در آستانه آغاز دوباره مذاکرات؛
احیای برجام؛ خیلی دور، خیلی نزدیک
دیپلمات بازنشسته نوشت: دوشنبه هشتم آذر بعد از وقفهای پنجماهه دور جدید مذاکرات وین با هدف برداشتن تحریمها و احیای برجام از سر گرفته خواهد شد؛ مذاکراتی که میتواند برای برجام و بسیاری از جنبههای سیاست خارجی ایران تعیینکننده و سرنوشتساز باشد.
کوروش احمدی، دیپلمات بازنشسته در روزنامه شرق نوشت: دوشنبه هشتم آذر بعد از وقفهای پنجماهه دور جدید مذاکرات وین با هدف برداشتن تحریمها و احیای برجام از سر گرفته خواهد شد؛ مذاکراتی که میتواند برای برجام و بسیاری از جنبههای سیاست خارجی ایران تعیینکننده و سرنوشتساز باشد. با توجه به سیاست داخلی در ایران و آمریکا و شرایط منطقه، اگر این فرصت از دست برود، ممکن است شرایط بحرانی شود و ایران و آمریکا به راههای دیگری برای شکستن بنبست بیندیشند. با وجود سنگینی بختک تحریمها بر اقتصاد و زندگی مردم ایران، دولت بایدن بعد از شروع کار با یک تأخیر ناموجه دوماهو نیمه مذاکرات را در 16 فروردین 99 آغاز کرد. مذاکرات در شش دور تا 30 خرداد ادامه یافت و مطابق ارزیابی آقای روحانی، رئیسجمهور وقت در آن تاریخ توافق درمورد بخش عمده موضوعات حاصل شده بود. اکنون در آستانه شروع دوباره مذاکرات، محوریترین نکات دستور کار و مهمترین عوامل تأثیرگذار بر مذاکرات را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
1- فرمت مذاکرات: مقامات دولت سیزدهم، بهویژه آقای امیرعبداللهیان، از موافقت تیم مذاکرهکننده جدید با فرمت پیشین مذاکرات سخن گفتهاند؛ بنابراین ظاهرا همچنان نظر بر مذاکره مستقیم با 1+4 و مذاکره غیرمستقیم با آمریکا از طریق نماینده اتحادیه اروپا است. این فرمت اگرچه همان فرمت شش دور قبل است؛ اما از ابتدا مشکلات خاص خود را داشت. واقعیت این است که آمریکا همیشه از ابتدا طرف اصلی مذاکرات بوده و حضور دیگران فرع بر اصل بوده است. مذاکرات عمان در 1391 تنها با آمریکا و به طور مستقیم انجام شد. اینبار بهویژه آمریکا تنها طرف ما است؛ چون تنها طرف تحریمکننده است. اگرچه بیمیلی به عدم مذاکره مستقیم با آمریکا به دلیل خلف وعده قابل درک است؛ اما مذاکره غیرمستقیم با آمریکا سه ایراد دارد: بسیار وقتگیرتر است؛ مستلزم اعتماد به واسطه یعنی اروپا است و میتواند زمینهساز سوءتفاهم باشد. در شرایطی که ایران در سه دهه اخیر به دفعات با آمریکا به طور مستقیم مذاکره کرده، اصرار بر ادامه مذاکرات غیرمستقیم با این کشور دور از واقعبینی است.
2- راهبرد طرفین: راهبرد ایران و آمریکا در شش دور مذاکرات قبلی مشخص و هدف آن احیای برجام بود. درحالیکه راهبرد آمریکا به نظر نمیرسد تغییری کرده باشد، سؤال این است که راهبرد دولت سیزدهم آیا همچنان احیای برجام است یا چیزی دیگر. با وجود سخنان ضدونقیض مقامات ما در ماههای اخیر، از دو، سه هفته پیش به این سو به نظر میرسد که «بازگشت به تعهدات» برجامی در مرکز توجه دولت جدید نیز قرار گرفته است. توییت آقای امیرعبداللهیان در 26 آبان مبنی بر اینکه «بازگشت همه طرفها به تعهداتشان یک اصل مهم و هدایتگر است» و سخنان آقای باقریکنی در مصاحبه با گاردین در 27 آبان مبنی بر اینکه خواست ما صرفا «برداشتن تحریمها مطابق برجام است». سخنان دیگر او مبنی بر اینکه «توافقی حاصل شده و نظر ما این است که باید اجرا شود» و «ما مذاکره هستهای نداریم و مسائل هستهای در 94 در قالب توافقی حل شده است»، میتوانند گویای پذیرش برجام و مذاکره صرفا برای رفع تحریمها بر مبنای برجام باشند. اگر این برداشت درست باشد، میتوان مذاکرات پیشرو را دور هفتم مذاکرات پیشین و معطوف به احیای تعهدات طرفین در چارچوب آن دانست. در چنین صورتی ایران در موقعیت خوبی برای مقابله با زیادهخواهیهای آمریکا مانند «قویتر و طولانیتر»کردن برجام و احیانا مذاکره درمورد مسائل موشکی و منطقهای قرار خواهد داشت.
