|

آشتی در بهاران

دوشنبه صبح به بازار رفته بودم. شلوغ بود، اما شور و حالی نداشت و مردم ملول و دمغ بودند؛ انگار که شب عید نیست. قیمت‌ها گران و جیب‌ها خالی است. قیمت اجناس را نگاه می‌کردند و رد می‌شدند. مردم با سیلی صورت‌شان را سرخ نگه می‌دارند.

دوشنبه صبح به بازار رفته بودم. شلوغ بود، اما شور و حالی نداشت و مردم ملول و دمغ بودند؛ انگار که شب عید نیست. قیمت‌ها گران و جیب‌ها خالی است. قیمت اجناس را نگاه می‌کردند و رد می‌شدند. مردم با سیلی صورت‌شان را سرخ نگه می‌دارند. آنها روزهای سختی را می‌گذرانند. دیگر اخبار خوش هم خوشحال‌شان نمی‌کند. خبر آشتی با عربستان، دلار را پایین کشید، اما دل مردم باز نشد. شاید باور ندارند که اتفاقی خواهد افتاد. لابد فکر می‌کنند، این هم یک بازی سیاسی است و بی‌پولی، فعلا غصه اصلی مردم شهر است. مغازه‌دارها هم مکدر بودند. وقتی مردم پولی در بساط ندارند، آنها هم ضرر می‌کنند. کاسبی می‌گفت، یک سال داریم اجاره می‌دهیم، به امید اینکه فروش شب عید جبرانش‌ کند؛ این هم شب عید که انگار مردم فقط برای تماشا به بازار آمده‌اند. یادش بخیر، اسفند که می‌رسید، شور و شعف، همه شهر را فرامی‌گرفت و همهمه‌ای در کوچه و خیابان‌ برپا می‌شد. صدای بساطی‌ها، غلغله بازارچه‌ها و خانواده‌هایی که با چند بچه قد و نیم‌قد، از این مغازه به آن مغازه می‌رفتند. صدای چک و چونه مردم، با صدای ضرب و رقص حاج فیروز و آواز عمو نوروز، در هم می‌آمیخت و سرزندگی و شادابی و هیجان خرید شب عید را مجسم می‌کرد. اما دیگر از آن خبرها نیست. دخل مردم، کفاف خرج‌شان را هم نمی‌دهد. قیمت‌ها سر به فلک کشیده و حقوق کارمند و کارگر، بیشتر صرف سیرکردن شکم‌ زن و بچه‌شان می‌شود. البته ناراحتی مردم فقط از گرانی‌ها نیست، احساس می‌کنند که وضعیت کشور رها شده و کسی به فکر آنها نیست. مصائبی که پاییز امسال بر مردم وارد شد، احتیاج به دلجویی داشت، اما کسی دلجویی نکرد؛ برخی حتی طلبکار هم شدند. برخی جامعه‌شناسان معتقدند در نتیجه ناآرامی‌های عمیق پاییز امسال، یک طبقه ضداجتماعی جدید در کشورمان پدیدار شده و آنها برآورد می‌کنند تعدادشان دست‌کم شش میلیون نفر باشد. برخی نشانگان این طبقه، بی‌اعتمادی مفرط، افسردگی گروهی، نافرمانی مقابله‌جویانه، وندالیسم، ستیزه‌جویی نامتقارن و تخریبگری است. راه تعامل با این افراد، بهبود حکمرانی و کارآمدی، امیدآفرینی و تقویت فرهنگ گفت‌وگوست. جامعه ما دچار فقدان گفت‌وگوست. در جامعه‌ای که در آن جامعه مدنی و سازوکارهای مشارکتی نظیر تشکل‌های صنفی و احزاب سیاسی واقعی، از ایفای نقش مؤثر ناتوان هستند، اساسا اصل نمایندگی مخدوش است، بنابراین گفت‌وگویی شکل نمی‌گیرد. گام اول برای گذار از بحران‌های پیاپی، رفع موانع گفت‌وگوی اجتماعی است. گام بعدی، امیدآفرینی است. انسان به امید زنده است. ما در عصر شتابندگی تاریخ به سر می‌بریم. امروز ایران، نیازمند تقویت امید اجتماعی است. منظور از امید اجتماعی، انگاره‌ها و انتظارها نسبت به حال و آینده است. امید اجتماعی، مبنای بالابردن ظرفیت‌های آرزومندی جامعه در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. اگر جامعه حس کند که قابلیت سیاسی و فرهنگی ندارد، ظرفیت‌ امیدواری آن بالا نمی‌رود. پایه‌های امید اجتماعی، عامل و زمینه تغییرات در جامعه است. امید اجتماعی، عامل تداوم جامعه است و نمی‌توان در تغییرات اجتماعی و اصلاحات بنیادی، جامعه و نهادهای مدنی را نادیده گرفت. در شاخص‌های امید اجتماعی، باید اعتماد میان افراد، اجتماع و سازمان‌های مختلف افزایش یابد؛ چراکه پایین‌رفتن سطح امید اجتماعی، منجر به پایین‌آمدن اعتماد می‌شود و جامعه‌ای که در آن فرد فقط خود را محور ببیند، نمی‌تواند جامعه‌ای امیدوار