|

غلبه اینستاگرام بر صداوسیما

این شب‌ها، شبی نیست که مخاطبان در گعده‌های چند‌ده‌نفری تا چند میلیونی، مشغول ارتباط زنده در اینستاگرام نباشند. ظریفی می‌گفت تاریخ ارتباط انسانی را باید به قبل از ایجاد اینستای لایو و بعد از آن تقسیم کرد! آنهایی که صدای‌شان در رسانه‌های ملی و رسمی، بازتاب ندارد، اینجا بازارِ گرم‌تری دارند. هر اتفاق سیاسی یا اقتصادی که می‌افتد، سیل خشونت‌بار لایوهای پرالتهاب جاری می‌شود و عقلانیت و اعتدال، به محاق می‌رود

غلبه اینستاگرام بر صداوسیما

قادر باستانی. پژوهشگر ارتباطات و رسانه

این شب‌ها، شبی نیست که مخاطبان در گعده‌های چند‌ده‌نفری تا چند میلیونی، مشغول ارتباط زنده در اینستاگرام نباشند. ظریفی می‌گفت تاریخ ارتباط انسانی را باید به قبل از ایجاد اینستای لایو و بعد از آن تقسیم کرد! آنهایی که صدای‌شان در رسانه‌های ملی و رسمی، بازتاب ندارد، اینجا بازارِ گرم‌تری دارند. هر اتفاق سیاسی یا اقتصادی که می‌افتد، سیل خشونت‌بار لایوهای پرالتهاب جاری می‌شود و عقلانیت و اعتدال، به محاق می‌رود. وقتی در دهه 70، خطرِ آمدن ماهواره‌های تلویزیونی مطرح شد، عده‌ای دلسوزانه گفتند که بیایید انحصار صداوسیما را بشکنید و آن را مردمی کنید. كسی گوشش بدهکار این حرف‌ها نبود. گفتند، قانون اساسی این‌طور خواسته و باید انحصار باشد. البته قانون اساسی، بانک و بیمه و صنایع بزرگ را هم در انحصار گذاشته بود؛ اما انحصارشان را شکستند. هنوز هم نه‌تنها میل به شکستن انحصار صداوسیما ندارند؛ بلکه با تسری آن به تولید محتوا در فضای مجازی، چتر انحصارش را گسترده‌تر می‌کنند. برخی راه‌حلشان ممنوع‌کردن است که اگر تاریخ خوانده بودند، می‌دانستند که این ممنوعیت‌ها، هیچ افاقه‌ای نمی‌کند. آنها نمی‌دانند فناوری، خیلی وقت است که انحصار صداوسیما و رسانه‌های رسمی را شکسته است. اگر همان 20 سال پیش، اینها را مثل روزنامه و مجله، مردمی کرده بودند و به نظارت صرف، بسنده می‌کردند، ما امروز با چنین آشفته‌ بازارِ کنترل‌ناپذیری در فضای مجازی مواجه نبودیم. فناوری‌های جدید ارتباطی، میزان خصومت متقابل و سرعت گسترش خشم عمومی را افزایش داده است. برخی معتقدند هدف ابتدایی رسانه‌های اجتماعی، آن بود که جهان را آزادتر و انسان‌ها را متصل‌تر کند. اوایلِ گسترش فضای مجازی، چنین تصور می‌شد که افزایش چشمگیر اتصال انسان‌ها در مقیاسی جهانی، برای دموکراسی خوب است؛ اما اکنون این خوش‌بینی رنگ باخته و فهرست مضرات آن رشد کرده است: تجربه مباحث سیاسی آنلاین، با عصبیت بیشتر و عقلانیت و نزاکت کمتری همراه است. افراد متعصب، جهان‌بینی‌های پرخطر می‌آفرینند که می‌توانند هر لحظه افراطی‌تر شوند و ایدئولوژی‌های خشونت‌بار، اعضای جدید به خود جذب می‌کنند. یک روان‌شناس اجتماعی معتقد است وقتی فردی در ارتباط شخصی با فرد دیگر، ابراز