جادوی تتلو!
«امیر تتلو درباره انرژی هستهای کاری ساخته بود و کلیپش را روی ناو ارتش ساختیم. البته بعدا دوستان زیرش زدند و گفتند ما قضیه را نمیدانستیم! مگر بدون هماهنگی میشود روی ناو کلیپ ساخت؟».
«امیر تتلو درباره انرژی هستهای کاری ساخته بود و کلیپش را روی ناو ارتش ساختیم. البته بعدا دوستان زیرش زدند و گفتند ما قضیه را نمیدانستیم! مگر بدون هماهنگی میشود روی ناو کلیپ ساخت؟». میثم محمدحسنی راست میگفت، بدون هماهنگی نمیشود روی ناو جنگی ارتش کلیپ ساخت؛ کمااینکه برای اولین بار و احتمالا آخرین بار یک خواننده روی ناو جنگی ارتش میرفت و پرسنل نظامی ناو بهعنوان حاضران صحنه، در اختیار او قرار میگرفتند.
ماجرای شگفتآوری بود که بدون «هماهنگی» و ارتباطات خاص رخ نمیداد. ارتباطاتی که میثم محمدحسنی، مدیر شبکه تلویزیونی نصر و البته احتمالا برادرش احسان، مدیر مؤسسه فرهنگی اوج داشتند؛ دو مجموعه رسانهای و فرهنگی که هر دو به نهادهای مهمی وصل بودند. بگذریم، از همان زمان بود که آرامآرام تتلو به چهره فرهنگی اصولگرا تبدیل شد تا شگفتیآفرینیهایش استمرار داشته باشد. اوج آن را احتمالا همه شما به یاد دارید و بارها دیدهاید. قبل از انتخابات ریاستجمهوری سال 96، در بحبوحه رقابت ابراهیم رئیسی با مهمترین رقیبش حسن روحانی، رئیسی مهمترین فیل تبلیغاتیاش را هوا کرد (و البته آن فیل رؤیای ریاستجمهوری رئیسی در آن سال را هم با خود به هوا برد!). ابراهیم رئیسی را کنار امیر تتلو نشاندند تا با چشمانی مبهوت به تتلو و تتوهایش نگاه کند (تتلو در جایی از آن فیلم معروف، یکی از تتوهایش را که نقش کلید بود به رئیسی نشان میداد و رئیسی میخندید و میگفت این از اون کلیدهاست که باز میکنه؟). رئیسی در آن دیدار تاریخی چیزهای دیگری هم خطاب به تتلو گفت: «من از دیدار شما خیلی خوشبختم و از این نیت پاک و صافت که ارزشمنده برای ما واقعا... هم کارات اثرگذاره... من کارهای شما را بعضیهایشان را، البته وقت نمیکنم و دوست دارم همهشان را ببینم، اما کارهایی که گاهی شاهدش هستیم یا میشنویم الحمدالله کارهای خوبیه و اثرگذاره»! شکست رئیسی در انتخابات آن سال البته تنها کار «اثرگذار» تتلو نبود. امیرحسین مقصودلو بعد از دیدار پرحاشیهاش با ابراهیم رئیسی، حالا چهره فرهنگی مورد علاقه طیفی از جناح راست بود که ابراهیم رئیسی آن را نمایندگی میکرد؛ طیفی که احتمالا خود را ناچار میدید به خاطر موج تخریبی که دیدار رئیسی و تتلو به بار آورده بود، حالا تمامقد از «جذب فرهنگی» خود دفاع کند. برای تتلو همایش تقدیر گرفتند و یاسر جبرائیلی، رئیس فعلی مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاستهای کلی مجمع تشخیص، عزتالله ضرغامی، وزیر میراث فعلی در دولت ابراهیم رئیسی، نظامالدین موسوی، عضو فعلی هیئترئیسه مجلس و حمید رسایی، عضو آن روزهای جبهه پایداری و عضو فعلی شریان، به صف ایستادند تا در همایشی مفصل از امیر تتلو تقدیر کنند. این تمام داستان نبود؛ رسانههای نزدیک به طیف ابراهیم رئیسی پر شد از متنها و مصاحبههایی که چهرههای شاخص آن جریان در تقدیر و تمجید از تتلو منتشر میکردند. علیاکبر رائفیپور (که معرف حضورتان هست) در مطلبی احساسی به «امیرحسین عزیز» غبطه میخورد که «معیار تشخیص حق از باطل شده» است و عزت ضرغامی در مدح او مینوشت «تواضع و روی خوش او برجسته بود؛ خصلتی که در برهوت سیاسیون کیمیاست». حمید رسایی با روزنامهها مصاحبه میکرد و گله داشت که «چرا حق آقای تتلو را در آزادی بیان به رسمیت نمیشناسید؟ فقط چون از نظر سیاسی مثل شما فکر نمیکند؟» و روزنامه کیهان یادداشت مینوشت که «جریان حزباللهی منطق روشنی دارد: هرکس به جانب اخلاق و ارزشها و اسلام و ایران بازگشت باید از او استقبال کرد». علیرضا پناهیان، از رهبران فکری جبهه پایداری -جریانی که بسیاری دولت ابراهیم رئیسی را برخاسته از آن میدانند- نیز تا آنجا پیش رفت که در یکی از سخنرانیهایش در دفاع از دیدار رئیسی و تتلو گفت: «... عرق دینداری برخیها، یکدفعه زده بالا... آقا امام حسن از ظهیر کمک گرفته، ظهیر میدانید یعنی کی؟ در واقع از دشمنان سیاسی پدرش علی ابن ابیطالب کمک خواسته است. برای کمک به حق باید کمک بگیریم، اما یکدفعه عرق دینی برخیها بالا میزند». آنچنان روی نانی که فکر میکردند روزی بالاخره تتلو در سفره آنان خواهد گذاشت، کره مالیدند که لکه آن هیچوقت از دامنشان پاک نشد. پربیراه نیست که با این سابقه مشعشع، اگر گمان کنیم هیچکس به اندازه بخشی از دوستان اصولگرا از بازگشت تتلو به کشور احساس خطر و البته نگرانی از آینده و حرفهایی که او احتمالا خواهد زد، نمیکنند. چرا؟ قصه را تا اینجا داشته باشید، به آن باز خواهیم گشت.
اختلافهایی جدی و بنیانکن بین دو طیف از جناح راست آرامآرام در حال خودنمایی است. اختلافهایی که در گذشتههای نهچندان دور هم البته میشد سیگنالهایی از آن را دریافت کرد و دید. بیاعتنایی دولت به حکم دیوان عدالت اداری در انفصال از خدمت میثم لطیفی، رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور و برخی مطالب منتشرشده در برخی پایگاههای خبری که از سوی نزدیکان رئیسجمهور اداره میشوند، نشانههایی واضح بودند، حتی اگر کمشمار باشند. پاتک آنها را اهل فن میتوانند مثلا در برخی اخبار که اخیرا درباره فساد چای دبش و دستهای برخی دولتمردان در آن منتشر میشود، ردیابی کنند. اینجاست که شاید بشود گفت بازگرداندن تتلو به ایران و کشیدن او به پای محاکمه، احتمالا بین این دعواها، «فایده»هایی هم داشته باشد. شاید برای برخی، بهتر این بود که امیر تتلو در یکی از محاکم ترکیه محاکمه شود و سالها همانجا توی زندان بماند؛ بیسروصدا و عوارض جانبی! اما این سناریوی مطلوب برای سیاستمداران هوادار تتلو در سالهای آخر دهه 90، محقق نشد. مسئولان ترکیه احتمالا میدانند که تتلو برای عدهای در داخل ایران زغالی گداخته خواهد بود که نه میتوانند در دست بگیرند و نه میتوانند به زمین بیندازند، اما آنجا کسانی هستند که بدانند این زغال گداخته، برای برخی دیگر در ایران، حکم جواهری جادویی خواهد داشت. به هر حال ابراهیم کالین، صاحب کتابهای نقد بر معرفتشناسی حائرییزدی و فلسفه اسلامی ملاصدرا و از شاگردان سیدحسین نصر، استاد ایرانی و مشهور دانشگاه جورج واشنگتن است. او که سابقه حضور و سخنرانی در دانشگاههای ایران را هم دارد و علیالقاعده به ظرایف سیاست در ایران آشناست، هماکنون رئیس سازمان اطلاعات ترکیه است.
این جواهر سحرآمیز قرار است کجا جادو کند؟ باید برگشت به آنجایی که در میانه این گزارش، قول ارجاع به آن را دادیم. وجود تتلو در داخل ایران، همواره میتواند یک اهرم فشار معتبر و کاری علیه ابراهیم رئیسی باشد که یک انتخاب سرنوشتساز را در پیش دارد و البته -حداقل تا امروز- برای خود، در فرداهای بعد از انتخابات هم چشماندازهایی جدی در پیش میدید. تتلو هنوز برای رئیسی سرنوشتساز و البته ویرانگر است.