پورناظریها و زندهیاد پرتو کرمانشاهی
استاد سخن، علیاشرف نوبتی متخلص به پرتوکرمانشاهی در پنجم بهمن 1400 دیده از دنیا فروبست. درگذشت این شاعر فرزانه و سخنسالار کمهمتا که عمری دراز با عشق فرهنگ و تمدن ایرانی اشعار زیبا و سرودههای دلنشینی از خود به یادگار گذاشته، موجب اندوه و غمی سخت و سترگ برای دوستداران فرهنگ و ادب ایرانزمین بهویژه در میان کرمانشاهیان و هموطنان در غرب کشور شد. کرمانشاه ادبا، شعرا و هنرمندان ایراندوست و بلندآوازهای به فرهنگ و ادب ایرانزمین تقدیم کرده که هریک سهمی درخور و ماندگار در گسترش فرهنگ و هنر ایرانزمین بهویژه زبان پارسی در ایران فرهنگی ایفا کردهاند. نامهایی چون یداله بهزادکرمانشاهی، پرتو کرمانشاهی، ابوالقاسم لاهوتی، غلامرضاخان رشیدیاسمی، محمدحسین جلیلی(بیدار کرمانشاهی)، جلیل قریشیزاده (وفا کرمانشاهی)، اسدالله عاطفی، یداله عاطفی(آشفته)، پرویز گرجیبیانی، میرجلالالدین کزازی، معینی کرمانشاهی، ایرج رضایی(انور)، محمدعلی چاوشی، شباب کرمانشاهی، حشمتالله کمگویان(هنر)، جعفر درویشیان، محمدعلی سلطانی و دهها شاعر و سخنپرداز و ادیب بزرگ از آن جملهاند. هنرمندان بزرگ و نامآشنایی چون کیهان کلهر، علیاکبر مرادی، سیدخلیل عالینژاد، شهرام ناظری، کیخسرو(علی) پورناظری، سهراب پورناظری، تهمورث پورناظری، فریدون حافظی، سیاوش نورپور، دکتر جواد کریمی، جلال محمدیان، اسماعیل مسقدی، حشمت لرنژاد، مجتبی میرزاده، منوچهر طاهرزاده و سیدآرش شهریاری یا استادان خط مانند عبداله جواری و فریبا مقصودی و آیتالله نجومی از آن جملهاند.
اشعار دلنشین روانشاد پرتو کرمانشاهی در مجموعه اشعاری به نام کوچهباغیها منتشر شده است. بررسی آخرین ویرایش اشعار منتشرشده در کوچهباغیها نشان میدهد که حدود 410 صفحه از این اثر سترگ پرتو کرمانشاهی به اشعار فارسی و درصد محدودی نیز به اشعاری به زبان مادری استاد یعنی زبان کردی کرمانشاهی یا به قول نویسندگان و سخنسرایان کرمانشاهی از جمله استاد محمدعلی چاوشی کردی پهلوی و نیز فارسی کرمانشاهی سروده شده است.120 غزل و شش قصیده و 25 چهارپاره بلند و نیمهبلند و یک مثنوی و یک سهبیتی و 70 رباعی و 45 ترانه (هریک دو بیت) از جمله اشعار فارسی استاد پرتو کرمانشاهی است که در این مجموعه شعری منتشر شده است. استاد ایرج افشار در وصف اشعار پرتو کرمانشاهی میگوید: مگر میتوان شعر فرار و سفر پرتو کرمانشاهی را خواند و نلرزید. مضامینی که در این شعر هست هم ترس، مرگ، دلهره و نارواییها را گویاست و هم زیبایی، هنر و مضمونآفرینی را در خود نهفته دارد. آفرینها بر این طبع سلیم باد. بسیاری دیگر از نویسندگان و هنرمندان کشور در وصف پرتو کرمانشاهی نوشتهاند و گفتهاند.
استاد پرتو کرمانشاهی خود در وصف هنرمندان بزرگ ایرانزمین چون استاد شجریان یا استاد کیخسرو (و به قول پرتو آمیرزاعلی) پورناظری، کسایی، عبادی، شهناز و... سخن بر زبان رانده یا شعری سروده است. اشعار دلنشین پرتو کرمانشاهی را خوانندگان، هنرمندان و استادان ارجمند موسیقی چون حسامالدین سراج، علیرضا قربانی و تهمورس پورناظری، سهراب پورناظری، کیخسرو پورناظری و بیژن کامکار به موسیقی درآوردهاند.