3- موضوعات مورد اختلاف: اگر بازگشت به برجام 94 مبنا باشد، آخرین گزارش دکتر ظریف به مجلس درمورد برجام مورخ 20 تیر 1400 مبنای خوب و در دسترسی برای اطلاع از فهرست تفصیلی موضوعات مورد مذاکره و تا حدودی توافقات حاصله و اختلافات باقیمانده است. این گزارش نشان میدهد که عمده کار برای احیای برجام 94 انجام شده و ازجمله آمریکا متعهد به رفع تحریمها مطابق برجام و اجتناب از اعمال مجدد آنها به بهانههای دیگر (مطابق بند 26 برجام) شده است. همچنین آمریکا متعهد شده تا حداقل تحریمهای هستهای جدید ترامپ را بردارد. در این گزارش از لغو فرمان اجرائی 13876 ترامپ درمورد تحریم رهبری و بیت ایشان و افراد منصوب توسط ایشان و ابطال شناسایی سپاه بهعنوان بهاصطلاح یک گروه تروریستی خارجی در «صورت توافق کامل» سخن رفته است. البته لغو تحریمهای اولیه و نیز تحریمهای مرتبط با موضوعاتی مانند تروریسم، حقوق بشر، موشکی و... از ابتدا مطابق برجام 94 در دستور کار نبوده است. با این حال مجلس در قانون راهبردی لغو تحریمها از لزوم «لغو همه تحریمها» سخن گفته و 220 نماینده در اردیبهشت گذشته در بیانیهای خواستار لغو همه تحریمها شده و هرگونه تلاش برای «دستهبندی تحریمها» را رد کرده بودند. البته گزارش وزارت خارجه درمورد برخی نکات ساکت است؛ ازجمله درمورد فرمان اجرائی 13949 (منع فرامرزی معاملات تسلیحات متعارف با ایران) و دو، سه فرمان اجرائی دیگر. همچنین برخی اصولگراها و برخی مقامات طی یکی، دو سال گذشته بر مواردی مانند تضمین آمریکا به عدم خروج مجدد از برجام، راستیآزمایی لغو تحریمها، تکلیف مکانیسم ماشه در قطعنامه 2231، پرداخت خسارت ناشی از خروج از برجام، موضع آمریکا درمورد دعاوی آژانس علیه ایران و... تأکید داشتهاند که تکلیف آنها نیز روشن نیست. مسئله بسیار حساس دیگر تعیین تکلیف دستاوردهای هستهای ایران در دو سال گذشته، بهویژه سانتریفیوژهای پیشرفته است. همچنین تکلیف زیادهخواهیهای دولت بایدن نیز باید روشن شود.
