فوتبال و پزشکی
جام جهانی فوتبال چند روز قبل به پایان رسید. جامی که برای جامعه پزشکی ایران هم حواشی بهخصوصی داشت. از اعلام اعزام چشمپزشک (!) به قطر برای کمک به برگزاری جام جهانی گرفته تا حضور یک پزشک خانم ایرانی در کنار زمین چمن ورزشگاهها که نمیدانستیم چطور انتخاب شده و آنجا چه میکند و چرا فرد دیگری در این سالها جایگاه فوتبالی این همکار گرانقدر را نتوانسته تهدید کند.
جام جهانی فوتبال چند روز قبل به پایان رسید. جامی که برای جامعه پزشکی ایران هم حواشی بهخصوصی داشت. از اعلام اعزام چشمپزشک (!) به قطر برای کمک به برگزاری جام جهانی گرفته تا حضور یک پزشک خانم ایرانی در کنار زمین چمن ورزشگاهها که نمیدانستیم چطور انتخاب شده و آنجا چه میکند و چرا فرد دیگری در این سالها جایگاه فوتبالی این همکار گرانقدر را نتوانسته تهدید کند. برای سؤال اول خودمان را قانع کردیم که احتمالا قطر در حین برگزاری رقابتها طرح پایش بینایی و غربالگری تنبلی چشم دارد که به علت وسعت طرح مجبور شده از ایران چشمپزشک ببرد. شاید مثلا در همین طرح یک چشمپزشک نابغه ایران باز هم افتخارآفرینی کند و کمبینایی مسی یا تنبلی چشم نیمار را تشخیص دهد. البته این اعزام با تخصص مسئولان و اعضای خانواده و دوستان آنها هم در ارتباط است؛ مثلا اگر سیستم بهداشت به جای چشمپزشکان در دست متخصصان زنان یا ارولوژی بود، الان خبر از حضور تیم متخصصان زنان یا ارولوژی در جام جهانی بود. برای سؤال دوم هم اینگونه خود را قانع کردیم که یحتمل همکار پزشکمان، پزشک معتمد فیفا است و وقتی فیفا به کسی اعتماد میکند، دیگر سخت از او روی برمیگرداند. در حین جام جهانی هم بزرگترین اتفاق پزشکی، شکستگی بینی دروازهبان تیم ملی خودمان بود. شاید در نگاه سرسری یک بینی شکست و ۱۰، ۱۲ دقیقهای طول کشید تا برای تعویض صاحب بینی تصمیمگیری شود؛ ولی در یک نگاه نقادانه دستپاچگی و ضعف در تصمیمگیری و نقص در امکانات و اقدامات درمانی تیم پزشکی مشهود بود. جایی که پانسمان بینی برای کنترل خونریزی به شکل عجیبی طول کشید و تیم پزشکی در عجیبترین اتفاق پزشکی تاریخ جام جهانی، بازیکن مصدومی با ضربه شدید به صورت و شاید مغز همراه با خونریزی فعال از حفره بینی را باز هم به زمین فرستادند و آنقدر تماشا کردند تا دروازهبان خودش گیج شد و افتاد. نگاهی مصلحتاندیشانه، خالی از شجاعت و علم و مبتنی بر اینکه بقیه چه میگویند، دقیقا همان چیزی که در داخل ایران در بعضی مجامع و مراکز پزشکی کشور جاری است. به عبارت دیگر آنچه در رسیدگی به مصدومیت دروازهبان تیم در مدت یک ربع دیدید، مینیاتوری از پزشکی در بیشتر شهرهای ایران است. با تغییرات عجیب در مدل پذیرش و آموزش پزشکی کشور، این مشکل بزرگتر میشود و اگر حرمت رشته پزشکی را نگه نداریم و آن را به هر سهمیه و رانتی ارزان بفروشیم، روزی خواهد رسید که که دورمان پر میشود از پزشکانی که از سایه مریض میترسند و مریضانی که از وحشت پزشک خوابشان نمیبرد.