در پاسداشت مرحوم مهندس محمد عوض پارسا
ما میتوانیم...
«بنده از آن اشخاصی نیستم که به شما بگویم هر کار خارجیها بخواهند میتوانند در ایران بکنند؛ نه هر کاری ایرانی بخواهد، میکند! یکیاش، همین پلیتکنیک است. مقاومت شدیدی در برابر ایجاد پلیتکنیک به وجود آمد تا جایی که در مقابل همان خارجیها بنده یک جملهای گفتم که خودم هنوز افتخار میکنم و آن این بود که گفتم مادامی که بیرق ایران اینجا هست، پلیتکنیک را به وجود میآورم. اینجا مملکت من است، مملکت شما نیست».
روزبه خسروخاور
«بنده از آن اشخاصی نیستم که به شما بگویم هر کار خارجیها بخواهند میتوانند در ایران بکنند؛ نه هر کاری ایرانی بخواهد، میکند! یکیاش، همین پلیتکنیک است. مقاومت شدیدی در برابر ایجاد پلیتکنیک به وجود آمد تا جایی که در مقابل همان خارجیها بنده یک جملهای گفتم که خودم هنوز افتخار میکنم و آن این بود که گفتم مادامی که بیرق ایران اینجا هست، پلیتکنیک را به وجود میآورم. اینجا مملکت من است، مملکت شما نیست». مرحوم حبیب نفیسی وقتی جملات بالا را میگفت ایمان قلبی داشت که فرزندان پلیتکنیک در گذر زمان آن را به خاطر خواهند سپرد و به بهترین شکل، ایمان و اعتقاد به وطن را با خلق موقعیت، بهبود آن و تخریب خلاقانهاش برای تولد نوآوری اجرائی خواهند کرد. در چنین بستری، دانشگاهی در ایران تأسیس شد که در بدو تأسیس به دانشجویان در سالهای انتهایی دهه 30 شمسی چرخه بلوغ فناوری را عینی و شهودی یاد میداد و آن آموزهها باعث این مهم میشد که ایدههایی که از سوی دانشجویان و استادان رشد مییافت و در کارگاهها و مقیاس پایلوت، راستیآزمایی میشد، فرصت فوقالعاده داشته باشند برای تجاریسازی. از اینرو فرصتهای صنعتی بسیاری در حوزههای مهندسی برق مکانیک، شیمی، نساجی و معدن تبدیل به کارگاهها و کارخانههای بسیاری شد که فعل توانستن و اینکه ما میتوانیم نمایه اصلی آن شد؛ جایی که تجاریسازی یافتههای پژوهشی عینیت مییافت و این موفقیتها روحیه اعتمادبهنفس و غرور مضاعفی را در فضای دانشگاهی پلیتکنیک پخش میکرد که استنشاق آن، همافزایی انرژی میکرد.
عالیترین مقامات اجرائی سیاسی و قانونگذار از آن بهعنوان چرخ مولد توسعه یاد میکردند و رهبری در سال ۷۹، دانشگاه پلیتکنیک تهران، امیرکبیر ایران را مادر دانشگاههای صنعتی ایران نامیدند. در چنین بستری، دانشآموختگان دانشگاه امیرکبیر در کسوتهای مختلف برآمده از مکتب نفیسی مشق عشق کردند و موتور محرکه تولید شدند. در سختترین شرایط، ارزش افزوده ایجاد کردند و جایی که کسی حتی فکرش را هم نمیکرد، تولیداتشان مرزهای صادراتی را درنوردید و در کشورهای مختلف کالاهایشان بازار هدف پیدا کردند. در هفتهای که گذشت، مهندس محمد عوضپارسا، زاده سنگر استان سمنان از نسلاولیهای دانشآموخته در رشته مهندسی برق پلیتکنیک تهران، اولین صادرکننده تابلوهای برق در ایران، کارآفرین برتر رشته مهندسی برق، بنیانگذار انجمن تابلوسازان ایران، بنیانگذار سندیکای برق ایران، بنیانگذار کمیسیون انرژی اتاق تهران، بنیانگذار فدراسیون صادرات انرژی ایران، مؤسس شرکت صانیر و مؤسس بیشمار مجموعههای خصوصی در نیمقرن تجربه صنعتی، رفیق روزهای سختی دوستان، کسی که همه کار میکرد تا دلی شکسته نشود، شورآفرین شعوربخشی که از عشق رویینتن بود و یکی از نوآوران نامآور صنعت برق، دار فانی را وداع گفت؛ رفتنی که صاحبان و بازیگران صنایع انرژی ایران را در غم و اندوهی بزرگ فرو برد. داراییهای نامشهودی که مظلومانه و بیصدا میروند و تا خبر میرسد، افسوسها یکی پس از دیگری فرا میرسد که کاش بیشتر قدر میدانستیم، کاش تجربیاتشان مستند میشد و کاش تاریخ شفاهی صنعتمان، کسانی را که آرمانشهرشان در استقلال و آبادی ایران متجلی بود، بیشتر ارج میگذاشتیم. اما دریغ که ناگهان همیشه زود دیر میشود، کابوس مرگ فرا میرسد و ما میمانیم و شبهای بیستاره! مولای متقیان حضرت علی(ع) میفرمایند: «بگذارید و بگذرید، ببینید و دل مبندید، چشم بیندازید و دل مبازید که دیر یا زود، باید گذاشت و گذشت»؛ و چقدر زیبا میشود که این گذشتن با جاودانگی نام باشد. مهندس پارسا برند همیشه ماندگار صنعت برق ایران خواهد ماند. خرم آن نغمه که مردم میسپارند به یاد. روح مهندس شاد.