4- جو سیاسی در ایران: جو سیاسی در کشور و موضعگیریهای جناحهای سیاسی در ایجاد زمینه مثبت یا منفی برای مذاکرات بسیار مهم است. نکته مثبت در این زمینه این است که در دو، سه هفته گذشته شاهد تعدیل مواضع برخی از مخالفان سرسخت برجام و نیز ابراز نظرات مثبت از سوی دیگر اصولگراها بودهایم. در این زمینه تعدیل موضع حجتالاسلام ذوالنوری را که قبلا از شاخصترین مخالفان برجام بود، باید تحول مثبتی به شمار آورد. ایشان در 30 آبان تأکید کرد که «اگر کسانی اتهام بزنند که جمهوری اسلامی برای احیای برجام ارادهای ندارد، این اتهام واهی و ظالمانه است. اراده ما احیای برجام است... . ما برای اجرای برجام مذاکره میکنیم و هشتم آذر هم مذاکرهکنندگان ما برای همین مأموریت میروند». آقای پورمحمدی، دبیر کل جامعه روحانیت مبارز، نیز در 18 آبان گفت: «به ملت ما ظلم شده؛ اما این دلیل نمیشود که خود را از حداقلهایی که میتواند از طریق مذاکره حاصل شود، محروم کنیم». آقای محمدرضا باهنر نیز گفت: «چیزی که من اطلاع دارم مجموعه نظام به این نتیجه رسیدهاند که مذاکرات باید ادامه پیدا کند؛ یعنی باید راههایی برای تفاهم پیدا بکنیم». چنین حمایتهایی از تیم مذاکرهکننده تأثیر مهمی در پیشرفت کار خواهد داشت و باید از آن استقبال کرد.
5- برجام و شرایط اقتصادی کشور: در اینکه نباید اقتصاد خود را به برجام و مانند آن گره بزنیم، تردیدی نیست؛ اما مسئله این است که اقتصاد ایران با توجه به حجم بالای وابستگیاش به تجارت خارجی در عمل شدیدا تحت تأثیر تحریمها قرار دارد. تردید نیست که اجرای برجام در دو سال و امید به احیای آن در چند ماه بعد از حذف ترامپ، نقش مؤثری در شرایط اقتصادی - اجتماعی کشور داشته است. صادرات نفت ایران که بر اثر تحریم بهشدت کاهش یافته و مطابق زمانبندی دولت اوباما قرار بود تا اواسط 93 به صفر برسد، یک سال بعد از اجرای برجام به دومیلیونو 800 هزار بشکه رسید. این اتفاق کماهمیتی نبود. همچنین مهم بود که بعد از اجرای برجام نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در سال 95 به نزدیک 14 درصد و در سال 96 به نزدیک چهار درصد رسید. درحالیکه تولید ناخالص داخلی در سال 91 نزدیک به منفی هشت درصد سقوط کرده بود و بعد از خروج ترامپ از برجام نیز به منفی شش رسید. در یک سال گذشته نیز شاهد بودهایم که نرخ ارز تا چه حد به خبرهای برجام حساس بوده است. بیشک، احیای برجام و کاهش تنش در سیاست خارجی یکی از پیششرطهای رفع بسیاری از مشکلات داخلی است.
6- جو سیاسی در آمریکا: سیاست داخلی آمریکا و اثرپذیری آن از سیاست کشورهای منطقه دیگر عامل مؤثر در مذاکرات است. موقعیت بایدن در شرایط کنونی به علت کاهش شدید مقبولیت عملکرد او در نظرسنجیها، شکست حزبش در انتخابات ویرجینیا و نمایش ضعیف در نیوجرسی چندان قوی نیست. دموکراتها اکنون نگران از دست دادن اکثریت در کنگره در انتخابات نوامبر 2022 و از دست دادن کاخ سفید در 2024 هستند. همچنین چنین به نظر میرسد که نظر کشورهای منطقه برای دولت بایدن مهم است. هیچیک از این فاکتورها برای دولت اوباما در سال 94 مهم یا مطرح نبود.
7- بازی مقصرتراشی: طرف ایرانی به یک نکته بسیار مهم دیگر باید توجه داشته باشد و آن اینکه به موازات پیشرفت مذاکرات، تلاشی نیز برای «مقصرتراشی» در صورت شکست روند مذاکرات در جریان خواهد بود. «بازی مقصرتراشی» همیشه جزء لاینفک روندهای دیپلماتیک حساس است. در جریان خروج ترامپ از برجام اجماع بینالمللی حاصل بود که آمریکا مقصر تعلیق اجرای برجام است. با شروع مذاکرات جدید، طرفهای غربی همزمان خواهند کوشید تا زمینه لازم برای مقصر جلوهدادن ایران در صورت شکست مذاکرات را فراهم کنند. از شواهد برمیآید که حتی چین و روسیه نیز که خواستار احیای برجاماند، ممکن است در این زمینه با غرب همراه شوند؛ بنابراین مقامات ما باید نگاهی نیز به «بازی مقصریابی» داشته باشند.