سفر به مالت
دیدار با نقطه پایان جهانگشایی مسلمانان
در یکی از روزهای منتهی به کریسمس، با پرواز خطوط هواپیمایی مالتا، در جزیره مالت (مالتا) فرود آمدیم. هواپیما روی دریای مدیترانه تکانهای شدیدی داشت و موقع فرود هم موقعیت بادخیز جزیره لرزه بر تن هواپیما انداخته بود.
در یکی از روزهای منتهی به کریسمس، با پرواز خطوط هواپیمایی مالتا، در جزیره مالت (مالتا) فرود آمدیم. هواپیما روی دریای مدیترانه تکانهای شدیدی داشت و موقع فرود هم موقعیت بادخیز جزیره لرزه بر تن هواپیما انداخته بود. مالتا ایرلاین، جزء پروازهای اقتصادی بود و متصدی گیت با احترام چمدانهای ما را با این جمله که «کریسمس است »رایگان تحویل گرفت. فرودگاه مالت در جنوب جزیره اصلی است. کشور مالت از سه جزیره مسکونی که یکی از همه بزرگتر است (مالتا) تشکیل شده است. از فرودگاه تا شهری که ما بودیم (سلیما) با اتوبوسی که نفری دو یورو به راننده دادیم تا برایمان بلیت صادر کند، طی شد. جزیره مسکونی دیگر «گزو» را چند روز بعد دیدیم و در خیابانهای ویکتوریا (رباط) پیادهروی کردیم. «گزو» بافت روستاییتری نسبت به جزیره اصلی داشت و دژ باعظمتی به نام «سیتادلا» بر جزیره احاطه داشت. مالت بهشت کوچکی برای علاقهمندان تفریحات کنار دریا و شناست، البته نه در سرمای کریسمس. زمانی که ما در مالت بودیم، همه پلاژها و خیلی از بارها و رستورانها بسته بودند. مالت کشور کمجمعیتی است و جمعیت آن کمتر از نیممیلیون نفر است؛ بنابراین برنخوردن به یک مالتی در کشور ما ایران یا در سفر خارجی، امری غیرعادی نیست.
غیر از «سلیما» که مرکز تجاری کشور بود، مالتا شهرهای متعددی داشت که مثل شهرهای شمال ما مرز مشخصی بین آنها محسوس نبود. شما وقتی از «سلیما» وارد «والتا» یا «سنتجولیان» میشوید، متوجه نمیشوید وارد شهر دیگری شدهاید. اما یک سیستم حملونقل اتوبوسرانی خیلی منظم بیشتر جاهای مالت را به هم متصل میکند و علاوه بر آن سیستم حملونقل دریایی بین جزایر و شهرها هم وجود دارد. در والتا در خط ساحلی که قدم میزدیم درختان نخل زیادی بالای سرمان بودند که از خرماهایی که زیرشان ریخته بود، میخوردیم.
زبان مالتیها تنها زبان «سامی» اروپاست و با عربی تونس و الجزایر قرابت دارد. رسم غالب سفرنامهها این است که بیش از آنکه آنچه را که میبینیم روایت کنیم، آنچه را که دوست داریم ببینیم روایت میکنیم و به قول «رولان بارت» درباره آنچه هستیم، حرف میزنیم نه آنچه میبینیم.
درباره مالت حضور دو قرن حاکمان مسلمان و زبانی که ریشه سامی دارد و نزدیک عربی است، ممکن است این اشتباه را ایجاد کند که مالت مثل اندلس اسپانیا سرزمینی با ریشههای عمیق عربی–اسلامی است؛ درحالیکه ریشههای سامی مالت احتمالا بسیار دورتر و به زمان فنیقیها و کارتاژها برمیگردد و ارتباط چندانی با اسلام ندارد. مالت بیش از آنکه شبیه تونس امروز باشد، شبیه سیسیل معاصر است ولی با زبانی متفاوت. البته سیسیلیها هم قرنها قبل احتمالا به زبان مالتی صحبت میکردند (زبان عربی سیسیلی) و زبان ایتالیایی هم تا مدتها پیش در مالت زبان رسمی بود (الان هم خیلی از مردم ایتالیایی بلدند) اما مالت مسیرش را در طول تاریخ از ایتالیا و شمال آفریقا جدا کرده است.
