دنیای مجازی و زندگی در شهرهای ما
دنیای مجازی مکان شگفتانگیزی است و دیگر سالهاست همه ما به آن معتاد شدهایم. اما به این وابستگی شدید آگاه هستیم؟ یا خودباخته آنیم؟ نادرند کسانی که امروز از فضاهای مجازی استفاده نمیکنند یا آنها که میتوانند خود را کنترل کنند و آگاهانه، ساعات کمی در روز را به فضاهای مجازی بروند و سنجیده و در حد نیاز واقعی از آن استفاده کنند.
دنیای مجازی مکان شگفتانگیزی است و دیگر سالهاست همه ما به آن معتاد شدهایم. اما به این وابستگی شدید آگاه هستیم؟ یا خودباخته آنیم؟ نادرند کسانی که امروز از فضاهای مجازی استفاده نمیکنند یا آنها که میتوانند خود را کنترل کنند و آگاهانه، ساعات کمی در روز را به فضاهای مجازی بروند و سنجیده و در حد نیاز واقعی از آن استفاده کنند. از گپوگفتهای خصوصی و جمعهای دوستانه و فامیلی که بگذریم، تقریبا تمام کسبوکارها فضای مجازی خود را دارند. روی اینستاگرام تصویری تبلیغ میکنند و با مشتریان خود ارتباط دارند. تمام نهادهای دولتی و غیردولتی نیز کانالها و سایتهای خود را دارند و این مکانهای مجازی، اگر بهروز شوند، بهترین جا برای جستوجو و دسترسی به همه نوع اطلاعات دقیق محسوب میشوند و این یک نعمت است برای جامعه مدنی؛ رایگان و سهلالوصول؛ بهشرطی که افراد دچار انفعال و گمگشتگی در مقابل این فضا نشوند. این یک واقعیت است که ما با تکیه بر فضای مجازی، تا حدودی از زندگی واقعی در شهرهایمان و معاشرت جدی و واقعی با یکدیگر غافل ماندهایم. عالم مجاز، آنجا که وسیله کسبوکار نباشد و تفریحی و دلبخواهی یا به نوعی انتخابی باشد، به جای اختلاط همگان تبدیل شده است. امروز بخشی از تصویر ذهنی ما از جامعه، بهخصوص در جامعه شهری، همین مکان نسبتا دموکراتیک است که افراد روی آن آزادانه مستقر میشوند و پیش میرانند. وقتی میتوانیم جلسات چندصدنفره روی اینستاگرام یا کلابهاوس بگذاریم، بدون هیچگونه نیازی به هزینه و هماهنگی، این قطعا یک فرصت است. از ترافیک شهری هم میکاهد. لازم هم نیست هر روز عطر بزنیم و کفش پاشنهبلند بپوشیم و وقتمان را برای طی مسافتهای طولانی در ترافیک هدر دهیم. هر شب چندین جلسه مجازی، خیلی جدی، حرفهمندان و متخصصان دغدغهمند را از دور دنیا گردهم جمع میکند و به صحبت و تبادل نظر وامیدارد. جلساتی که اگر این وسایل نبود، هیچگاه ممکن نمیشد. اما آیا ما باید زندگیمان را به این گپوگفتهای مجازی محدود کنیم؟
آیا این محافل مجازی نباید با جلساتی واقعی قوام یابند یا دواقع بالعکس، نباید ارتباطات واقعی ما در حرفه و در گروههای اجتماعی، از فضای مجازی بهعنوان مکمل استفاده کند؟ به نظر من این محفلهای مجازی جذاباند و مطلوب ولی کافی نیستند. و اگر با دیدارها، جلسات و گردهماییهای واقعی کامل نشوند، همینطور در جایی بین زمین و هوا معلق میمانند و ما را به هیچ هدف و نتیجهای نزدیک نمیکنند؛ بهخصوص اگر این هدف آرزویی برای تعالی حرفهای یا دریافتی عمیقتر از کموکیف مسائل باشد. دنیای مجازی اطلاعات عمومی همه را زیاد میکند، اما خرد و همبستگی جمعی را بالا نمیبرد. حتی تجربه ساده آموختن را هم شاید هموار نکند. استفاده همگانی از اینترنت برای کلاسهای درس در مدارس آموزشوپرورش در دوران کرونا گویا موفقیتآمیز نبود. همه میگفتند تمرکز و توجه دانشآموزان به درس و آموختن واقعی، در دنیای مجازی بسیار کم بوده است. حواسمان نیست اما این گفتوگوهای مجازی گذرا و بیحسابوکتاب، کیفیت زندگی ما را کاهش میدهد. از جدیت آن گفتوگوها نیز میکاهد. دیگر خیلی کمتر کتاب میخوانیم، کمتر موسیقی گوش میکنیم و این یک ضایعه بزرگ است؛ زیرا کمتر میاندیشیم و با درون خود تعامل نمیکنیم. کمتر با نزدیکان خود به گردش میرویم. دیگر سینما نمیرویم و تعداد کسانی که به تئاتر میروند نیز اگرچه از سینماروها بیشتر است اما زیاد نیست. پرسهزنی در خیابانهای شهر دیگر یک فضیلت نیست. وابستگی ما به زندگی مجازی، از کیفیت زندگی واقعی و جمعیمان میکاهد.در گروههای تلگرامی یا واتسآپی که تولید نوشتار یا فرستادن پستهای دلبخواهی روی آنها معمول است، انسان مجازی احساس آزادی بیشتری میکند. حس رفتن به شکار نزد انسان نخستین دوباره در آدمها زنده میشود. همان حسی که انسان مدرن را به مصرفگرایی وامیدارد. انسان مجازی «لحظهای» زندگی میکند و از مصرف پیدرپی پستهای مختلف لذت میبرد اما گروههایی که ابتدا حول یک موضوع یا هدف خاص حرفهای یا شاید اجتماعی در دنیای مجازی شکل میگیرند، اگر در دنیای واقعی برای خود چفتوبستی درست نکنند و دیدارهای مستمر یا تشکلهای رسمی هنری، حرفهای و... نداشته باشند، بعد از مدتی رهاتر و کاملا بیقیدوبند و دلبخواهی میشوند. هرچه جامعه بستهتر و کنترلشدهتر، اقبال فضاهای مجازی رهاشده بیشتر... .
بههررو، ما همه به گوشههایی از فضای مجازی دسترسی داریم و این تنوع بینظیر اخبار و جدلها و گفتوگوهای لحظهای و بدون مسئولیت، سرگرممان میکند اما چه خوب میشد اگر میتوانستیم خودمان را
کنترل کنیم... .