باشد. کاهش توان تولید ثروت، رشد فقر و نابرابری و حاشیه‌نشینی، جامعه را به سمت گسستگی سوق می‌دهد. امروز در برابر دیدگاه‌های گسسته‌ساز که متأسفانه ذهن کسر بزرگی از مردم، به‌ویژه آن طبقه نوپدید را درگیر خود کرده، باید همبستگی اجتماعی به‌عنوان یک مسئله بنیادی جامعه تقویت شود. انسدادگری از چالش‌های فراروی امیدآفرینی است. با انسدادگری، تغییرات مثبت در جامعه رخ نخواهد داد. مع‌الاسف یکه‌تازی تندروها در برخورد جزمی با مقوله‌های فرهنگی و اجتماعی، نسل جدید را از امید و گفت‌وگو دور کرده و به سمت نافرمانی سوق داده و شرایط مطلوب را برای زیست نیروهای بیرون از کشور فراهم کرده است که منویات‌شان را پیش ببرند. رسانه‌ها در چنین وضعیت شکننده‌ای که نهادهای اجتماعی و مدنی ضعیف‌ شده‌اند، نقش حساس و مهم‌تری دارند. رسانه‌ها تقویت‌کننده نهادهای مدنی و پل ارتباطی بین حکومت و مردم‌اند که می‌توانند صدای خاموش را به گوش حاکمیت برسانند. این یک واقعیت است که طبقه متوسط زیر چرخ‌های تورم گرفتار ‌شده‌اند. در شرایطی که یارانه‌های نقدی روز به روز بی‌ارزش‌تر می‌شود، طبقات ضعیف هم با سیاست‌های این دولت، نه لِه که با خاک یکسان شده‌اند. آنها انتظار داشتند با یکدست‌شدن مدیران و هم‌افزایی دولت و مجلس و قوه قضائیه و سایر نهادهای صاحب نفوذ و قدرت، رفاه نسبی حاصل شود. رسانه‌های جریان اصلی، دولت روحانی را ناکارآمد و بی‌عرضه جلوه می‌دادند که با روی‌کار‌آمدن یک دولت انقلابی، در سریع‌ترین زمان، وضع بهبود می‌یابد. اکنون نه تنها بهبود نیافته؛ بلکه بدتر شده است. امید مردم نقش بر آب شده؛ چون می‌بینند نه‌تنها وضع معیشت‌شان درست نشده؛ بلکه هرچه می‌گذرد، شرایط زندگی روزمره آنها دشوارتر می‌شود. گشایش اقتصادی، جای خود را به گرانی افسارگسیخته داده. ارزش پول و قدرت خرید، مدام کاهش می‌یابد و توان مردم برای اداره خانواده، روز‌به‌روز کمتر می‌شود. تا حالا هم شهروندان نجیب کشورمان، همه رنج‌ها و دردها را تحمل کرده و دم برنیاورده‌اند؛ اما آنها وقتی می‌بینند وضع زندگی و خانواده و فرزندان مدیران و مسئولان، طور دیگری است و این دعوت به مقاومت، فقط قشر متوسط جامعه را نشانه رفته، عصبانی می‌شوند. آنچه برای امیدآفرینی در مردم لازم است، الزاما پول‌پاشی و افزایش حقوق و یارانه و اینها نیست. چاره آن است که کار مردم را به مردم واگذارند. دولت و مجلسی برآمده از رأی مردم، فارغ از تنگ‌نظری‌های حذفی، فضای اعتماد و امید را زنده می‌کند. مصلحان اجتماعی و هر آن کسی که اعتباری نزد مقامات دارد، تکلیف خود بدانند پا پیش بگذارند و نگذارند دمیدن بر کوره انسدادگری و امیدزدایی از مردم، ایران عزیزمان را دچار خسارتی جبران‌ناپذیر کند. راه نجات، بالابردن ظرفیت‌های آرزومندی جامعه و پیشه‌کردن آشتی ملی است؛ آشتی با مردم و نهادهای مدنی و آشتی با همه. نیاز به تغییر، حس مشترک همه ما ایرانیان است، هر کس دل در سعادت ملت ایران و آبادانی و سربلندی این ملک و میهن دارد، سالی را که گذشت از نگاه خود ارزیابی کند. باید ببینیم، کجا درست عمل کردیم. اشتباهات‌مان کجا بود؟ چرا هر حرکتی می‌کنیم، به جای پیشرفت، شاهد پسرفتیم؟ امیدوارم در سال 1402 تجربه‌های شکست‌خورده پیشین اصلاح شود و تصمیمات مهم و سختی برای جلب مشارکت سیاسی مردم گرفته شود تا بار دیگر امید به ساختن یک جامعه نمونه و ایدئال در دل همگان زنده شود. بهار امسال، بهار آشتی با مردم و کارآمدسازی دولت باشد؛ مردم فقط آن چند نفر هوادار سینه‌چاک ما نیستند؛ مردم آنهایی هستند که کمرشان زیر فشارهای اقتصادی خم شده و شرمنده همسر و فرزند، صورت‌شان را با سیلی سرخ نگه داشته‌اند. امید که در سال جدید، آرزوی مردم برای حکمرانی خوب، صورت واقعیت به خود بگیرد.