|

بلاخره کی پول شام حساب می‌کنه؟

مروری بر فیلم مثلث غم اثر روبن اوستلوند

مثلث غم Triangle of Sadness را روبن اوستلوند Ruben ostlund ساخته که شاید پیش ‌از این از او فیلم‌های «فورس ماژو» و «مربع» را دیده باشید. این فیلم‌ساز ۴۹ ساله سوئدی برای فیلم مثلث غم نخل طلای کن ۲۰۲۲ را هم گرفت.

مروری بر فیلم مثلث غم اثر روبن اوستلوند

صدف فاطمی- آن سال‌هایی که چند وی اچ اس کهنه و خش‌دار بین دوست و آشنا دست‌به‌دست می‌شد، فیلم دیدن معنای دیگری داشت. اگر حس و حال آن وقت‌ها فراموشتان شده، کافی است چند صحنه از «بربادرفته» یا «قیصر» ببینید تا آن خوشی شیرین دوباره تداعی شود. حالا که حتی لازم نیست در بساط فیلمی بین سی‌دی‌های کپی شده و تقلبی که با عکس پرینتی «برد پیت» و «آل‌پاچینو» جلد شده بود، بگردیم و فیلم موردعلاقه‌مان را پیدا کنیم، بیشتر از قبل گیج می‌زنیم و شاید حتی کمتر فیلم می‌بینیم. با اینکه فاصلمان تا شاهکارهای بزرگ سینما و فیلم‌های دوست‌داشتنی‌ فقط یک کلیک است، آن هم با کیفت درخوری که تن کارگردان نلرزد و زحمتش هدر ‌نرود، انتخاب برایمان سخت‌تر شده. تلخ اینکه دلیل تنبل شدنمان دقیقا همین همیشه در دسترس بودن انبوه فیلم‌هایی است که هرساله ساخته می‌شوند و حتی از یادگرفتن عنوان و شناخت کارگردانش عقب می‌مانیم. یک پیشنهاد. برای اینکه کمتر بین عنوان‌های بلند و بالا گیج بزنیم و بیشتر فیلم ببینیم، راه نسبتا آسانی وجود دارد که تا حدودی می‌توانیم فیلم‌های موفق‌تر هرسال را بشناسیم و کشف کنیم. آن‌هم مرور جشنواره‌ها و فیلم‌هایی است که برای بهترین فیلم یا کارگردانی کاندید می‌شوند. با اینکه سیاست‌های جشنواره‌ها، فیلم‌های برنده را تعیین می‌کند اما تقریبا می‌توان مطمئن بود، فیلم‌های کاندید شده از استانداردهای تعریف شده سینمایی پایین‌تر نیستند و با اثر افتضاح و رده پایینی برخورد نخواهیم کرد.

این روزها سروصدای اسکار از بقیه جشنواره‌ها بلندتر است، پس بد نیست سراغ یکی از فیلم‌هایی بریم که در اسکار دیده شد. «مثلث غم» اثر «روبن اوستلوند» انتخاب ماست. این فیلم به همراه فیلم‌های «در جبهه غرب خبری نیست»، «آواتار: راه آب، بنشی‌های اینیشرین»، «الویس»، «همه چیز همه جا به یکباره»، «فابلمن‌ها»، «تار»، «تاپ گان: ماوریک» و «حرف‌های زنانه» در بخش بهترین فیلم کاندید شد. بقیه فیلم‌هایی هم که در این بخش رقابت کردند، گزینه‌های درخوری برای تماشا هستند که به‌مرور به معرفی آن‌ها خواهیم پرداخت و البته جایزه به «همه چیز همه جا به یکباره» به کارگردانی «دانیل کوان» و «دانیل شاینرت» رسید.

مثلث غم Triangle of Sadness را روبن اوستلوند Ruben ostlund ساخته که شاید پیش ‌از این از او فیلم‌های «فورس ماژو» و «مربع» را دیده باشید. این فیلم‌ساز ۴۹ ساله سوئدی برای فیلم مثلث غم نخل طلای کن ۲۰۲۲ را هم گرفت.

طرز فکر و سبک این فیلم‌ساز در آثاری که تاکنون ساخته و تعدادشان هم زیاد نیست، کاملا مشهود و هویداست و توانسته تبدیل به فیلم‌ساز مؤلفی شود که ردپای هنرمندانه‌اش در کارهایش پیداست. طنز تلخ و گزنده آثارش شباهت انکار نشدنی‌ای به هانکه و فون تریر دارد و از این لحاظ می‌توان او را پیرو راه فیلمسازان اروپایی این چنینی دانست.

