پردهای از واقعیت زندانها
حالا تا پیش از اینکه از اینترنت و کاربرانش در ایران صیانت شود، یک گروه هکری دوربینهای زندان اوین را هک کردهاند تا ما با بخشی از واقعیتهای پشت میلههای اوین آشنا شویم. روایتهایی که سالها از وضعیت زندانیان ایرانی منتشر میشد و همیشه و بدون حتی یک مورد استثنا هم تکذیب میشد، حالا از زاویه دوربینهای مداربسته زندان اوین برای همه ایرانیهایی که به اینترنت، گوشی تلفن هوشمند و فیلترشکن دسترسی داشتند، پخش شد. انگار ما شهروندان هم بالاخره این امکان را پیدا کرده باشیم به جای آن کارمند زندان اوین که محمدمهدی حاجمحمدی، رئیس سازمان زندانها، آنها را «زندانبان» خوانده بود، پشت میز بشینیم و ببینیم بر زندانیها چه میگذرد. این شائبهها اغلب از سوی رسانههای فارسیزبان خارج از ایران مطرح میشدند و همیشه در ایران ضمن تکذیبشدن، مطرحشدن آن را به دشمنی و بدخواهی این رسانهها نسبت میدادند. در داخل هم که بنا بر یک قانون نانوشته این خبرها باید از سوی یک مقام رسمی قوه قضائیه گفته شود و اغلب رسانهها همان موضع رسمی را پوشش میدهند و به دنبال ادامه آن نمیروند. منابعی هم اغلب در دسترسشان نیست و محدودیتهایی هم که وجود دارد مانع از این پیگیریها میشود. اما حالا یک گروه ناشناس پرده از گوشهای از واقعیت برداشته است و این تصاویر در کنار همه آن اخباری که این سالها در رسانههای فارسیزبان خارجی منتشر میشد، موجب میشود که قاطبه مردم به این باور پیدا کنند. این باور تنها و تنها به یک دلیل است؛ آنهم اینکه شما تصویر دیگری غیر از این در برابر دیدگان ما قرار ندادید. شما سالها مانع از حضور رسانهها و پیگیری آزادانه آن شدید. سالها تنها تصویری که نشان دادید، تکذیب بود و صحبت از رأفت اسلامی با زندانیان؛ اما این تصاویر کوتاه چیزهای دیگری نشان میداد. دیدن این تصاویر من را به بهار سال گذشته برد؛ جایی که یک زندانی از فشافویه با «شرق» تماس گرفت. متهم ردیف چندم یکی از پروندههای اقتصادی معروف بود و به دلیل مهارتهایی که در حسابداری و امور اداری داشت، به کمک زندانبانها رفته بود و امورات داخلی زندان را تمشیت میکرد. تازه شروع همهگیری کرونا بود و همه نگران بودند و زندانیها بیشتر. روایتهای این زندانی از فشافویه، اگر واقعیت داشت، بسیار تکاندهنده بود. از تراکم بالای برخی بندها و اتاقهای لوکس زندانیهای معروف میگفت و نبود امکانات بهداشتی. چندین و چند روز با هم حرف زدیم و روایتش از زندان عجیب بود. شماره رئیس زندان و مدیر حراست و دیگرانی را هم به من داد و هرچه تلاش کردم نتوانستم با آنها ارتباطی برقرار کنم؛ چراکه چندان بهدنبال پاسخگویی نبودند. حالا را نبینید که تا فیلمها منتشر میشود رئیس سازمان زندانها عذرخواهی میکند که درود بر اینترنت و هرچه که به شفافترشدن اوضاع کمک میکند. در مجموع اینکه تلاشها برای انتشار آن گزارش جوری که منجر به عواقب قضائی برای ما و روزنامه نشود به جایی نرسید، اما همیشه آن تصاویر در ذهنم باقی مانده بود. حالا که این فیلمها را دیدم و عکس اتاقهای مجهز برخی چهرهها را یاد آن زندانی که تنها کمک احتمالیاش من بودم افتادم. حیف و صد حیف که نشد برایش کاری کنیم. انتشار فیلمهای اوین و برخورد زندانبانها با زندانیان البته که ابعاد فراوانی دارد. یکی از جالبترینهایش عذرخواهی محمدمهدی حاجمحمدی، رئیس سازمان زندانهاست. مدیر جوانی که در این ماهها تلاش میکرد با حساب توییتریاش دست به پرسونالبرندینگ بزند، اما این فیلم یکباره همه برنامههایش را خراب کرد. حاجمحمدی خیلی سریع به آن واکنش داد و در حساب توییتریاش عذرخواهیای را منتشر کرد. روزگار عجیبی را میگذرانیم و هر بار چیزهای عجیبتری میبینیم که با خوشباوری قصد قبولش را نداشتیم؛ اما باید بپذیریم که حقیقت همینقدر تلخ و گزنده است. زنده باد حقیقت و هر ابزاری که به نمایش حقیقت کمک میکند.