خشم کند، ناراحت‌کننده خواهد بود؛ اما اگر ابراز خشم، در حضور گروهی از مخاطبان باشد، جایگاه فرد خشمگین بالاتر می‌رود. من در یک پژوهش علمی در سال 1397 دریافتم که یک کانال خبری فارسی‌زبان در فضای مجازی، هر چقدر خبر دروغ بیشتری منتشر می‌سازد، مخاطب بیشتری به خود جذب می‌کند! پژوهشگران دانشگاه نیویورک، دو سال پیش، میزان بازنشر 500 هزار توییت را سنجیدند و دریافتند که هر کلمه احساسی یا اخلاقی خشم‌آلود، به طور میانگین 20 درصد بازنشر آن را افزایش می‌دهد. مرکز پژوهشی معتبر پیو، در تحقیق جامع خود دریافت پُست‌هایی که نمایانگر مخالفت خشمگینانه بودند، تقریبا دو برابر دیگر پُست‌ها، لایک می‌خوردند و بازنشر می‌شدند. امروزه رسانه‌های اجتماعی، تعداد زیادی از شهروندانِ دل‌مشغول با سیاست را به آتش‌افروزانی تبدیل کرده است که برای خلق پرالتهاب‌ترین پُست‌ها و تصاویر، با هم رقابت می‌کنند. هشتگ #اعدام -نکنید، نمونه کوچکی از طنین رسانه‌های اجتماعی است؛ در‌حالی‌که رسانه‌های رسمی و دولتی و رسانه ملی، این وسط نقشی جز نظاره‌گری ندارند. اگر رادیو و تلویزیون، انحصاری نبود و رسانه‌های رسمی، این محدودیت‌ را نداشت، آنها می‌توانستند میانجی مناسبی میان حاکمیت و افکار عمومی باشند. فشار، محدودیت و ممنوعیت، ارتباطات انسانی را زیرزمینی، خشن و کنترل‌ناپذیر می‌کند. رفتارهای پرخطر افکار عمومی، نتیجه محدودیت‌های فزاینده است. مجلس یازدهم هم که در پی تثبیت و توسعه محدودیت برای رسانه‌های مستقل است، می‌تواند امکان بروز خطرات بالقوه اجتماعی را بیشتر کند. پس ضرورت دارد دلسوزان و مسئولان آینده‌نگر، روند کنونی را دریابند و برای احتراز از آنارشیسم و مناسبات افراط‌گونه، چاره‌اندیشی کنند. ساده‌ترین کار آن است که انحصار را بردارند همان‌طور که انحصار بانک و بیمه را شکستند. همچنین با اعتماد به رسانه‌های داخلی، خطوط قرمز ناکارآمد را که مزیت رقابتی رسانه‌های رسمی و مجوزدار را از میان برده است، به‌تدریج حذف کنند. رسانه‌های اجتماعی، فی‌نفسه بد نیستند و قدرت انجام کارهای خوب را دارند. هر فناوری ارتباطی جدید، دامنه‌ای از تأثیرات سازنده و مخرب را به همراه دارد. هنر حاکمان فرهیخته آن است که تأثیرات سازنده را تقویت و از اثرات مخرب پیشگیری کنند.

راه تقویت تأثیرات سازنده، اعتماد به حرفه‌ای‌های مستقل است. کنترل رسانه‌های بزرگ و پربسامد، باید دست حرفه‌ای‌های مستقل باشد که با روایت درست، غیرسوگیرانه، منصفانه و متوازن رویدادها و تحلیل منطقی منطبق با واقعیت اخبار، نظر مخاطبان را به خود جلب کنند و بازار انبوه رسانه‌های اجتماعی دروغ‌زن پرمخاطب را از رونق بیندازند. این تحول عمیق، اراده بزرگی می‌طلبد. صاحبان اراده، یکی، دو روز در اینستاگرام، برخی گعده‌های لایو پررونق را دنبال کنند تا بدانند که وقت برای اقدام، بس تنگ است.