سینمای عامهپسند الزاما بیارزش و «مبتذل» نیست
یکی از هدفهای سینما، سرگرمی است. فیلمهای زیادی در تاریخ سینما ساخته شدهاند که سازندگان آنها هیچگونه ادعای هنری نداشتهاند و صرفا آن را برای گیشه و سرگرمکردن مردم تولید کردهاند.
پرویز جاهد
یکی از هدفهای سینما، سرگرمی است. فیلمهای زیادی در تاریخ سینما ساخته شدهاند که سازندگان آنها هیچگونه ادعای هنری نداشتهاند و صرفا آن را برای گیشه و سرگرمکردن مردم تولید کردهاند. هرچند برخی از این فیلمهای بیادعا که صرفا بهمنظور تجاری و سرگرمکردن تودهها ساخته شدند، بعدها مورد توجه منتقدان قرار گرفتند و آنها به جستوجو و کشف ارزشهای هنری در آنها پرداختند. هیچ تضادی بین جنبههای هنری و زیباییشناسانه یک فیلم و جنبههای سرگرمکننده آن وجود ندارد. فیلمها میتوانند ترکیبی از هنر و سرگرمی باشند. اینکه فیلمی حاوی رقص و آواز باشد یا لحنی کمیک داشته باشد یا عامهپسند بوده و برای سرگرمکردن تودههای مخاطب ساخته شده باشد، هیچکدام دلیل موجهی برای نفی یک فیلم و کوبیدن آن نیست.
متأسفانه سینمای عامهپسند در ایران از پیش از انقلاب تا امروز، همواره آماج حملههای تند منتقدان نخبهگرا بوده و بهعنوان فیلمهای «مبتذل» و «منحرف» و «بیارزش» مورد تحقیر و نکوهش قرار گرفتهاند، غافل از اینکه این فیلمها بهعنوان بخشی از تاریخ سینمای عامهپسند در ایران و بهعنوان پدیدههایی اجتماعی، ارزش بررسیهای تحلیلی از منظر تاریخی، جامعهشناختی و سیاسی، حتی با رویکرد آدورنویی و از منظر صنعت فرهنگ را داشته و دارند. راحتترین کار در مواجهه با یک فیلم عامهپسندِ پرفروش که مورد استقبال توده عام سینمارو قرار گرفته، این است که آن را با برچسب «مبتذل» کنار گذاشته و بگوییم این فیلمها، مثلا «ماقبل نقد» هستند و ارزش بررسی و تحلیل ندارند. درحالیکه فیلمهای عامهپسند نیز میتوانند دارای برخی جنبههای هنری و زیباییشناسانه باشند.
اگر فیلمی، این قدرت را داشته باشد که مخاطب را به درون سالن سینما بکشاند، حتما دارای عناصر جذاب مهمی است که باید در تحلیل فیلم به آنها توجه کرد. از این منظر، «آهنگ دونفره» نیز با اینکه از سوی برخی رسانههای مخالف بهعنوان فیلمی «مبتذل» معرفی شده؛ اما فیلمی است که مورد توجه مردم قرار گرفته و ابتذالی در آن وجود ندارد. «ابتذال» یکی از گنگترین و غریبترین مفاهیمی است که نامشخصترین و سوءتفاهمبرانگیزترین است.
اینها را بهعنوان مقدمه گفتم تا به فیلم «آهنگ دونفره» ساخته «آرزو ارزانش» برسم. «ارزانش» را از زمانی که در دانشکده سوره درس میدادم، میشناسم. در دو فیلم کوتاهم یعنی «فال قهوه» و «روز برمیآید» نیز بهعنوان دستیار و منشی صحنه در کنارم بوده. عاشق سینمای جدی و هنری است و به اندازه موهای سرش فیلم دیده و کتاب سینمایی خوانده و آرشیو منحصربهفردی از فیلمهای هنری در اختیار دارد. شاگرد کیارستمی بوده و چند فیلم کوتاه خوب ساخته و حالا در اولین فیلم بلند سینماییاش، راه سختی را در پیش گرفته. ساختن فیلم ملودرام با مایههای کمدی و موزیکال که جذاب باشد و بتواند بدون توسل به شوخیهای جلف و مبتذل جنسی تماشاگران را به سینما بکشاند، کار سادهای نیست. بهویژه اگر زن باشی و بخواهی اولین فیلمت را در سینمایی که ساختار آن اساسا مردسالارانه است، بسازی.
«آهنگ دونفره» سینمای انترتینمنت یا همان سرگرمیساز است که نیاز تودههای سینمارو است و در همه کشورهای دنیا وجود دارد. «آهنگ دونفره»، سینمای ژانر است؛ ملودرامی سبک با مایههای کمدی. برخلاف آنچه تصور میشود، موزیکال نیست؛ هرچند موسیقی و اجرای ترانه نقش مهمی در ساختار آن دارد. فیلم موزیکال، ژانری است که در آن علاوه بر آنکه تعداد زیادی ترانه را شخصیتهای فیلم میخوانند، بخشی از روایت فیلم و دیالوگها نیز موزوناند و به شکل آواز یا ترانه اجرا میشوند. با این تعریف من جز برخی فیلمهای علی حاتمی ازجمله «باباشمل» و برخی آثار نیمهموزیکال کودکان مثل «گربه آوازخوان» کامبوزیا پرتوی و «شهر موشها» و «دزد عروسکها»، فیلمی که دارای مختصات کامل ژانر موزیکال باشد، در سینمای ایران سراغ ندارم. علاوهبراین «آهنگ دونفره» از قواعد ژانر کمدی موقعیت یا همان «سیتکام» تبعیت میکند؛ درامی خانوادگی و اجتماعی که در آن شخصیتها در موقعیتهای بهظاهر کمیک و خندهدار اما درعینحال سرنوشتساز قرار میگیرند و دیالوگها، ماهیتی طنزآمیز دارند.
حجم زیادی از زمان فیلم به اجرای ترانههای دو شخصیت خواننده فیلم، یکی حرفهای و دیگری آماتور(ایلیا و پاشا) اختصاص دارد که به وسیله «فرزاد فرزین» و «احمد مهرانفر» اجرا میشود و در نوع خود جذاباند و توجه مخاطب را جلب میکنند.
با اینکه پوستر فیلم بسیار بد و بیسلیقه طراحی شده و عنوان فیلم نیز کشش چندانی برای جذب مخاطب ندارد؛ اما «ارزانش»، توانسته با استفاده از حضور «احمد مهرانفر» بهعنوان یک بازیگر کمیک محبوب که ریتم بازیگری تند و مناسبی دارد و فرزین بهعنوان یک خواننده پاپ محبوب، تماشاگران را به سالن سینما بکشاند. از طرفی کندی ریتم فیلم در برخی لحظهها باعث خستگی تماشاگر میشود؛ اما
در مجموع، ضرباهنگ فیلم متناسب با موضوع فیلم و ژانر آن است. درحالیکه موضوع فیلم، قابلیت تبدیلشدن به یک درام اجتماعی تلخ را داشت؛ اما «ارزانش» با خلق موقعیتهای کمیک و با استفاده از ترانههایی که به صورت زنده و صحنهای اجرا میشود، فضای ملودیک و موزیکال گرم و شادی میسازد. فیلم داستان سادهای دارد و اصلا فیلم عمیقی نیست؛ اما در مجموع خوب ساخته شده و ارزانش با شناختی که از تاریخ سینما و مختصات ژانرهای ملودرام و کمدی موقعیت داشته، توانسته ماهرانه از عواملی که در اختیار داشته، استفاده کند و فیلم مفرح جذاب و قابل قبولی بسازد.