پس از درگذشت استاد پرتو کرمانشاهی و همزمان با طرح برخی مباحث ضدایرانی که از طریق دشمنی با زبان پارسی در قالب فعالیت اینترنتیِ جریانی که نان خود را از راه کارمندی برای دیگران تأمین میکند، گروهی از افراطیهای قومگرا تحرکاتی در باره اشعار و زبان شعری و هویتی استاد پرتو کرمانشاهی داشتند. لبه تیزوتند، کودکانه، ناآگاهانه و مغرضانه این افراد ضمن نادانی یا تجاهل نسبت به جایگاه کرمانشاهیان در میهندوستی و پاسداشت فرهنگ، زبان تمدنی و فرهنگی و میراث مشترک ایرانزمین یعنی زبان پارسی، بیحرمتیهایی نسبت به استادان پرکار و وطنخواه و ایراندوست هنرمند کرمانشاهی که در میان همه کرمانشاهیان و ایرانیان عزیزند، یعنی خانواده پورناظری بهویژه سهراب و کیخسرو پورناظری صورت گرفت. آنهم خانوادهای که دههها سابقه دوستی، رفاقت، همزبانی و همفکری با پرتو کرمانشاهی داشتند. دشمنی و دمیدن بر طبل نفرتپراکنی زبانی و قومی که کمتر پشتوانهای واقعی در کرمانشاه میتوان برایش یافت، بازی دو سرباختی است که این گروه اندک بر آن پای فشردند. واکنشهای مشفقانه، ملایم و دوستانه گروه زیادی از هنرمندان و نویسندگان و جوانان و علاقهمندان به فرهنگ و تمدن ایرانی هشداربخش و نویدبخش است. اگرچه دلخوری این گروه از ایراندوستان از مسئولین فرهنگ و هنر کشور که چرا نسبت به بزرگانی مانند پرتو کرمانشاهی بیمهری پیشه کردند، گلایهای درست است اما فراتر از آن نباید از یاد برد که این بیمهری نهتنها نسبت به استادان مسلم فرهنگ و هنر کشور بلکه نسبت به اساس و بنیانهای فرهنگ و تمدن این دیار است که به چنین نتایجی ما را رسانده است. کممهریهایی که در سیاستگذاری و برنامهریزی و فعالیتهای مدیریتی در قالب برنامههای آموزشی در مدارس و آموزش عالی و نیز در بخش فرهنگ و هنر این سرزمین که گاه برای دشمنان کشور فرصت آفرید. کرمانشاه محل زندگی هموطنان ارجمندی است که با زبانها و گویشهای متنوع خود چون کردی کرمانشاهی، کلهری و قلخانی و سنجابی، جافی و سورانی، لکی و هورامی و فارسی کرمانشاهی و فارسی و دیگر زبانها و گویشها و نیز آیینهای رنگارنگ مردمان شریفش از جمله شیعه و یارسان و سنی، همواره پایگاه و دژی تسخیرناپذیر برای فرهنگ و هنر و تمدن ایرانزمین بوده است. چه فرزندان بزرگی در دفاع از ایران چون یارمحمدخان کرمانشاهی و کریم سنجابی تقدیم این کشور کرده و چه هنرمندان و شعرای نامآوری برای شکوفایی و بالندگی تمدن و فرهنگ ایرانی پرورانده است.کرمانشاه زادگاه استوانههای زبان پارسی، فرهنگی و تمدن ایرانی است. این مهم را استاد پرتو کرمانشاهی درباره خودش اینگونه سروده است:
«فردوسی» شد ز کودکی استادم
با «حافظ» شیراز به راه افتادم
در «صائب» تبریز گرفتار شدم
همراهی «شهریار» کرد آزادم
این استاد فقید درست مانند استاد بهزاد، هر کوششی برای ارائه هنر و شعرش را سعایتی سخیف میپنداشت. باوجود غنای کلام و استواری شعرش عموما تمایلی به حضور در محافل ادبی از خود نشان نداد و ابدا اهل حضور در رسانهها نبود. بنابراین بدیهی است یکی از عوامل مهمی که سبب شده شعر او امروز در دل مردمان ایرانزمین جای بگیرد و بر دلها بنشیند، تلاشهای بزرگانی چون پورناظریهای ارجمند و عالیشأن است که اشعار وی به زبان پارسی یا کردی کرمانشاهی پرتو را در قالب آثار فاخر موسیقایی به درون خانههای میلیونها ایرانی مشتاق فرهنگ و ادب بردند. یاد پرتو کرمانشاهی گرامی باد.