|

بریدن نان در زمان گرانی نان

پیروزی هم‌زمان جناح اصولگرا در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و نیز ریاست‌جمهوری، عملا این جریان سیاسی را با فقر نیرو مواجه کرده است. به نظر می‌رسد بسیاری از جوانان انقلابی علاقه‌مند به حضور در دولت بودند و کمتر کسی از ایشان تمایلی به حضور در شهرداری تهران داشت.

پیروزی هم‌زمان جناح اصولگرا در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و نیز ریاست‌جمهوری، عملا این جریان سیاسی را با فقر نیرو مواجه کرده است. به نظر می‌رسد بسیاری از جوانان انقلابی علاقه‌مند به حضور در دولت بودند و کمتر کسی از ایشان تمایلی به حضور در شهرداری تهران داشت. در نتیجه نیروهای کیفی‌تر این جریان در دولت مشغول به کار شدند و افرادی ضعیف‌تر به شهرداری آمدند. تقریبا غالب کسانی که در سمت‌های مدیریتی قرار گرفته‌اند، خارج از بدنه شهرداری بوده‌اند و نه شناختی از سازمان شهرداری دارند و نه شهر را به لحاظ تخصصی به درستی می‌شناسند. گاهی حتی افرادی دیده می‌شوند که اولین تجربه جدی شغلی خود را می‌گذرانند. البته این ضعف تا حد زیادی با اعتماد به نظرات کارشناسی کارکنان شریف شهرداری تهران قابل جبران بود، اما متأسفانه به دلیل فقدان اعتمادبه‌نفس کافی، گویی این تازه‌واردان از ارتباط‌گرفتن با بدنه شهرداری هراس دارند، نسبت به نظرات کارشناسی بی‌اعتمادند و در توهمات‌شان، خود را ناجی شهر و کشور می‌دانند و می‌پندارند که قبلی‌ها هیچ نمی‌فهمیدند و دنبال کاسبی و دزدی بوده‌اند و هیچ کاری نکرده‌اند! حال ایشان به عنوان جوانان مؤمن انقلابی، در گام جدید قرار است جامعه را اسلامی و تهران را کلان‌شهر الگوی جهان اسلام کنند! شورای ششم نیز اساسا خود را در تقابل با شورای پنجم تعریف می‌کند. پیران‌شان نوستالژی دوران قالیباف را دارند و جوان‌ترهایشان نیز تاکنون هیچ حرف و ایده تازه‌ای درباره تهران نداشته‌اند. به این موارد اضافه کنید که زاکانی، کاندیدای ریاست‌جمهوری بوده و ستادی داشته و خود را وامدار عده‌ای می‌داند. لذا از اولویت‌هایش پست و جایگاه‌ دادن به اعضای ستادش است. ضمن اینکه سودای ریاست‌جمهوری همچنان در ذهن وی پررنگ است و از نوع تبلیغات و دیدارها و مواضع می‌توان آشکارا آن را دید. از این رو حفظ این ستاد و تقویت آن نیز برای او مهم است. در چنین فضایی، اگر نگوییم مهم‌ترین، دست‌کم یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های زاکانی و تیمش سرند سیاسی کارکنان شهرداری بوده است به گونه‌ای که مخالفان خود را تصفیه کنند و وفاداران خویش را برکشند. از این رو اخیرا حلقه‌ای در دفتر شهردار تهران، امکان خدمت را از جمعی از کارکنان شهرداری سلب کرد و در این وانفسای اقتصادی و معیشتی نان ایشان را برید. در کل، پنج دسته افراد دچار مشکل شده‌اند:

1- کسانی که با شرکت خدمات اداری شهر (به عنوان مهم‌ترین شرکت تأمین‌کننده نیروی انسانی برای شهرداری) قرارداد همکاری داشته‌اند. سال گذشته قرارداد ایشان تمام شده و بدون اعلام قبلی، قراردادشان در سال جدید تمدید نشده است.

2- کسانی که با شرکت خدمات اداری شهر قرارداد همکاری داشته‌اند. در سال جاری نیز در محل کار حضور یافته‌اند. حتی برخی از ایشان روی پست مدیریتی بوده‌اند. حقوق فروردین‌ماه برای ایشان واریز نشده است. بعضا آنها را فرامی‌خوانند و وادار می‌کنند که قراردادهایی یک، دو یا سه‌ماهه را امضا کنند تا پس از پایان مدت قرارداد آنها نیز از شهرداری تهران تصفیه شوند. برای برخی از ایشان امکان ثبت تردد را سلب کرده‌اند و حتی در مواردی حضورهای ثبت‌شده قبلی نیز در سامانه، غیبت منظور شده است.