چهرههای مالتیها آنقدر همگن مثل مردم شمال اروپا نیستند و اختلاط نژادی را بهوضوح نشان میدهند. مردان تاس درشتهیکل در کوچه و خیابان زیادند و با اینکه در کنار ساحل هر روز آدمهای زیادی را در حال ورزش کنار ساحل میبینیم، پابهسنگذاشتههای زیادی اضافهوزن دارند. زبان مالتی را اعراب شمال آفریقا تا حد زیادی میفهمند. مالتیها به آسمان simivit میگویند (سماوات)، حالت چطور است kiffinit میشود (شبیه کیف حالک)، شب بخیرشان «لیل طیب» میشود. تمام روزهای هفته و رنگهایشان هم کلمات عربی است. در جادههای مالت به کلماتی مثل قلعه و خندق زیاد برمیخوریم و به خیابان هم triq میگویند (همان طریق عربی). هسته زبان مالتی عربی است ولی با توجه به اینکه مالت دیگر قرنهاست تحت تأثیر اعراب و سامیها نبوده و عربی را هم به رسمالخط لاتین مینویسند، ارتباط این زبان با زبانهای سامی از جایی به بعد به کل قطع شده و در واقع عربی مالت نوعی از عربی قرون وسطی باقی مانده است. کلمات زبانهای اروپایی هم به تدریج وارد آن شدهاند. از همین رو خود «درب» در زبان مالتی عربی است ولی چارچوب دورش کلمهای ایتالیایی است!
در مالت آثار تاریخی از اولین حضور تمدن بشر حتی قبل از فنیقیها پیدا شده است. این جزایر جنگهای زیادی را در طول تاریخ از سر گذرانده و بارها و بارها به محاصره ارتشهای خارجی درآمده است و بین فنیقیها و کارتاژها، رومیها، مسلمانان، اسپانیاییها، فرانسویها و انگلیسیها دستبهدست شده است. شاید اگر مقاومت مالت نبود، اروپا میتوانست به دست مسلمانان فتح شود. فیلسوف فرانسوی، والتر، مالت را دژ مستحکم اروپا در برابر مسلمانان میدانست. این دژ البته یکبار در ۸۲۷ میلادی فروریخته بود و اعراب تا دو قرن حاکمان مالت شده بودند. مالت، سیسیل و جنوب اسپانیا نقطه شروع و البته پایان جهانگشایی مسلمانان در خاک اروپا بودند. نورمنها مالت را تسخیر کردند و فردریش دوم در ۱۲۴۹ دستور تغییر دین یا اخراج همه مسلمانان مالت را صادر کرد. بهاینترتیب از آن به بعد مالت کاملا کشوری مسیحی شد. امپراتوری نورمن چارلز پنجم، مالت را به شوالیههای سنتجیمز که درواقع در خط مقدم جنگهای صلیبی علیه مسلمانان سالها جنگیده بودند، هدیه کرد. این شوالیهها بعد از شکست در اورشلیم و سقوط آن به دست مسلمانان در جزیره رودس علیه عثمانیها جنگیده بودند و بعد از سقوط رودس به مالت آمدند و در آنجا شروع به ساختن دژهای دفاعی برابر عثمانیها کردند.
نیروی دریایی عظیم عثمانیها مالت را محاصره کرد ولی دو محاصره طولانی موفق به فتح آن نشد و بهاینترتیب مالت دوباره به دست لشکر اسلام فتح نشد.
یکی از معروفترین آثار تاریخی کشور مالت، کلیسای سنتجان است که بلیت ورودی ۱۵ یورویی هم دارد! متیو پرتی نقاش ایتالیایی تصویر سنتجورج روی اسب را روی یکی از دیوارهای همین کلیسا کشیده است. اما به نظر من جالبترین نقاشی این کلیسا، تصویر سر بریدن سنتجان
(یحیی تعمیددهنده) است که توسط کارواجیو در این کلیسا نقاشی شده است. این تصویر شباهت جالبی به سربریدن سیاوش در اسطورههای ایرانی دارد.
کارواجیو نقاش معروف ایتالیایی مدتی را در مالت گذرانده و دلیل این اقامت هم عجیب بوده است. «کارواجیو» شخصیتی پرخاشگر داشته و مدت زیادی را در رم در زندانها (به دلیل دعوا و قدارهکشی) گذرانده بود. یکی از معروفترین دعواهایش هم با «جیوانی بالونه» نقاش رقیبش بود. اما سرانجام یکی از این دعواها کار دستش داده و به قتل یک نفر منجر شده و مجبور شده برای اینکه گردنزده نشود، به مالت فرار کند. نقاشی یحیی تعمیددهنده، بهنوعی نگرانی و دغدغه شخصی کارواجیو را هم نشان میدهد که نگران جداشدن سرش بوده!
