نویسنده «ایران و تنهاییش»، ایران را تنها گذاشت اما از یاد نبرد!
با نهایت تأسف خبر درگذشت استاد گرانقدر دکتر محمدعلی اسلامیندوشن از سوی خانواده ایشان اعلام شد. دکتر محمدعلی اسلامیندوشن از مفاخر فرهنگی و ادبی ایران بود. ادیبی دانشمند و اندیشهمند بود. میدانست ایران در کنار بار سنگین ارزشهای فرهنگی و تاریخ فرهنگیاش، کمبودها و ایرادهای اجتماعی بسیار دارد. به کاستیها میپرداخت اما به ذکر مصائب و ایرادها بسنده نمیکرد.
با نهایت تأسف خبر درگذشت استاد گرانقدر دکتر محمدعلی اسلامیندوشن از سوی خانواده ایشان اعلام شد. دکتر محمدعلی اسلامیندوشن از مفاخر فرهنگی و ادبی ایران بود. ادیبی دانشمند و اندیشهمند بود. میدانست ایران در کنار بار سنگین ارزشهای فرهنگی و تاریخ فرهنگیاش، کمبودها و ایرادهای اجتماعی بسیار دارد. به کاستیها میپرداخت اما به ذکر مصائب و ایرادها بسنده نمیکرد. «ایران را از یاد نبریم» فقط عنوان کتابی از او نبود! ایران را به یاد داشت و دیگران را به یاد داشتنش ترغیب میکرد. نقش اصلی خود را حیاتی پربار بازی کرد و رفت. روشنفکر و خوشقریحه و خوشقلم بود. روشنفکری در دیدگاه و شیوه او آزادی بیان و اندیشه رها از اسارت فکر و اندیشه و شهامت در بیان نظر و نوشتن و برجایگذاشتن آثاری ارزنده بود. ایران برایش هویتی فراتر از مرزهای سیاسی و جغرافیایی بود. ایران ادبی او مرزهایش تا جاهایی گسترش دارد که جاودانگان ادبی ما را درک میکنند و مرزهای ایران فرهنگیاش «تا آنجایی است که نوروز را پاس میدارند!». و افکارش را بیان میکرد و مینوشت: «حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان/ این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر»؛ و نقش قلم و یادگار عمر از او بسیار ماند! ضعف پیری در سفر چنان بر او چیره شد که توان بازگشت نداشت. چگونگی احوالش در خزان عمر یادآور سخن فردوسی چهره محبوبش بوده است که:
«دلم سیر شد زین سرای سپنج/ خدایا مرا زود برهان ز رنج».
بنا بر تصمیم خانواده قرار شد مراسم مذهبی و تدفین در شرایط کنونی به طور امانت در خارج انجام شود.