طراحی کند.
ایران باید وارد اقتصاد جهانی شود
سالهاست که شعار "تکیه بر توان داخلی" سر داده میشود، و در عمل نیز برخی پیشرفتها حاصل شده است، اما این نگاه نباید بهانهای برای دوری از جهان و انزوا باشد. تجربه کشورهایی مثل چین و ژاپن در قرن نوزدهم نشان میدهد که باز شدن به روی تجارت و سرمایهگذاری جهانی در نهایت به رشد و پیشرفت منتهی شد. امروزه هیچ کشوری بدون ارتباط مؤثر و پایدار با اقتصاد جهانی نمیتواند توسعه پیدا کند.
ایران نیز باید بهصورت فعالانه وارد عرصه تعاملات اقتصادی بینالمللی شود. این ورود، البته نیازمند دو گام کلیدی است:اول تصویب لوایح مرتبط با FATF و خروج از لیست سیاه آن. این موضوع، کلید اعتمادسازی با نهادهای مالی بینالمللی و پیشنیاز جذب سرمایه و تکنولوژی خارجی است. ایران باید نشان دهد که برای شفافیت اقتصادی و تطابق با قواعد جهانی اراده دارد.
دوم افزایش فشار هوشمند بر طرف مقابل، همانطور که آمریکا با ابزار تحریم و تهدید شرکتها اهداف خود را پیش میبرد، ایران نیز باید با استفاده از اهرمهای خود—از بازار بزرگ داخلی تا ظرفیتهای منطقهای و انرژی—غرب را وادار به تعامل اقتصادی کند. سیاست موفق، سیاستی است که هم اصلاح میکند و هم مطالبهگری دارد.
برای مثال، میتوان از ایدههایی مانند اجازه ورود شرکتهای کوچک و متوسط آمریکایی در حوزههایی چون کشاورزی، آبیاری یا انرژیهای تجدیدپذیر بهعنوان گام نخست آغاز کرد. چنین طرحهایی، از حساسیت سیاسی کمی برخوردارند، اما میتوانند اعتمادسازی کنند و دریچهای به سمت تعاملهای بزرگتر بگشایند.
در کنار اینها، آمریکا نیز باید متوجه شود که تحریم و فشار، هرچند هزینههایی به ایران تحمیل کرده، اما منجر به فروپاشی ایران نشده است. این مسیر نهتنها بینتیجه بوده، بلکه ایران را به سمت اتکای بیشتر به توان داخلی و شرکای غیر آمریکایی به خصوص چین و روسیه سوق داده است. بنابراین ادامه این راه به نفع آمریکا همنیست .
دولت آمریکا باید شجاعت عبور از لابیهای ضدایرانی و جریانهای افراطی را داشته باشد و بهجای تکرار سیاستهای شکستخورده گذشته، وارد یک معادله برد-برد شود؛ معادلهای که هم منافع ایران را در نظر بگیرد و هم فرصتی بزرگ برای شرکتها و اقتصاد آمریکا فراهم کند.
درپایان باید یادآور شد که مذاکره نباید صرفاً عرصهای برای مباحث سیاسی و امنیتی باقی بماند. اگر قرار است گفتوگوها مؤثر باشند، باید پیوست اقتصادی داشته باشند و ایران باید نشان دهد که نهتنها آمادهی مذاکره بلکه آمادهی بازگشت به اقتصاد جهانی و تعامل سازنده بر پایه احترام متقابل، شفافیت و منافع ملی با دنیاست .
در جهانی که اقتصاد، زبان قدرت است، ایران نمیتواند همچنان در حاشیه باقی بماند. زمان آن رسیده که همزمان با دفاع از استقلال و عزت ملی، هوشمندانه وارد بازی اقتصاد جهانی شود و قواعد آن را، به نفع مردم خود، بازتعریف کند.