فریماه فرجامی بازیگر بیتکرار سینمای ایران در 71 سالگی درگذشت
ستاره خفته
«پدر، بیماری منحوس من از مادر جداش کرد؛ پدر از درد جدایی مرد. مردای زندگی من همه بزرگوار بودن. طالع نحس من شومبختشون کرد». دیالوگهای موزون علی حاتمی بر زبان فریماه فرجامی جوان و زیبا در فیلم «مادر» ماهمنیر قصه را به یکی از بهیادماندنیترین نقشهای فرجامی بدل کرد.
شرق: «پدر، بیماری منحوس من از مادر جداش کرد؛ پدر از درد جدایی مرد. مردای زندگی من همه بزرگوار بودن. طالع نحس من شومبختشون کرد». دیالوگهای موزون علی حاتمی بر زبان فریماه فرجامی جوان و زیبا در فیلم «مادر» ماهمنیر قصه را به یکی از بهیادماندنیترین نقشهای فرجامی بدل کرد.
بازیگری که برای نخستین بار سال 59 مقابل دوربین سینما ظاهر شد و در اولین حضورش در سینما نقش یک زن لهستانی را ایفا کرد. شوق نخستین بازی مقابل دوربین سینما برای او چندان پایدار نبود. فیلم توقیف شد. بخت یارش نبود که «خط قرمز» مسعود کیمیایی درست زمانی ساخته شد که قانون حجاب در سینما به تصویب رسید و این فیلم به دلیل نداشتن حجاب اسلامی به مدت 37 سال توقیف شد! اما درست چهار سال بعد از این فیلم، فرجامی بار دیگر مقابل دوربین کیمیایی رفت و «تیغ و ابریشم» را بازی کرد. بلافاصله پس از آن بازی در «اجارهنشینها»، «بیپناه» و «سرب» به او عنوان ستاره سینمای ایران را داد و «مادر» مهر تأییدی بر توانایی و جایگاه او بود. واروژ کریممسیحی دیگر کارگردان یگانه سینمای ایران، نقش فروغالزمان «پرده آخر» را به فرجامی سپرد؛ نقشی که برایش سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را بههمراه داشت.
جایگاه فریماه فرجامی در اواخر دهه 60 تثبیت شده بود. دیگر به همگان ثابت شده بود، توانایی او منحصر به چهره زیبایش نیست. او بازیگری بود با ویژگیهای منحصربهفرد، باهوش و دقیق که در پس هر نقشی میتوان اثر انگشت او را دید. بازیگری با لحن و گفتاری خاص و نگاههایی که حتی در سکوت حرفهای زیادی برای گفتن داشت. رخشان بنیاعتماد و فرجامی «نرگس» را خلق کردند. نقشی که بار دیگر نگاهها را به فرجامی معطوف کرد. این فیلم را میتوان نقطه اوج بازیگری فرجامی دانست. او زنی را تصویر کرد که همزمان مادر بود و معشوق و بیترید هیچ بازیگری بهجز فرجامی نمیتوانست ظرافت این نقش را تصویر کند. او در دهه 70 کموبیش مقابل دوربین کارگردانهای سینمای ایران ظاهر شد. پس از آن با شدتگرفتن بیماری و انتخابش برای حضورنیافتن مقابل دوربین باعث شد بسیاری از شرایط زندگی او بیخبر بمانند.
به یقین که با وجود کارنامه درخشانی که از او به یادگار مانده، او از قدرنادیدهترین بازیگران سینمای ایران است. فرجامی خیلی زود با سینما خداحافظی کرد و خاطرات بسیاری را برای دوستدارانش به یادگار گذاشت.
او سالها پیش، پس از دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فجر در گفتوگویی اشارهای به سالهای حضورش در سینما داشت. «انقلاب شد فکر کردم باید اینجا بمانم فکر میکردم اگر بمانم، نه بهخاطر سینما و تئاتری که هنوز شروع نکرده بودم، در امور سهمی خواهم داشت. فکر میکردم باید کاری را شروع کنم و دقیقا هم نمیدانستم چه کاری را فقط میدانستم که باید بمانم. آن فریماه دوست داشت قهوه را در رم بخورد. پاییزها کنار سن قدم بزند. در هوای مهآلود لندن دوستان قدیمی را ببیند. اما در تهران چیزهایی بود که مرا نگه داشت. فریماه آن سالها برای من خیلی جذاب است ولی فکر میکنم آن فریماه خیلی عوض شده است. لذتهایی که آن موقع میبردم زیاد اما آنی بود، در عوض حالا متفکرتر شدهام. بیشتر اوقات در خودم فرومیروم که این را زیاد هم دوست ندارم، دست خودم نیست. به همهچیز فکر میکنم؛ به مادرم که همین اواخر او را از دست دادم. شبها جای او میخوابم، گاهی بویش را در اتاق حس میکنم. او شادبودن را خیلی دوست داشت و اگر میدید در فکر فرومیروم، غصه میخورد».
بازیگری که به حاشیه کشیده شد
یاشار نورایی: فریماه فرجامی پس از حضور در فیلمهای «گفت هر سه نفرشان» و «خط قرمز» که توقیف شدند و امکان دیدهشدن او فراهم نشد، دورهای را طی کرد و بار دیگر مقابل دوربین رفت. با توجه به سابقه بازی در تئاتر و توانایی و تحصیلات آکادمیک بالاخره در «تیغ و ابریشیم» به حقش رسید. اگر «خط قرمز» توقیف نمیشد، قطعا این فیلم سکوی پرتاب خوبی برای فرجامی بود. در «پرده آخر» زیباییاش بیش از پیش جلوه کرد. زیبایی فرجامی قطعا از اصلیترین دلایل برای کمرنگشدنش در سینما بود. او بیاعتنا به زیبایی ظاهریاش در «سرب» اجازه داد موهایش را از ته بتراشند و در «نرگس» هم نقش زنی معتاد را ایفا کرد و در دهه 70 حضورش کمرنگتر شد.
به نظرم فرجامی هم از جمله بازیگران حساسی بود که منتظر نقشهای خوب میماند. نقشهایی که میتوانست در آنها استعداد و تواناییاش را بروز دهد و ترجیح میداد در نقشهای خوب ماندگار شود. از معدود بازیگرانی بود که اگر با ساختار فیلم همراه میشد، از اینکه به زیباییاش لطمهای وارد شود واهمهای نداشت. اینکه کارکردن با او راحت بود یا خیر را باید از کارگردانهایی که با او کار کردهاند پرسید. متأسفم که دوره حضور فرجامی همزمان شد با سیاستهایی متفاوتی که در سینما حاکم بود و او در دوره شکوفاییاش سرکوب شد. انگار دوره خودویرانگری فرجامی با دورهای که سیاستهای جاری مانع از فعالیتهای او شدند یکی شد و فرجامی را به حاشیه کشاند.