3- کسانی که طبق قانون، امکان استخدام رسمی برای آنها وجود داشته و دارد. غالبا در فرایند اداری رسمی‌شدن بوده‌اند. متأسفانه این فرایند را برای ایشان متوقف کرده‌اند. برای اغلب ایشان نیز در فروردین‌ماه، حقوقی واریز نشده است.

4- کسانی که استخدام رسمی شده‌اند و برای ایشان حکم کارگزینی نیز صادر شده است و به موجب آن نیز مدتی حقوق دریافت کرده‌اند. برای این دوستان نیز با انواع و اقسام روش‌ها کوشیده‌اند شرایطی ایجاد شود که کسی به ایشان اعلام نیاز همکاری ندهد و درنهایت، ایشان در اختیار کارگزینی قرار گیرند و احتمالا پس از مدتی تداوم همکاری آنها با شهرداری تهران در معرض مخاطره قرار گیرد.

5- کسانی که از طریق آزمون دستیاری پذیرفته شده‌اند و با آنها قرارداد همکاری منعقد شده است. تعدادی از این افراد نیز دچار لغو قرارداد شده‌اند.

وجه مشترک این پنج دسته، قربانی تصفیه‌حساب و پاکسازی سیاسی شدن است. حتی برخی افرادی که در دوره قالیباف و از آن زمان در شهرداری تهران کار می‌کردند نیز در معرض تصفیه هستند. متأسفانه این پاکسازی با انواع روش‌های غیراخلاقی دنبال شده و می‌شود. برای بسیاری افراد به بهانه‌های مختلف پرونده‌هایی در حراست و گزینش ساخته‌اند و به جای پاسخ‌گویی، به نامه‌هایی محرمانه استناد می‌شود و بدون هیچ توضیح و با عناوینی کلی افراد را از کار در شهرداری محروم می‌کنند. بدون هیچ مستندی به قانون، شرع و اخلاق، بدون هیچ دادگاه و محکمه‌ای، عملا برای افراد، حکم انفصال از خدمت صادر و اجرا می‌کنند. فروزنده، معاون منابع انسانی شهردار، اخیرا در مصاحبه‌ای مدعی شده که نمره ارزیابی کسانی که نان‌شان بریده شده، پایین بوده است. 

ای‌کاش او و همکارانش، مثل فیش حقوق کارکنان شرکت واحد، کارنامه ارزیابی تصفیه‌شده‌ها را نیز در رسانه‌ها منتشر کنند. بسیاری از این افراد در اسفندماه گذشته، کارنامه ارزیابی‌ خود را با امضای وی دریافت کرده‌اند و آن امضا برخلاف آن ادعاست! جالب است در همان مصاحبه، فروزنده در پاسخ خبرنگاری که از او درباره ملاک‌های جذب افراد در دوره جدید مدیریت شهری پرسیده، بیان کرد که این موضوع ارتباطی به رسانه‌ها ندارد! 

باعث تأسف است که رئیس مرکز نوسازی اداری شهرداری تهران به جای اینکه به فکر مسائل اداری و بهبود فرایندها و افزایش بهره‌وری شهرداری تهران باشد، همت خود را بر تهیه فهرست‌هایی از افرادی گذاشته که به لحاظ سیاسی با ایشان و همفکرانش متفاوت هستند تا با فشار دفتر شهردار و ابزار حراست و گزینش و هزار و یک روش، آنها را از شهرداری تهران بیرون کنند. به‌راستی، اگر مدعای فروزنده در اینکه این افراد نمره ارزیابی نیاورده‌اند، صادق است، پس چرا مجموعه تحت امر او دست به روش‌های سطحی می‌زند نظیر اینکه برای افراد، خلاف واقع، غیبت از کار ثبت می‌کنند یا اساسا امکان ثبت تردد را برای کسانی که قانونا همچنان مستخدم شهرداری محسوب می‌شوند، سلب می‌کنند؟ خلاصه اینکه در زمانه گرانی نان، آسان‌تر از آب‌خوردن نان می‌برند و فریادرسی هم نیست!