بحران اوکراین و اصول سیاست خارجی
به رسمیت شناختهشدن استقلال دو استان دونتسک و لوهانسک توسط ولادیمیر پوتین و پس از آن هجوم ارتش روسیه به اوکراین و اشغال نظامی بخشی از این کشور بازتاب بسیار گستردهای در رسانههای جمعی و افکار عمومی در سطح بینالمللی داشته است. در ایران نیز تصاویر، کلیپها، تحلیلها و ارزیابیهای قابل توجهی درباره این هجوم و پیامدهای آن منتشر شده است. اما در کنار این اطلاعرسانی گسترده بررسی فضای رسانهای نشانگر شکلگیری دوگانهای در افکار عمومی است. به این معنا که دولت از موضع همدلی با هجوم روسیه و بحران پیشآمده روبهرو شده و رسانههای رسمی نیز از همین منظر به انتشار اخبار درباره این اتفاق میپردازند درحالیکه بخش عمدهای از محتواهای تولیدشده یا بازنشرشده در فضای مجازی و رسانههای غیردولتی به موضعگیری منفی نسبت به حمله روسیه به اوکراین پرداختهاند.
1- در چند سده بخشهایی از ایران از کشور جدا و به کشورهای همسایه ضمیمه شده یا بعدها به کشورهای مستقلی بدل شدهاند. تجزیهطلبی در سده اخیر هزینههای قابل توجهی در کشور بر جای گذاشته است. بر این اساس همواره مواضع رسمی کشور، به جز دورههای کوتاه و استثنائی به عنوان نمونه در ابتدای انقلاب، حمایت از تمامیت ارضی کشورهای جهان بوده است. ایران در بحرانهای پیشآمده درباره رفراندوم اعلام استقلال اقلیم کردستان با وجود نزدیکی تاریخی، تمدنی، زبانی و فرهنگی با گروههای سیاسی کُرد عراقی از یکپارچگی عراق حمایت کرد. در همین زمینه نسبت به اقدامات پکک در ترکیه موضعی منفی داشت یا نسبت به تمامیت ارضی سوریه نیز موضع مشابهی اتخاذ کرده است. در بحران قفقاز نیز ایران موضع اصولی خود مبنی بر حفظ تمامیت ارضی کشورها را پی گرفت و در بحران و جنگ میان روسیه و گرجستان از شناسایی استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا خودداری کرد. تا جایی که به گزارش مقامات گرجستان، با وجود نزدیکی روابط روسیه و جمهوری اسلامی ایران، کشورمان با ارسال انرژی و سوخت به گرجستان به دلیل قطع صادرات گاز روسیه به گرجستان، این کشور را در برابر نیاز فوری و حیاتی به انرژی نجات داد. در شرایط پیچیده امروز نیز انتظار بخش بزرگی از افکار عمومی کشور این است که ایران با حفظ سیاست بیطرفی در بحران رویداده در اوکراین بر اساس سیاست اصولی کشور در دهههای گذشته یعنی مخالفت با هر نوع تجزیهطلبی در منطقه و جهان و حفظ حاکمیت دولت-ملتها و تمامیت ارضی کشورها طبق قوانین بینالملل موضعگیری کند و طرفین بحران را به رعایت قوانین بینالمللی و گفتوگوی فوری فرابخواند و نسبت به کشتار غیرنظامیان ابراز نگرانی کند.
