|

امیدآفرینی، راهبردی همگانی

امروز در شرایطی قرار گرفته‌ایم که سخنان و بحث‌های متعدد کارشناسی و اظهارنظرهای بی‌شمار بعضا لحنی ناامید‌ دارند یا نمی‌توانند در سرچین اتفاقات روز مؤلفه‌هایی را در کنار هم قرار بدهند که شرایط یأس را به امید تغییر دهند.

امروز در شرایطی قرار گرفته‌ایم که سخنان و بحث‌های متعدد کارشناسی و اظهارنظرهای بی‌شمار بعضا لحنی ناامید‌ دارند یا نمی‌توانند در سرچین اتفاقات روز مؤلفه‌هایی را در کنار هم قرار بدهند که شرایط یأس را به امید تغییر دهند. این مسئله قطعا در بهبود حرکت و صعود شاخص‌های مورد نیاز برای پیشرفت تأثیر خواهد داشت؛ چون در ناخودآگاه جمعی شهروندان این رویکرد را درست می‌کند که هر نوع فعالیت برای بهبود مقتضیات اقتصادی و اجتماعی بی‌ثمر باشد. یکی از نشانه‌های موجود برای اثبات این ادعا گسترش موقعیت‌های خودبینی در میان شهروندان است. حضور در جامعه گاهی این احساس را به وجود می‌آورد که آدم‌ها بیشتر در حال اندیشیدن و مهندسی‌کردن اجرای این ذهنیت هستند که خود به امکانات و موقعیت‌های برتر دست یابند، بدون اینکه اهمیتی داشته باشد دیگران در چه مشکلاتی به سر می‌برند. تأکید می‌کنم که این مسئله از میانگین رفتارهای اجتماعی احساس می‌شود و البته برای ما ایرانی‌ها که همواره در طول تاریخ معروف بوده‌ایم به ازخودگذشتگی و حتی میهمان‌نوازی که از وجوه همین عبور از فردیت‌های فشرده است، دیدن یا شنیدن این واقعه بسیار دردناک است. به گمانم امروز شاد‌زیستن و شادی‌آفریدن و حتی ارائه مطالب و اظهارنظرهایی که می‌توانند به امیدآفرینی کمک کنند، باید یک راهبرد باشد. البته طبیعی است که این سخت خواهد بود و بی‌شک باید مراقب هم بود که امیدآفرینی‌ها مصنوعی نباشند؛ چون بیشتر به یأس دامن خواهد زد. از همین منظر دولتی‌ها بیشترین نقش را می‌توانند در پی‌ریزی فعالیت‌ها و تحرکات امیدبخش ایفا کنند. یکی از کارهایی که چنین ایده‌ای را شکل می‌دهد، استفاده از گروه‌های مولد در جامعه است. به عبارتی باید گروه‌های مولد و تأثیرگذار در بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی را دعوت کرد تا آنها در پیشبرد اهداف و فعالیت‌های کلان دخیل شوند. این مسئله باعث می‌شود تا چهره‌های تکراری اجرائی که نمادی از بن‌بست کارآمدی و کارایی و ضعف بنیه اقتصادی کشور شده‌اند‌ نیز کمتر دیده شوند و خودش می‌تواند به منظور فوق کمک برساند. تولیدکنندگان حتما از گروه‌های مولدی هستند که این روزها باید از آنها خواست که جدی‌تر و فعال‌تر در سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی‌های اقتصادی کشور حضور یابند. آنها ذهنیتی سازنده و پویا دارند و می‌توانند خارج از تعلقات و وابستگی‌های گروهی عمل کنند و از سوی دیگر جامعه نیز اطمینان مطلوبی به این گروه‌های کارکردگرا دارد. این مسئله هم یک تجربه جهانی است و هم می‌تواند یک تجربه ملی باشد. البته دولتی‌ها عادت دارند که با اقتصاددان‌ها یا تولیدکنندگان و گروه‌هایی از این دست هرازگاهی مشورت کنند؛ اما کسی نمی‌داند که قوای سازندگی و عملیات‌های مولد کشور که نماد بخش خصوصی نیز هستند، در برنامه‌ریزی‌های کشور تا چه حد دخیل هستند. برای همین پیشنهاد می‌شود برای برگرداندن نبض کشور از خودبینی اجتماعی، ناامیدانگاری و قطعا آغاز دور تازه‌ای از کارآمدی، دولتی‌ها هرچه سریع‌تر آزمون تازه‌ای را با استفاده از توان عملیاتی-ذهنی تولیدکنندگان سایر گروه‌های مولد اجتماعی آغاز کنند. 

‌تصمیم‌سازی آنان یا حضورشان در روند تصمیم‌سازی‌ها قطعا به واسطه تجربه گران‌بهایی که در ساختن دارند، می‌تواند مؤثر باشد. ناامیدانگاری نتیجه فقدان ارائه خدمت مطلوب از سوی بدنه اجرائی کشور است که از نگاه مردم سال‌ها روی هم جمع شده است. بهترین کار بازی‌گرفتن خود مردم در برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌های اقتصادی است. تولیدکنندگان و گروه‌هایی از این دست، نمایندگان مردم هستند که بدنه‌های مردمی خود را نیز وارد معرکه فعالیت‌های اجرائی می‌کنند. اگر تابه‌حال این رویکرد وجود نداشته که به نظر می‌رسد این‌گونه بوده، زمان زیادی برای استفاده از این پتانسیل نیز از دست رفته است. باید زودتر زمینه این حضور را فراهم کرد.