|

متجاوز با متجاوز فرقی ندارد

از ابتدای حمله روسیه به اوکراین، در یادداشت‌های مختلفی نوشتم که به گمان من این آغاز نظمی جدید و بازگشت به جهان دوقطبی است که البته نه مثل جهان دوقطبی ایدئولوژیک پیشین، که نظمی با مبنایی اقتصادی و تلاش برای کنترل بازارهاست و ما ناچاریم که با فهم حفره‌های ایجادشده از دوقطبی آینده، چگونگی تأمین منافع ملی کشورمان را حاصل کنیم.

از ابتدای حمله روسیه به اوکراین، در یادداشت‌های مختلفی نوشتم که به گمان من این آغاز نظمی جدید و بازگشت به جهان دوقطبی است که البته نه مثل جهان دوقطبی ایدئولوژیک پیشین، که نظمی با مبنایی اقتصادی و تلاش برای کنترل بازارهاست و ما ناچاریم که با فهم حفره‌های ایجادشده از دوقطبی آینده، چگونگی تأمین منافع ملی کشورمان را حاصل کنیم. از طرفی با توجه به تجربه 30 سال گذشته و پس از فروپاشی بلوک شرق، می‌توان به صراحت گفت که کنترل بازارها، بی‌ قدرت نظامی امکان‌پذیر نیست. البته ممکن است چنین آرزو داشته باشیم که، نه قدرت نظامی که قدرت اقتصادی ضامن امنیت کشورها باشد و چنین بگوییم که «آنچه امنیت یک کشور را فراهم می‌کند قدرت اقتصادی آن است»، ولی آیا واقعا چنین است؟ بگذارید چند مورد را که قطعا همه می‌دانیم ولی به هر دلیل نادیده می‌گیریم مرور کنیم. از مورد لیبی شروع می‌کنم. لیبی صاحب قوی‌ترین اقتصاد آفریقا و شهروندان آن، مرفه‌ترین شهروندان آن قاره بودند. اگر بر این عقیده باشیم که قدرت اقتصادی برای یک کشور امنیت می‌آورد، قطعا نباید لیبی دچار وضعیت کنونی باشد که جز نامی بر نقشه جغرافیا نیست و در واقعیت، سرزمینی تکه‌تکه شده با دو پایتخت، دو مجلس، دو دولت و چندین ارتش است و آن‌طور که معلوم است تا مدتی نامعلوم، به کشوری یکپارچه تبدیل نخواهد شد و این همه وقتی رخ داد که لیبی پذیرفت موشک‌هایش را جمع کند و فاقد قدرت نظامی شود. یا بسیاری از قدرت اقتصادی ژاپن و کره می‌گویند که برایشان امنیت آورده، ولی آیا واقعا امنیت ژاپن و کره به‌واسطه قدرت اقتصادی آنهاست؟ آیا با سابقه استعماری ژاپن در شرق آسیا و جنایاتی که مثلا در همین شبه‌جزیره کره مرتکب شد، اگر ارتش آمریکا در پایگاه اوکیناوا مستقر نبود، کره شمالی ذره‌ای در بمباران ژاپن تردید می‌کرد؟ همان احتمالی که باعث شده ژاپن بیشتر از هر کشوری از زرادخانه اتمی کره شمالی واهمه داشته باشد. و آیا بدون حضور نظامی آمریکا در کره جنوبی، کره شمالی در حمله به سئول تردید می‌کرد؟ آیا این قدرت اقتصادی ژاپن و کره جنوبی است که ضامن امنیت آنهاست یا حضور نظامی آمریکا در این دو کشور؟ چرا راه دور برویم؛ همین ماجرای حمله روسیه به اوکراین. چه کسی شک دارد که این قدرت نظامی روسیه است که غرب را در برخورد با آن دست به عصا کرده و نه قدرت اقتصادی روسیه؟

اما از اهمیت و ضرورت قدرت نظامی برای حفظ قدرت اقتصادی که بگذریم، لازم است به تجربه 30 سال یکه‌تازی و بی‌منازع‌بودن آمریکا نگاه کنیم که به او فرصت داد تا در همین خاورمیانه و پیش از آن در بالکان، هر کاری که می‌خواهد بکند و نقشه سیاسی کشورها را تغییر دهد. اگر از سر دلبستگی به آمریکا به این موضوع نگاه نکنیم، آنچه در این 30 سال رخ داد معنایی جز جنایت و تجاوز دارد؟ ولی موضع اکثر ما در مقابل آن چه بود؟ مثلا درباره تجاوز نظامی آمریکا به افغانستان که اتفاقا ما هم با آنها همکاری کردیم، نه در آن موقع و نه در 20 سال پس از آن حتی یک بار کسی قرارگرفتن ایران در کنار آمریکا در این ماجرا را نکوهش کرد و گفت ایران نباید با آمریکا همراهی کند؟ نه 20 سال پیش و نه در تمام این مدت، حتی مدعیان اصلی مخالفت با آمریکا، در یک جمله هم این عمل را نکوهش نکردند ولی جالب است که بعضی از آنهایی که همراهی با آمریکا را در آن حمله محکوم نکردند، امروز می‌گویند در کنار روسیه ایستادن، حمایت از متجاوز است. آن روز ایستادن در کنار آمریکا حمایت از متجاوز نبود و امروز حمایت از تجاوز روسیه است؟ برای آن روز، حداکثر دلیلی که می‌آورند این است که منافع ملی کشورمان اقتضا می‌کرد که چنان کنیم ولی عجیب است که امروز و در اوج تحریم‌های غرب، همین منافع ملی ما در نگاه این دوستان و در اوج بحران مواد غذایی در جهان، به معنای ایستادن در کنار متجاوز است. ‌آن روز که آمریکا به همراهی ما نیاز داشت، ما هم به‌درستی برای منافع ملی‌مان در کنارش ایستادیم و البته پاداشمان را با محور شرارت گرفتیم، اما چرا امروز نباید در بحران جهانی غذا به فکر منافع‌مان باشیم؟ در بین پنج کشور اصلی صادرکننده گندم جهان یعنی روسیه، آمریکا، کانادا، استرالیا و اوکراین و در موقعیتی که هیچ کشوری به خاطر تحریم آمریکا حاضر به فروش کالا به ایران نیست، کدام‌یک از این پنج کشور به ما گندم خواهد فروخت؟ اگر حمله روسیه به اوکراین تجاوز است، حمله آمریکا به افغانستان هم تجاوز بود. اگر آن روز در کنار آمریکا ایستادن به دلیل منافع ملی پذیرفتنی بود، اکنون چه منفعت ملی‌ای بالاتر از نان مردم؟

 

  • اسماعیل زاده

    عالی