چیزی که در مالت بهوفور دیده میشود، رستورانهای ایتالیایی (به دلیل نزدیکی به ایتالیا) و بنگاههای معاملات املاک است. به نظر میرسد مالت میخواهد با فروش املاک به بازنشستههای کشورهای توسعهیافته غربی، تبدیل به مقصد بازنشستهها شود. در مالت مسیحیت کاتولیک بسیار عمیق و ریشهدار است. قانون اساسی مالت مسیحیت کاتولیک را دین رسمی میداند و آموزش آن در مدارس اجباری است. طلاق در سال ۲۰۱۱ در قانون مالت بر اساس رفراندومی با رأی موافق فقط ۵۳ درصد مردم قانونی شد. هنوز که هنوز است اکثر مردم مالت مخالف سرسخت «سقط جنین» هستند. بر اساس قانون اساسی مالت زنان و مردان برابرند ولی از نظر آماری، مالت از نظر نابرابری درآمد زنان و خشونت علیه زنان نسبت به استانداردهای بیشتر کشورهای اتحادیه اروپا فاصله دارد و جایگاه سنتی زنان هم در خانواده نازلتر است. در شهر والتا جلوی مجسمه یادمان محاصره بزرگ مالت که سه تندیس با نمادهای ایمان، شجاعت و تمدن است، عکسها و یادمانهای روزنامهنگار مقتول مالتی دافنه کارونا گالیزیا قرار گرفته است. قتل این روزنامهنگار که درباره فساد دولتی و مافیا در مالت تحقیق میکرد، به یک زلزله سیاسی در این کشور منجر شد و بالاترین مقام اجرائی کشور را مجبور به استعفا کرد. فضای شهری شهرهای مالت خاص و منحصربهفرد است. معماری ساختمانها به باروک نزدیک است ولی عناصر کمرنگی از هنر اسلامی خصوصا در مدل بالکنهای چوبی و پنجرهها دارد. رنگبندی و معماری ساختمانهای شهرهای مالت و خط منحصربهفرد قلعهمانند ساحلی آن، آن را شبیه لوکیشن فیلمها کرده و بیجهت هم نیست که برخی لوکیشنهای بسیاری از فیلمها و سریالهای معروف دنیا مانند بازی تاج و تخت، کشور مالت بوده است. کاخ دولتی مالت در والتا که تبدیل موزه جذابی شده است، پر از تجهیزات نظامی قدیمی و زرههای شوالیههاست. شوالیههای سنتجیمز (شوالیههای میهمانپذیر) تا زمان ناپلئون بر مالت حکمرانی کردند. آنها اگرچه مدافع دژهای مالت در برابر عثمانیها بودند اما دزدی دریایی از کشتیهای مسلمانان و متحدانشان در مدیترانه را هم پیشه خود کرده بودند. بعد از تسخیر مالت توسط فرانسه، شوالیهها از مالت اخراج شدند اما هنوز هم انجمنی به اسم نظام مستقل مالت، رودس، قبرس و اورشلیم دارند که ادعای حاکمیت بر این مناطق را بهطور تاریخی دارند. مالتیها به کمک بریتانیاییها علیه فرانسویها قیام کردند و بعد از آن جزایر مالت تحت حاکمیت انگلستان درآمد. سر همین تعجب نکنید که در مالت مانند انگلستان و مستعمراتش از سمت چپ رانندگی میکنند.
مالت در جنگ جهانی دوم پایگاه بسیار مهمی برای انگلیسیها بود و مردم مالت هم مقاومت جانانهای در مقابل متحدین کردند. سر همین مقاومت و تسلیمناپذیری، نشان صلیب جورج از طرف پادشاه انگلیس به ملت مالت اهدا شد. این صلیب الان هم روی پرچم مالت نقش بسته است. مالتیها نشان دادند برای اروپاییشدن، میتوان شبیه اروپاییها نبود و به زبانی شبیه عربی صحبت کرد. مالت با عضویت در اتحادیه اروپا و قرارگیری در حوزه یورو و اجرای دقیق طرحهای توسعه اتحادیه اروپا، دیگر جزیرهای مردد و دستبهدستشده بین قدرتهای بزرگ نیست و میراث تاریخی و فرهنگی خود را در سایه امتزاج هویت تاریخی و جدیدش بازیافته و تبدیل به قسمتی از اروپای حقیقی شده است.