بینش اوستلوند و لحن آزاردهنده‌اش با بی‌رحمی به‌ بیننده تلنگر می‌زند و مفاهیمی را مسخره می‌کند که آن‌قدر برایمان روزمره شده که به‌سادگی از آن می‌گذریم. فیلم سه‌پرده‌ای مثلث غم با داستان زوج ایفولئنسری آغاز می‌شود که سر حساب کردن پول شام و نقش جنسیت در چنین پرداخت‌هایی جر و بحث می‌کنند. همان بحث تکراری دونگ کافه که روبن اوستلوند به شکل بسیار جدی به آن می‌پردازد. سکانس یادشده با شتاب به بیننده سرنخ می‌دهد. همان‌جا می‌فهمیم با چه فیلمی روبه‌رو هستیم. قصه درباره جایگاه و طبقه اجتماعی است که به‌واسطه جنسیت، زیبایی، قدرت و پول تعریف می‌شود. داستان نه در لفافه بلکه با صریح‌ترین شکلی که امکانش هست، روایت می‌شود. برخی از منتقدان این شکل از بیان را پای ضعف فیلم‌ساز می‌گذاردند اما به نظر می‌آید تعمدی در این کار است. چراکه درون‌مایه به‌قدری دل‌خراش است که جای پرده‌پوشی نمی‌گذارد.

پرده دوم آغاز می‌شود. کارل و یایا، زوجی که حرفشان رفت در ازای تبلیغ در صفحه‌های شخصی‌شان به یک قایق تفریحی خیلی مجلل دعوت می‌شوند و با این بلیت مجانی مخاطب را هم به آن دنیای دیوانه و مهمانی شلوغ می‌برند؛ اما نه یک مهمانی معمولی. روای قصه مثلث غم، دنیای مصرف گرایانه‌ای به تصویر می‌کشد که طبقه‌بندی اجتماعی به شکل اغراق‌شده در آن نمایان است. شخصیت‌ها دعوت‌شده به طرزی گل‌درشت گروه‌های مختلفی را نمایندگی می‌کنند؛ مثلا زوج شیرینی که معلوم می‌شود، تاجر اسلحه‌اند یا ناخدای چپ فطرت همیشه مست کشتی، تاجر بی‌رحم روسی و زن مدیری که واسط طبقه مرفه و طبقه پایین‌ها است که زیر پای ثروتمندان همیشه کار می‌کنند. این‌ نمایندگان هرکدام نقشی در این کشتی آخرالزمانی بازی می‌کنند که برایمان ناآشنا نیست. فیلم مدام در مورد سطحی بودن سوپرمدل‌ها، ابتذال الیگارش‌های روسی و نابرابری بی‌رحمانه سرمایه‌داری تئوری می‌دهد. تیغ فیلمساز کسی را بی‌بهره نمی‌گذارد و دقیقا به همین دلیل منتقدان مخالف اوستلوند را کارگردان کن پسند می‌دانند و البته این عبارتی است که برای تحقیرش به کار می‌برند.

آخرین و بهترین پرده فیلم در سواحل جزیره‌ای ناشناخته می‌گذرد. مناسبات اجتماعی داخل کشتی به هم می‌ریزد و شخصیت‌ها ور دیگری از خود نشان می‌دهد که همچنان از بینش اخلاقی بدبینانه کارگردان دور نیست. جامعه‌ای که با یک چرخش داستانی زیرو رو می‌شود اما خیلی زود دوباره طبقه‌بندی می‌شود که نشان از ذات تغییرناپذیر انسانی دارد.

نام فیلم اشاره به مثلثی دارد که چین‌ و چروک بین دو پیشانی ایجاد می‌کند. داستان فیلم هم اقتباسی از سریال معروف و قدیمی جزیره گیلیگن است که در سال‌های پخشش بسیار محبوب بود. پیش از دیدن فیلم این اخطار لازم است. چه فیلم را دوست داشته باشید چه نه مسلما مثلث غم از آن دسته فیلم‌هایی است که هیچ‌گاه فراموشش نخواهید کرد و مدام صحنه‌هایش را به یاد خواهید آورد.