در شرایط فعلی نزدیکی روابط سیاسی ایران و روسیه نباید و نمیتواند بهعنوان مانعی در برابر این رویکرد مدبرانه عمل کند و موضعگیری و جهتگیری سیاست خارجی کشور نه بر اساس نوع روابط با قدرتهای نظامی و اقتصادی جهان بلکه بر اساس منافع ملی باید تنظیم شود. در نتیجه ایران نباید از اصول همیشگی خود در رعایت بیطرفی در چنین بحرانهایی بهویژه لزوم حفظ یکپارچگی کشورها و پرهیز از جنگ و اقدام نظامی عدول کند. 2- سیاست خارجی دیگر کشورها حتی روسیه نیز بر مبنای درک از منافع ملی تنظیم میشود. به عنوان نمونه از سال 1384 یعنی در دوره دولت محمود احمدینژاد شورای امنیت سازمان ملل متحد شش قطعنامه علیه فعالیت هستهای ایران صادر کرد. اولین قطعنامه جنبه غیراجباری و غیرلازمالاجرا داشت و پنج قطعنامه بعدی تحریمهای سختی را علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کرد. دولت روسیه به رهبری آقای پوتین بر اساس فهمی که از منافع ملّی روسیه داشت نهتنها در برابر این قطعنامهها سکوت پیشه نکرد بلکه دولت روسیه با درپیشگرفتن سیاست همراهی با آمریکا، انگلستان و فرانسه یعنی قدرتهای غربی، به هر شش قطعنامه صادرشده علیه ایران رأی مثبت داد و بر اساس این قطعنامهها پرونده ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفت که یکی از معانی آن امکان رویارویی نظامی با ایران و گسترش شبح جنگ بر ضد ایران بود. دولت چین نیز طبق اصول سیاست خارجی خود بر مبنای منافع ملی این کشور هیچیک از قطعنامههای ششگانه علیه ایران را وتو نکرد و به هر شش قطعنامه بر ضد ایران رأی مثبت داد. 3- توسعه بحران میان روسیه و همسایگان ناشی از توسعهطلبی ناتو یا هر دلیل دیگری باشد، حاوی این هشدار اساسی است که قدرتهای بزرگ نظامی به خود حق میدهند برای حلوفصل مسائل مرتبط با امنیت خود بدون توجه به قوانین بینالمللی اقدام کنند. این رویکرد افزون بر آنکه به دلیل نزدیکی کشور روسیه به ایران و نیز میراث تاریخی بهارثرسیده از توسعهطلبی روسیه تزاری و سپس دولت شوروی سابق درباره ایران، موجد این نگرانی میشود که کشوری مانند روسیه در آینده درباره اختلافات و مسائل باقیمانده درباره دریای مازندران یا هر موضوع دیگری میتواند از برگ اعمال فشار استفاده کند. این دست از نگرانیها و سوابق تاریخی درباره حمایت این کشور از جریانهای تجزیهطلب در منطقه و ایران بهویژه در دهه 20 خورشیدی، موجب بروز نگرانیهای اساسی در افکار عمومی شده است. همچنین سیاستهای کشور در دوره رضاشاه و در نتیجه ناتوانی از درک تحولات جهانی و تشدید رقابتهای جهانی میان آلمان و کشورهای متفق به اشغال کشور توسط انگلیس و روسیه منجر شد. این تجربه تاریخی همچنان باید مورد توجه سیاستمداران کشور باشد. از دیگر سو ایران ما در دوره جنگ هشتساله مورد هجوم دولت بعث قرار گرفت. صدام حسین در این جنگ به دنبال جداکردن بخشهایی از ایران بود که با مقاومت ایرانیان روبهرو شد. در این دوره نیز بخش اصلی نیاز تسلیحاتی صدام توسط روسیه تأمین شد. 4- هر نوع تجدیدنظر در اصول اساسی سیاست خارجی که متضمن واردشدن هزینههایی به کشور از جمله هزینههای معنوی و مادی باشد، به تشدید شکاف میان دولت و ملت منجر میشود و این وضعیت به مصلحت نیست بنابراین بر مبنای منافع ملی ضروری است دستگاه سیاست خارجی ضمن اعلام درک ایران نسبت به نگرانیهای امنیتی روسیه و اقدام ناموجه ناتو برای گسترش فعالیتهایش، نسبت به تشدید جنگ و درگیری و کشتار غیرنظامیان بر مبنای حقوق بینالملل و منافع ملی کشور به صورت روشن و آشکار موضعگیری کرده و بر لزوم حفظ تمامیت ارضی اوکراین و پرهیز از جنگ برای حل مسائل پیشآمده میان دو کشور روسیه و اوکراین تأکید کند.