روسها با مکر و حیله میخواستند طلا را از چنگ حسن دربیاورند
از سبک کشتیگرفتن حسن در همان دوران قابل پیشبینی بود که او شرایط قهرمانشدن در دنیا را دارد. همیشه هم در گزارش بر این موضوع تأکید میکردم و میگفتم این پسر را باید مدیریت کنند تا انگیزههایش تقویت شود
صدرالدین کاظمی.کارشناس و گزارشگر کشتی:من به واسطه حرفهای که داشتم (گزارشگری)، کشتیهای حسن یزدانی را از دوره نوجوانیاش دنبال میکردم. از سبک کشتیگرفتن حسن در همان دوران قابل پیشبینی بود که او شرایط قهرمانشدن در دنیا را دارد. همیشه هم در گزارش بر این موضوع تأکید میکردم و میگفتم این پسر را باید مدیریت کنند تا انگیزههایش تقویت شود. حتی زمانی که قهرمان جوانان جهان در وزن 66 کیلوگرم شد، در تلویزیون گفتم آقایانی که دارید به مسابقات جهانی (2014 ازبکستان) میروید، اگر مدال میخواهید الان وقت تحویلگرفتن حسن یزدانی است. این جوان میتواند در آینده قهرمان جهان و المپیک شود. متأسفانه در آن سال خیلی این موضوع را جدی نگرفتند یا انتخابهایشان را انجام داده بودند؛ حسن را بهعنوان ذخیره به مسابقات بردند. سال بعد (2015) در ترکیب تیم اعزامی به جهانی لاسوگاس قرار گرفت و به اعتقاد من یک حادثه او را از مدال طلا دور کرد. شاید اگر به درستی هدایت میشد، مدال طلا را هم صید کرده بود. حسن در آن مقطع در وزن 70 کیلوگرم کشتی میگرفت و میتوانست سالها در آن وزن قهرمان دنیا باشد؛ اما چون 70 کیلوگرم وزن المپیکی نبود، بهترین کار این بود که به یک وزن غیرتخصصی، یعنی 74 کیلوگرم بیاید. حسن در شرایطی در یک فاصله اندک یکساله تا بازیهای المپیک 2016 تغییر وزن داد که کمترکسی این حرکت را تجربه کرده است. این اهمیت کار او را میرساند که چطور توانست در یک وزن غیرتخصصی جا بیفتد و قهرمان المپیک شود. یک کشتیگیر برای کسب مدال المپیک باید چندین مسابقه آسیایی و جهانی را پشت سر بگذارد تا در آن وزن آبدیده شود؛ اما یزدانی بدون اینکه از این موانع بگذرد، تنها با استعداد ذاتیاش آمد و قهرمان المپیک شد. کمترکسی فکرش را میکرد با وجود جردن باروز، انور گدیوف و نماینده ازبکستان که بارها کشتیگیران ایرانی را برده بود، حسن شانسی برای قهرمانشدن در المپیک ریو داشته باشد. حسن کار اصلی را در مسابقات زیرگروه المپیک انجام داده بود؛ جایی که همه نمایندهها را شکست داده بود. او نماینده ترک را که موی دماغ همه شده بود، در فینال مثل آبخوردن برد. او به فینال المپیک رسید، در عین این ضعفهایی هم داشت که مشهود بود. در این اوضاع تنها یک هدایتکننده قابل میدانست که او باید چطور روی تشک کشتی بگیرد؛ اینکه چطور هم خودش و هم حریفش را به نقطه مرگ برساند، چه حملاتی را خنثی و چه فشارهایی را وارد کند. حسن شش امتیاز را از دست داده بود و همه ناامید شده بودند. در طرف مقابل، روسها ولی خیالشان بابت قهرمانی راحت شده بود. فرسودگی اما در چهره انور گدیوف دیده میشد و القای این معنی به حسن که میتوانی این شش امتیاز را در ثانیههای پایانی بگیری سخت و دشوار! اینجا بود که روسها سراغ مکر و حیله آمدند تا روح و روان حسن را به هم بریزند. با سوءاستفاده از مصدومیت کشتیگیرشان، مدام وقت استراحت پزشکی میگرفتند. حسن در این لحظه کشتی را 6 بر 4 کرده بود تا اینکه زیر آخر را گرفت و کار تمام شد. در این لحظه باز هم مربی روسها تقاضای چلنج کرد، ولی خوشبختانه از نفود هیئت ایرانی بود یا فشار افکار عمومی، نتوانستند از این ترفند استفاده کنند و کشتی حسن و گدیوف بعد از 25 دقیقه با قهرمانی کشتیگیر ایران به پایان رسید. وقتی بهعنوان گزارشگر کنار تشک مینشینی، ناخودآگاه فشار زیادی را باید تحمل کنی؛ اما وقتی درست به این موضوع فکر میکنی، تازه میفهمی این فشار هزاران برابر به کشتیگیر روی تشک وارد میشود؛ چراکه او روی مرز باریکی به نام طلای المپیک و هیچ قرار دارد. اینکه در 21سالگی بتوانی چنین فشاری را تحمل کنی و از پس کنترل شرایط بربیایی، باید عظمت روح داشته باشی که حسن همه اینها را داشت. کشتی ایران در المپیک ریو تیم پرستارهای در فرنگی داشت؛ اما همه ستارهها یکی پس از دیگری باختند یا در سایر کشتیهای آزاد باید برنده میشدیم و نشدیم. فشاری را که روی کاروان ورزش ایران در این بازیها بود، فقط یک مدال طلای دلچسب به شیرینی طلای حسن یزدانی میتوانست به دوش بکشد. من بهعنوان گزارشگر مسابقه حسن و گدیوف شاهد بودم که آن موقع چه تلاشهایی میشد که روسها هرطور شده از نفوذی که در اتحادیه جهانی کشتی دارند، استفاده کنند تا طلا را از چنگ ایران دربیاورند. روسیه با اتحادیه جهانی کشتی روابط تجاری نزدیکی دارد. شخص لالوویچ، رئیس اتحادیه، ارتباط عمیقی با روسها دارد. وقتی لالوویچ بخواهد رأی به برندهشدن یک کشتیگیر بدهد، غیرممکن است با خواسته او مخالفت شود. روسها مدام در حین کشتی سراغ شخص لالوویچ میرفتند تا شده حتی پنج ثانیه بیشتر برای انور گدیوف استراحت بگیرند. من بالای سرشان بودم و موبهمو رصد میکردم. کشتی ششدقیقهای را به 25 دقیقه کشاندند؛ اما در نهایت این عظمت روح نابغه کشتی ایران بود که بر همه این دسیسهها چربید تا طلای المپیک را به سینهاش سنجاق کند.